فروپاشی چگونه رخ می‌دهد؟؛ نوشته مشترک وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی

احتمالا نام مجله معتبر و معروف فوربز را شنیده باشید. جزو معتبرترین نشریات کسب وکار، موفقیت، کارآفرینی و ثروت است. این نشریه روی جلد خود را در سال ۲۰۰۷ به نوکیا اختصاص داد و یک تیتر جنجالی زد: «آیا کسی می تواند نوکیا را با یک میلیارد مشتری از تخت پادشاهی به زیر کشد؟». نوکیا آن روزها سلطان بلامنازع موبایل و ارتباطات بود. اما نوکیا فروپاشید: طی سیزده سال سهم بازارش از رتبه اول به رتبه دهم و ارزش شرکت از ۲۵۰ به کمتر از ۴ میلیارد یورو سقوط کرد.

خیلی از ما وسیله‌ای به نام موبایل را با برند نوکیا شناختیم. به خاطر دارم که یکی از هم‌کلاسی‌هایمان در دانشگاه، گوشی نوکیایی به نام ۶۶۰۰  را تازه خرید بود (جدیدترین مدل آن زمان) که از دوربینش برای تقلب سر جلسه امتحان استفاده کرد و همه دهان‌مان از تعجب باز مانده بود که دوربین این گوشی چنان کیفیتی دارد که می‌شود از برگه بغل‌دستی عکس گرفت و همان را خواند و نوشت!

یکی از جالب‌ترین تحلیل‌هایی که در ارتباط با فروپاشی امپراطوری نوکیا منتشر شده است، نتایج مطالعات مشترکی میان یک دانشگاه فنلاندی و مدرسه کسب‌وکار معتبر اینسید فرانسه است. این نتایج حرف‌های شنیدنی را در قالب سه نکته طرح می‌کند که خود حاصل ۱۲۰ مصاحبه (شامل ۹ مصاحبه‌ با اعضای هیئت‌مدیره و ۱۹ مصاحبه با مدیران ارشد نوکیا) بوده است.

اما این سه راز سقوط چیست؟

راز اول: نبود فضای مناسب برای گفتگوهای صریح، آزاد و بنیادین: در آن بازه زمانی فضای مناسبی برای گفت‌وگوها و بحث‌های جدی و راهبردی وجود نداشت. یکی از مدیران ارشد نوکیا نقل می‌کند که بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱، خیلی از اعضای هیئت‌مدیره احساس می‌کردند که دیگر نمی‌توانند راحت و آزاد صحبت کنند و نتیجه‌اش این بود که تهدیدات اپل و گوگل به میزان کافی منتقل نمی‌شد و برنامه مناسبی برایش در نظر گرفته نشد!

راز دوم این بود که به صورت احساسی مدیران به سیستم‌عامل سیمبین وابسته شده بودند و همه گوشی‌هایش را با این سیستم‌عامل عرضه می‌کرد. کسی به خودش اجازه نمی‌داد به گزینه دیگری فکر کند. مدت‌ها روی سیستم‌عامل خودش پافشاری کرد وقتی هم در سال ۲۰۱۲ با تغییر مدیریت به فکر افتادند، دیگر خیلی دیر شده بود!

راز سوم: اینکه تحلیل‌ها و تصمیمات براساس داده‌های واقعی نبود و بیشتر احساسی، شهودی و شخصی بود. نقل می‌شود که وقتی نوکیا تصمیم گرفت به‌جای سیمبین از سیستم‌عامل جدیدی استفاده کند، خیلی از مدیران سیستم‌عامل ویندوز را پیشنهاد می‌دادند. این در حالی بود که داده‌ها و شواهد واقعی افق روشنی برای سیستم‌عامل ویندوز نشان نمی‌داد و موفقیت این سیستم‌عامل بسیار بعید به نظر می‌رسید. اما نوکیا ویندوز را در گوشی‌هایش استفاده کرد و نتیجه‌اش هم شکست کاملش در سال ۲۰۱۳ بود.

تحلیل و تجویز راهبردی:

سه نکته‌ای که به‌عنوان عوامل سقوط نوکیا بیان شد، می‌تواند عوامل شکست هر سیستم اقتصادی یا سیاسی باشد.

در هر سیستمی که نشود به راحتی نقد کرد، نظر داد، مفروضات را به چالش کشید و خطوط قرمز دایره گفتگوی شما را محدود کند، یک گام به سقوط نزدیک شده است.

در هر سیستمی که وابستگی بی‌دلیل به گذشته، به تصمیمات گذشته، به نمادهای گذشته زیاد شود به گونه‌ای که به جای آنکه تصمیم عقلایی بگیریم، بحث‌ها حیثیتی‌ناموسی شود گام بلند دوم را به سمت سقوط برداشته‌ایم. هر جا احساس کردید داریم تصمیم می‌گیریم نه به خاطر ساختن آینده بلکه دقیقا به خاطر دفاع از عملکرد گذشته، این یک نشانه بی‌بدیل سقوط است.

اگر خواسته‌های شخصی و انتخاب‌های احساسی‌هیجانی جای تصمیم‌گیری مبتنی بر داده‌ها، آمار، اطلاعات، مقایسه گزینه‌ها را گرفت، آنگاه جایگزین شدن احساسات و هیجانات به جای واقعیات و عقلانیت، میخ آخر سقوط را محکم خواهد کوبید. زمانی که چشم‌هایمان را به واقعیت بستیم و گوش‌هایمان سنگین  شد، سقوط به ما نزدیک می‌شود.

باور کنیم سقوط نزدیک است! خیلی نزدیک؛ لای این شب‌بوها!  تاریخ را بنگریم بزرگ‌ترین امپراطوری‌ها به زیر کشیده شدند، شرکت‌های بزرگ در هم شکستند، مقتدرترین نظام‌ها به خاطره‌ها پیوستند و برندهای نام‌آور سرنوشتی شرم‌آور پیدا کردند. چرا که خطوط قرمز گلوی گفتگوی آزاد را فشرد، بحث‌ها حیثیتی‌ناموسی شد و دفاع از گذشته به جای ساختن آینده نقش آفرین شد، چشم‌ها بسته و گوش‌ها سنگین شد. واقعیت‌ها و عقلانیت در برابر احساسات و هیجانات شکست خوردند.

فروپاشی از آن چه می بینید به شما نزدیک‌تر  است.

2 دیدگاه‌

  1. مقاله خوبی بود ولی من می خواهم ببینم که چشم وگوش آیا میبیند و میشنود اپوزیسیون اصلی مردم ایران را ؟ همچنین احساس شما از اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور مستقر در پاریس چیست و به آنها چگونه نگاه میکنید آیا اسرائیلی ها قادر هستند که ایشان را درک کنند وقبول کنند ویا نمی خواهند هیچ اسمی از آنها ببرند همانطوری که من در سایت شما میبینم هیچ اسمی از آنها نیست ویا چون حس میکنید که هیچ سنخیتی با آنها ندارید پس چیزی هم نمی نویسیدآیا همانطور که اسحاق رابین با یاسر عرفات دست داد شما هم قادر هستید که آنها رو بپذیرید یا نه ؟ ویا احیانا بهشان کمک کنید البته از روحیه ای که شما ازخودتان نشان میدهید من بعید میدانم که شما انها رو بپذیرید.

  2. با درود،
    مقاله بسیار عالی بود.
    ممنون از شما، یه امید پیروزی مردم ایران و شروع یک رابطه دوستی بین دولت پس از دوران آخوندی و اسرائیل. پاینده باد ایران و اسرائیل

Comments are closed.