مدیریت کرونا در ایران در چهار مرحله؛ از انکار تا رهاشدگی

فرایند مدیریت بیماری همه‌گیر کرونا مثل همه مشکلات در جمهوری اسلامی پس از هشت ماه دیگر به خوبی آشکار شده است. معمولا جمهوری اسلامی چهار مرحله را در مواجهه با مشکلات طی می‌کند. این چهار مرحله عبارت است «انکار و فرستادن مشکل به زیر قالی»، «همه چیز تحت کنترل است»، «ما از همه بهتریم»، و «باید با آن بسازیم و دنیا هم همین مشکلات را دارد». این چهار مرحله را در مورد خاص کرونا در سال ۱۳۹۹ توضیح می‌دهم. در این مرور بخشی از اطلاعاتی که ممکن است افراد به دلیل سرعت تحولات فراموش کرده باشند مرور می‌کنم تا نحوه حکمرانی مقامات از یادها نرود.

کرونا؟ نداریم

از بهمن ۹۸ تا اردیبهشت ۹۹ مجموعه نهادهای دولتی در حال انکار وجود کرونا در ایران بودند تا بیعت مجلس بدون دردسر (برای نامزدها و شکل‌گیری مجلس) انجام شود. وقتی ویروس، مقامات دولتی و اعضای خانواده آن‌ها را در بر گرفت و برخی از اعضای مجلس و روحانیون و سپاهیان از دنیا رفتند و بیمارستان اختصاصی دولتی‌ها تحت نظر علی ‌اکبر ولایتی پر شد، دیگر چاره‌ای به جز اعلام همه‌گیری وجود نداشت. در همین دوره هم مقاومتی جدی برای تعطیلی مراکز مذهبی- بالاخص امامزادگان که با تماس زوار می‌توانند به مراکز پخش ویروس تبدیل شوند، بروز دادند تا تعداد قربانیان به چند هزار نفر رسید.

علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه و روحانیون امنیتی در ابتدا ویروس کرونا را توطئه غرب و جنگ بیولوژیک معرفی کردند در حالی که ویروس از چین به ایران منتقل شده بود اما بعد از این که حدود ۱۸۰ کشور درگیر این بیماری شدند نظریه توطئه‌شان فراموش شد. هیچ کس در ایران جرات ندارد از خامنه‌ای بپرسد که جنگ بیولوژیک غرب با جمهوری اسلامی به کجا رسید و چرا این جنگ منجر به مرگ بیش از ۲۰۰ هزار آمریکایی و صدها هزار اروپایی شده است. در همین مرحله انکار بود که ماسک‌های موجود از ایران به چین ارسال شد.

همه چیز تحت کنترل

در این مرحله حکومت از اختصاص یک میلیارد دلار برای مقابله با ویروس سخن گفت، اعتباری که هیچ‌گاه اختصاص نیافت. آخرین رقم اعلام شده ۳۰۰ میلیون دلار بود. حقوق پرستاران برای چند ماه پرداخت ناشده باقی ماند. همچنین از حمایت مالی از مردم سخن گفته شد که هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد. درنهایت سپاه و بنیاد مستضعفان بسته‌های غذا را به طور مقطعی در میان محرومان توزیع کردند. گفته شد آزمایش و ماسک مجانی در اختیار افراد قرار می‌گیرند که چنین اتفاقی نیفتاد. در باب ویروس و گسترش آن اتفاق خاصی در این دوره نیفتاد مگر اقداماتی که خود شهروندان در بیرون نرفتن از منزل یا خرید و دوختن ماسک انجام دادند. در این مرحله نیز همانند مرحله قبل اعداد اعلام شده برای افراد مبتلا و تعداد مرگ مهندسی می‌شدند و معاون وزیر بهداشت برای انتقاد از چین درعدم کنترل ویروس برکنار شد.

ما از همه بهتریم

در این مرحله اعلام شد که ایران دارد آزمایش کرونا به آلمان و ترکیه و چند کشور دیگر صادر می‌کند (که تکذیب شد)، مواد ضدعفونی صادر می‌شود، ساخت واکسن در ایران در جریان است (که بعد اعلام کردند قرار است وارد شود) و دستگاهی از سوی سپاه برای تشخیص فوری کرونا ساخته شده است. مقامات و ائمه جمعه در این مرحله می‌گفتند که کنترل کرونا در ایران بسیار بهتر و پیشرفته‌تر از کشورهای اروپایی است و خواهان اعزام تیم‌های خود (متشکل از طلاب و بسیجیان) به این کشورها شدند. رئیس دولت نیز اعلام کرد که رهبران دنیا برای حل مشکل چشم به ایران دارند.

در همین دوره بود که حسن روحانی ادعا کرد اقتصاد ایران در دوران کرونا در وضعیتی بهتر از اقتصاد آلمان است: «وضعیت اقتصادی آلمان شرایط بدی دارد و به منفی ۵.۲ رسیده است و رشد اقتصادی‌شان منفی است… حتما اقتصاد ما وضعیت بهتری از این رقم داشته و رشد ما مثبت شده یا اگر منفی شد، وضعیت ما بهتر از وضعیت آلمان است.» روحانی در این دوره ایران را الگوی موفق مدیریت کرونا نامید.

باید با آن بسازیم

بعد از این که برای حکومت مشخص شد باید میان بستن اقتصاد و کنترل همه‌گیری یکی را انتخاب کند اولی را انتخاب کرد و کرونا را به حال خود گذاشت. سخن گفتن از موج‌های دوم و سوم در ایران شوخی است چون با توجه به پنهان‌کاری حکومتی مشخص نیست افول یا افتی در تعداد مبتلاها یا مرگ و میر بوده یا نبوده است. حتی اگر آمارهای درز پیدا کرده را نادیده بگیریم، مقامات بهداشتی کشور از ۲.۵ تا ۵ برابر تعداد مرگ و میرها نسبت به آمار رسمی سخن گفته‌اند و نمی‌توان از سیر آمارها سیر گسترش بیماری و قربانی‌های آن را تشخیص داد. شحص رئیس دولت به صراحت و از آغاز با قرنطینه مخالفت کرد و آن را منتهی به گرسنگی و بیکاری و شورش دانست. بدین ترتیب در آخرین مرحله مدیریتی حکومت عملا اعلام شده است که دیگر کاری نمی‌توان کرد و پایان آن نامشخص است و باید با این ویروس زندگی کرد. نشانه روشن این رهاشدگی آخرین اقدام برای تعطیلی دو هفته‌ای تهران در بود که اول اعلام شد و بعد بلافاصله آن را پس گرفتند. درنهایت منع رفت و آمد شبانه اعلام کردند که واقعیت روی زمین بدون دخالت دولت است.

کرونا این روزها در تهران و دیگر شهرها برای حکومت به موضوعی مثل رد شدن از چراغ قرمز تبدیل شده است؛ قرار شده افراد را به سبب نپوشیدن ماسک یا واحدهای صنفی را به دلیل باز بودن در ساعاتی خاص یا خودروها را برای سفر جریمه کنند و این جریمه‌ها اکثرا نه اجرا می‌شود و اگر بشود جنبه عملی ندارد. مثل این که افراد را در ایران نمی‌توان توقیف کرد تا جریمه‌هایشان را بپردازند. منع سفر و جریمه‌های ۵۰۰ هزار تومانی برای آن نیز به محلی برای کسب درآمد دولت تبدیل شده است. علی‌رغم منع سفر به محض خوردن دو تعطیلی به هم میلیون‌ها نفر در جاده‌ها به حرکت در می‌آیند. ظاهرا مردم عادی نیز این موضوع را عملا پذیرفته‌اند که قرار نیست اقدامات پیشگیرانه عمومی و درمان انجام شود و ماجرا را باید به دست تقدیر سپرد.

به علت همین رهاشدگیِ همه‌گیری است که حتی در آمارهای رسمی میزان ابتلا و مرگ چند برابر ماه‌های قبل شده است. دیگر در هر خانواده بزرگی تعدادی مبتلا و چند مورد مرگ وجود دارد. وضعیت در تهران آن چنان نگران‌کننده است که حتی اعضای نزدیک یک خانواده مثل خواهر و برادر از ملاقات با یکدیگر پرهیز می‌کنند. رئیس شورای شهر تهران می‌گوید «هیچ شهری در دنیا به اندازه روزهای اخیر تهران» مرگ و میر ندارد. آمارهای رسمی فوتی‌های سراسر کشور در ماه آبان مدام رکورد می‌زنند. این روزها ایرانیان متوجه این نکته شده‌اند که «مملکت را امام زمان اداره می‌کند»، عبارتی که برخی مقامات جمهوری اسلامی آن را به‌کار می‌برند، می‌تواند چه معنایی داشته باشد.

مجید محمدی؛ برگرفته از ایندیپندنت فارسی