ظرف ۴۰ سال، شکنجه در ماهیت ولایت فقیه و ایدئولوژی نظام مستبد، تنیده شده

موضوع شکنجه، ۴۰ سال شکنجه در نظام آخوندی که با خویی انسان‌ستیز، انواع آن را ابداع و طراحی و اجرا کرده، یقه‌ی کل نظام را گرفته و ول نمی‌کند.

شکنجه در نظام ولایت فقیه با نمونه‌های آن در هیچ زندان و حکومتی قابل قیاس نیست.

میزان وحشیگری در اعمال شکنجه، در ذات و ایدئولوژی و ماهیت این نظام است که انواع آن را تحت عنوان «تعزیر» با شریعت توجیه و تعریف می‌کند.

شکنجه در نظام ولایت فقیه از بنیادی‌ترین ابزارهای حفظ حکومت است که از خاستگاه توتالیتاریسم سیاسی ـ مذهبی برآمده و قربانیان آن افزون بر ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار زندانی بوده‌اند. شکنجه در نظام ولایت فقیه، جزء اصول حقوق‌بشر اسلامی دست‌پخت تئوریسینهای جنایت‌اندیش می‌باشد.

شکنجه از پایه‌های نگهدارنده و ستون نظام ولایت فقیه است و اگر یک روز تعطیل شده یا حتی تخفیف داده شود، سقوط نظام ولایی شتابی فوق تصور می‌گیرد.

ظرف ۳۸ سال گذشته موضوع شکنجه موجب ۶۵ بار محکومیت از جانب سازمان ملل شده است.

در همین ردیف باید از هزاران مقاله، اطلاعیه، یادداشت، مصاحبه، برنامه‌ تلویزیونی و دهها کتاب خاطرات زندان یاد کرد که از جانب سازمانها و ارگانهای حقوق‌بشری و زندانیان سیاسی به ایرانیان و جهانیان ارائه شده است.

شکنجه، زخم مشترک خاطرات ایرانیان

شکنجه و دامنه‌های گسترده آن بین خانواده‌های زندانیان سیاسی و غیرسیاسی از دهه ۶۰ به بعد، موضوعی مشترک بین ایرانیان بوده است. این موضوع سینه به سینه، خاطره به‌ خاطره و نسل به نسل منتقل شده است؛ طوری که یک زخم ملی و میهنی برای عموم مردم ایران گشته است.

این زخم مشترک موجب خشمی سراسری علیه کل دستگاه ولایت فقیه شده است. بسیاری از قیامهای مردم و جوانان ایران در دهه‌های ۷۰، ۸۰ و ۹۰، ریشه و زمینه در نفرت و خشم نسبت به وفور شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی داشته و دارد.

ابزار شکنجه در زندانها برای حکومت آخوندی یک نیاز بلاجایگزین است که در تمام دولتهای این رژیم از سال ۵۹ تا کنون، یک روز هم قطع نشده است.

حافظه تاریخی مردم ایران ۴۰ سال است که از یادآوری خاطرات اتاق تمشیت تا جوخه‌های تیرباران و اعدام، شکنجه‌آجین بوده است.

کارگران، شکنجه‌شدگان مضاعف

یکی از آثار قیامهای گسترده اقشار به‌جان آمده مردم ایران، رو شدن و عمومی گشتن بساط شکنجه و جنایت علیه کارگران زحمتکش توسط قضاییه و وزارت اطلاعات آخوندی می‌باشد.

اسماعیل بخشی از نمایندگان کارگران نیشکر هفته تپه که به‌دلیل مطالبات برحق صنفی و اعتراض به چپاول حقوق کارگران مدتی زندانی بود، نامه‌‌ای سرگشاده و افشاگرانه درباره شکنجه شدنش منتشر کرد که بازتاب وسیعی یافت.

وی در قسمتی از نامه‌اش نوشته است:

«تا سر حد مرگ شکنجه و زیر مشت و لگد قرار گرفتم… در ۲۵ روزی که ناعادلانه در بازداشت وزارت اطلاعات بودم، مصائب و رنج‌هایی بر من تحمیل شد که هنوز از شر آنها خلاص نشده‌ام و به داروهای اعصاب و روان، پناه آورده‌ام… جالب این‌که شکنجه‌گران، خود را سرباز گمنام امام زمان می‌نامیدند؛ اما به بنده انواع و اقسام فحش‌های رکیک جنسی می‌دادند…”.

افشاگری نماینده کارگران هفت‌تپه، اسماعیل بخشی در مورد شکنجه‌هایی که در مدت بازداشت بر او اعمال شده است، مورد توجه مجامع بین‌المللی قرار گرفت و بازتاب سیاسی و اجتماعی آن نظام ولایت فقیه را دچار مخمصه‌ای کرده است که نمی‌داند چگونه این بحران در بحران را جمع‌وجور کند.

این افشاگری در فضای مجازی هم انعکاس گسترده‌ای یافت. قربانیان شکنجه و سایر هموطنانمان، هشتگهای مختلف برای افشای شکنجه ایجاد کرده‌اند.

از جمله یکی از آنها با عنوان «چهل_سال_شکنجه» به افشای نقش شکنجه در تداوم ۴۰ سال شکنجه و ۴۰ سال حاکمیت آخوندی پرداخته است.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که با افشای نقش شکنجه در بقای حکومت، بیش‌ از‌ پیش تمامی دژخیمان را شناسایی کنیم.

سرزمین ما پر از تاریکی‌هایی است که باید به همت تمامی زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، بر این تاریکی‌ها پرتو روشنای افشاگری افکنده شود.

این پرتو را باید به‌مثابه نور وجدان انسانی و ملی و میهنی خویش بدانیم و در ساطع کردن آن کوشا باشیم.

باشد تا کهکشان روشنابخش آن ظلام قیرین شب قرون‌وسطایی را محو و نابود کند.

این نوشته، پیش از این در آژانس ایران خبر منتشر شده است