تفسیلر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر
معضل غزه، یک کلاف سردرگم است که همه دنیا را گیج کرده و عامل اصلی کناره گیری وزیر دفاع اسرائیل بوده که ممکن است انحلال دولت نتانیاهو را نیز به دنبال آورد و موجب برگزاری انتخابات زود رس شود.
اگر مردمان غزه، و اصولا کل فلسطینی ها از رهبرانی عاقل و دلسوز برخوردار بودند، چنین وضعی به وجود نمی آمد که اهالی غزه گرسنه باشند، بیکار بمانند و پولی برای معاش خود نداشته باشند، در حدی که حاضر باشند در ازای دریافت یک مبلغ ناچیز از حماس و جهاد اسلامی، خود را به مرز اسرائیل برسانند، به اغتشاش دست بزنند و جان خود را به خطر اندازند.//
سرگذشت غزه، داستانی بس اندوهناک و تاسف بار است.//
تابستان سیزده سال پیش بود که نخست وزیر وقت اسرائیل، زنده نام اریئل شارون، تصمیم گرفت که نوار غزه را به طور کامل تخلیه کند و همه سربازان و غیرنظامیان اسرائیلی آنجا را ترک گویند و این سرزمین به دست خود فلسطینی ها سپرده شود تا آن گونه که می خواهند آنجا را آباد سازند.
تخلیه نوار غزه، برای اسرائیلیانی که در آن خطه ساکن شده بودند، بهای سنگینی داشت.
آن ها ناچار شدند خانه های ویلائی و مرفه خود و مزارع کشاورزی و گرمخانه هایی را که به شیوه های مدرن سبریجات در آن جا به عمل می آمد ترک گویند و به خاک اسرائیلی باز گردند.//
سیزده سال از آن دوران می گذرد و بسیاری از هزاران خانواده اسرائیلی که غزه را ترک گفتند، هنوز در سودای آن دوران هستند.
ولی اسرائیل این بها را پرداخت تا غزه را به خود فلسطینی ها بسپارد که آن جا را آباد و سرسبز سازند و از همه نعمات برخوردار گردند.
ولی رهبران فلسطینی در غزه، به جای آن که به آبادانی روی آورند، به راه ترور ادامه دادند.
آن ها یک فرصت طلائی را برای فراهم ساختن موجبات نیکبختی مردمان خویش از دست دادند.
نوار غزه می توانست یک بهشت شود. زیرا همه امکانات، برای آبادانی و شکوفایی آن سرزمین وجود دارد.
تنها از یک چیز آن ها محروم هستند و آن رهبران لایق و دلسوز است که همزیستی را بر ستیز برتری دارند و دوستی و همیاری را جایگزین ترور و آدمکشی سازند.
در آن سال ها، اسرائیل حاضر بود بیشترین کمک را برای آبادانی غزه به عمل آورد.
فرض آن بود که فلسطینی ها نیز همانند اسرائیلیان انسان هستند و باید از همه حقوق مدنی برخوردار باشند و در رفاه زندگی کنند و از محنت به دور بمانند.
فرض آن بود که اگر اهالی غزه از رفاه برخوردار گردند، از راه ترور و خشونت دور خواهند شد و در مسیر دوستی و همکاری گام برخواهند داشت.
اسرائیل آماده بود همه تجربه و تکنولوژی و دانش خود را در اختیار اهالی غزه بگذارد.
آنان مردمانی سخت کوش هستند و می توانستند کامیاب شوند.
اسرائیل گفت که می خواهد برای اهالی غزه بندر بسازد.
ولی آن ها از بندری که هنوز برپا نشده بود، برای قاچاق اسلحه استفاده کردند.
کشتی های حامل جنگ افزارهای ارسالی از جانب حکومت ایران، به ساحل نزدیک می شدند و محموله های اسلحه را که در لاسیتک و پلاستیک پوشانده شده بود در آب رها می کردند تا به دست سازمان های ترو در غزهر برسد.
نتیجه آن که برنامه احداث بندر منتفی شد و حتی ماهیگیران اجازه نیافتند تا وسط دریا پیش روند، مبادا با کشتی های اعزامی رژیم ایران، حامل اسلحه قاچاق تماس بگیرند.
اسرائیل گفته بود که حاضر است اهالی غزه فرودگاه بین المللی خودشان را داشته باشند.
در ناحیه ای به نام دهنیه، باند فرود برپا گردید.
شرط اسرائیل آن بود که آمد و شد پروازها را زیر نظر داشته باشد تا افراد تروریست وارد غزه نشوند و جنگ افزار و مواد تحریبی به آن جا نرسد.
این یک خواست طبیعی بود که اهالی غزه از فرودگاه برخوردار گردند ولی در همان حال، امنیت اسرائیل به خطر نیفتد.
اما گروه های ترور فلسطینی بارها به جان ماموران اسرائیلی که برای نظارت به آن فرودگاه در حال احداث می آمدند سوء قصد کردند تا آن که اسرائیل ناچار گردید این برنامه را باطل سازد.
اهالی غزه، از یک فرودگاه بین المللی که آنان را با کشورهای دیگر مربوط سازد، محروم گردیدند.
اسرائیل هر روز به هفتاد هزار نفر از اهالی غزه اجازه می داد وارد این کشور شوند و به کار بپردازند و درآمد بالای خود را صرف معاش خانواده خویش سازند.
سازمان های ترور شمار زیادی از افراد خود را زیر پوشش کارگر به اسرائیل فرستادند تا آدم بکشند.
نتیجه: ورود این کارگران ممنوع گردید.
اسرائیل دلش سوخت. آخر، کارگران غزه نیز انسان هستند. آن ها هم باید شکم افراد خانواده خویش را سیر کنند.
پس، چه می توان کرد؟
اسرائیل در فاصله بین خط مرزی با غزه، یک مجتمع صنعتی برپا ساخت که هر روز هزاران کارگر فلسطینی از غزه به آن جا بیایند، کار کنند، درآمد داشته باشند و شب ها به خانه و خانواده خویش باز گردند.
سازمان های ترور فلسطینی، این مجتمع را نیز آنقدر مورد حمله قرار دادند، که همه کارگران فلسطینی ناچار به فرار شدند و کارفرمایان اسرائیلی نیز بار وبنه خود را جمع کردند و به داخل کشور بازگشتند.
امروز آن چه در غزه حکمفرماست، فقر و گرسنگی و بیکاری و بیماری است.
البته ساختمان های بلند و مجلل نیز وجود دارد. ولی عامه مردم غزه فقیر و محنت زده هستند.
و این دقیقا همان چیزی است که سرکردگان سازمان های ترور در غزه به دنبال آن هستند.
فرضشان آن است که هراندازه مردم فقیرتر و بیچاره تر باشند، آسانتر می توان آن ها را برای انجام خشونت و آدمکشی بسیج کرد و به خدمت گرفت.
از سیزده سال پیش که اسرائیل از غزه بیرون آمد و آن را به دست خود اهالی آن سرزمین سپرد، ممالک عرب و دیگر کشورهای دنیا چند میلیارد دلار کمک مالی برای آن مردمان فرستاده اند.
این پول ها چه شد؟
همه را صرف ترور کردند. صرف حفر تونل های تهاجمی، ساخت موشک و راکت و هوا کردن بادبادک های آتشزا و بادکنک های انفجاری و پرداخت حقوق ماهیانه به هزاران مامور امنیتی و تروریستی خود.
حساب کنید که همین هفت ماه تظاهرات هفتگی در خط مرزی، و آوردن چندین هزار نفر به آن نقطه، چند اتوبوس لازم دارد و چه مقدار باید به هر شرکت کننده پرداخت کرد.
کارشناسان اسرائیلی ارزیابی می کنند که این هزینه، فراتر از پانزده میلیون دلار است.
حساب کنید که با این مبلغ، که در وضع اقتصادی غزه یک پول کلان محسوب می شود، چقدر می شد آبادانی کرد.
ولی سرکردگان گروه های ترور در غزه، هرگز دلشان به حال مردمشان نسوخته است.
کافی است که خودشان مرفه زندگی می کنند و همه چیز برایشان فراهم است.
حماس از روز نخست گفته است که سراسر خاک اسرائیل متعلق به اسلام است و یهودیان را حقی بر آن خطه نیست.
از دیدگاه یحیی سنوار و اسماعیل هنیه و دیگران، مهم نیست که یهودیان یک هزار و ششصد سال پیش از اعراب مسلمان در این سرزمین می زیستند و بیت المقدس یهود را در اورشلیم برپا کردند و تمئدن بزرگی سرشار از معنویات به وجود آوردند..
از دیدگاه مسلمانان افراطی، با ظهور اسلام، گذشته همه باطل می شود – همانگونه که خمینی گفته بود که همه شاهنشاهان ایرانی حاکمانی ظالم بوده اند و عدالت، با ظهور اسلام به ایران راه یافته است.
اسرائیل از نظر قدرت نظامی، به اسانی می توانست سراسر غزه را به یک ویرانه۱۸۱۱۱۷- ،شبسهق
مبدل کند و آن را به عصر حجر باگرداند.
ولی اسرائیل متمدن، هرگز چنین نخواهد کرد، ریرا فلسطینیان هم همانند خودشان، انسان هستند، حق زندگی دارند و حتی پسرعموهای ما یهودیان محسوب می شوند – زیرا همگان از خانواده حضرت ابراهیم زاده شده اند.
اسرائیل نه تنها تلاش می کند که فلسطینی کشته نشود، بلکه هنگامی که باید ساختمان شبکه تلویزیونی حماس در غزه را ویران کرد، قبلا به آن ها اطلاع می دهد که ساختمان را ترک گویند، مبادا کشته شوند.
ولی آن ها چه می کنند؟
آنان با موشک و راکت خود، مستقیما شهرها و نواحی مسکونی اسرائیل را هدف قرار می دهند، تا زن و کودک اسرائیلی بکشند.
این، از دیدگاه آنان جنایت محسوب نمی شود، زیرا ادعا می کنند که اسرائیلیان، نمایندگان یک حکومت اشغالگر هستند و یهودی هستند و این سرزمین، مال اسلام است.
برخی به ظاهر روشنفکران ایرانی و غیرایرانی، اعتراض می کنند که اسرائیل چرا به حملات هوایی علیه مواضع نظامی و تروریستی در غزه دست می زند – که در جریان آن ممکن است غیرنظامی نیز کشته شود.
استدلالشان آن است که موشک ها و راکت های حماس ابتدایی است و زیان سنگینی وارد نمی آورد.
ولی آیا آن ها حودشان حاضرند همین چهارصد وشصت موشک در ظرف یک شبانه روز را تحمل کنند؟
آیا آن ها اگاه نیستند که در این موج موشکی، سیصد و هفده خانه در اسرائیل ویران شد؟
تازه، جهاد اسلامی فلسطین، وابسته به حکومت ایران، مژده می دهد که به موشک های نقطه زن مجهز گردیده که می تواند حتی تل آویو را نیز هدف قرار دهد.
آیا اسرائیل باید به خاطر این تعرض و تجاوکاری ، ر، برایشان دسته گل بفرستد؟
اورشلیم، شبنه ۲۶ آبانماه ۱۳۹۷ – ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸
مردمان غزه محنت زده هستند؟ درست است . محنت را دوست دارند. اینان تروریست هایی هستند که هرگز نمی خواهند کار کنند و سرزمین خود را بسازند و شرافتمندانه زندگی کنند. رهبران هر چقدر جنایت کار باشند تا مردم به دنبالشان نروند نمی توانند نیات پلید خود را عملی کنند. ایران را در نظر بگیرید. مگر سال پنجاه و هفت مردم ایران چه کم داشتند؟ پاسپورت معتبر، ارزانی، پیشرفت، دانشگاه، زندگی های مرفه. مگر همین روشنفکران ایرانی تبلیغ یک فرومایه بی سر و پای آدم کش را نکردند و مردم کور کورانه به دنبال آن اوباش را نیفتادند و به دست خود بدبختی چندین نسل را رقم نزدند؟ مگر امثال چمران در همین اردوگاههای ترور فلسطین اموزش آدم کشی ندیدند و همین تروریستها در ایران وکیل و وزیر و رئیس جمهور نشده اند؟ قطب زاده کجا آموزش جنایت دید؟ طباطبایی قاچاقچی و موسی صدر که بودند؟
عصاره و چکیده هر مردمی رهبری آن مردم را بر دوش دارد. مردم ایران لیاقت آن پادشاه عالی قدر را نداشتند و فرومایه سادیستی جنایتکاری را به رهبری انتخاب کردند و چهل سال است که تاوان می دهند.
فلسطینیان جز ترور و آدم کشی چه به دنیا داده آند که اکنون بر آنان باید دل سوزانید؟ اگر همین الان قدرت داشته باشند با اسرائیل ها چه می کنند؟ انتبه را بیاد دارید؟ جلوتر از آن المپیک مونیخ را بخاطر آورید. آن روزها بی را نیز بیاد ارید که قصد جارو کردن اسراییل را به دریا داشتند.
نه اهالی غزه هرگز نخواسته اند شرافتمندانه کار کنند و سرزمین خود را بسازند. آنان عطش خون دارند. دوباره بیاد ارید همه ترورهایی را که برای حکومت عدل اسلام انجام دادند؟ شهریار شفیق را می شناسبد؟ اویسی را چه؟ از رستوران میکنوس چه می دانید؟
کلام کوتاه، تا حکومت عدل اسلام در ایران بر قرار است، غزه هم اسلحه دارد. بعد از عبور از این حکومت فاشیستی در ایران، فقط خدا می داند اهالی غزه چگونه از خون لذت خواهند برد.
حماس از خود فلسطینی ها بهتر به نظر می آید و یا فرقی بین آنها نیست بهرحال کلمه فلسطین اول و آخر با سلام و صلح و رفاه تجدید خاطر شده است و گذشت زمان شاهد و ناظر حقیقت است بهر صورت یکی خیر است و یکی شر