مردم ایران در فقر و رنج هستند، ولی آقازاده ها در سفرهای تجملی به اروپا خوشگذرانی می کنند

در حالی که اغلب خانواده‌های ایرانی در روزهای داغ تابستان به دنبال کلاس‌های دولتی برای فرزند خود می‌گردند تا با مبالغ پایین اوقات فراغت فرزند خود را پر کنند، کسانی هم هستند که با هزینه‌های ۱۰۰ میلیونی تابستان فرزندشان را در دل اروپا و آمریکا می‌سازند!

به گزارش  روزنامه شهروند اردوی تابستانه بچه پولدارها ی مقامات ایران در انگلیس و فرانسه بازر خاصی دارد در این اردوها کمپ‌های تابستانی که موسسات برای دانش آموزان لاکچری در نظر گرفته‌اند که  به مقصد انگلیس، آلمان و آمریکا است.

در این گزارش آمده است: بچه‌هایی هستند که برای تابستان خود راهی اردوهای فرنگ شده‌اند! کافی است که چیزی حدود ۵۰ میلیون تومان هزینه کنید تا فرزندان‌تان میهمان یک کالج انگلیسی شود و البته چند روزی هم در امارات اقامت و استراحت کند. در این اردوها آموزش زبان انگلیسی و انواع بازی و تفریح با دوستان خارجی بخش جذاب برنامه است

در ادامه امده است :  رده سنی بچه‌هایی که می‌توانند در این اردوها شرکت کنند بین ۹ تا ۱۷ سال است و محدودیتی برای پذیرش دختران و پسران وجود ندارد. یکی از این کمپ‌ها در یکی از کالج‌های خصوصی شبانه روز معروف در انگلستان است و ساختمان‌های بسیار زیبا در یک محیط وسیع دارد.

در پایان گزارش شهروند آمده است : بنا بر اعلام موسسات اعزام دانش آموزان به اردوی خارجی، این کالج دارای دسترسی آسان به اینترنت، سالن تئاتر حرفه‌ای و اتاق هنر در دوره‌های تخصصی فیلمسازی است که البته شرکت در این دوره هزینه جداگانه دارد. به این لیست همچنین زمین تنیس، راگبی، هاکی و والیبال را هم اضافه کنید.

6 دیدگاه‌

  1. در دوره پهلوی، بخش آموزش و پرورش ایران شامل مدارس دولتی و خصوصی در رده های مختلف تحصیلی تا دبیرستان بود و دانشگاه ها همه دولتی بودند. بعدها چند دانشگاه و موسسه عالی خصوصی نیز برای دوره های عالی تاسیس شد. بعضی از مدارس خصوصی در این دوره به فراهم کردن امکانات بهتر تحصیلی شهرت داشتند و گفته میشد که دانش آموزان اینها شانس بالاتری برای موفقیت در کنکور و راه یافتن به دانشگاه دارند. در دهه ۱۳۵۰ که افزایش درآمد نفتی امکان اصلاحات گسترده اقتصادی و اجتماعی را به دولت داد، تحصیلات در تمامی رده های رایگان شد و فرزندان تمامی قشرهای جامعه امکان راه یافتن به مدارس درجه یک را هم یافتند. دولت هزینه این مدارس را راسا تقبل میکرد. البته از دانش آموزانی که شهریه موسسات خصوصی را نمی پرداختند و دانشجویان قول گرفته میشد در پایان تحصیلات به عضو هزینه تحصیلی خود برای چند سال در ایران کار کنند که موضوع دشواری نبود. در آن زمان، ایران تنها کشور جهان سومی بود که “فرار مغز مثبت” داشت به این معنی که بسیاری از ایرانیان متخصص که در گذشته به خارج رفته بودند به کشورشان باز می گشتند و شماری از متخصصان خارجی هم به خاطر فرصتهای شغلی درآمد بالاتر و همچنین شرایط بهتر زندگی در ایران برای کار به این کشور می آمدند. انقلاب اسلامی با شعار “برابری و رفع تبعیض” مردم را به دنبال خود به دوزخ رژیم جمهوری آخوندی کشاند. یکی از اقدامات این دولت انحلال مدارس خصوصی بود با این استدلال که سطح آموزش در تمام مدارس باید یکسان باشد. مبتکر این طرح ابلهانه هم رجایی مرحوم بود که در زمان شاه در مدارس ابتدایی فقه تدریس میکرد و در رادیواصفهان هم با صدای بسیار خوبی که داشت در محرم و رمضان نوحه و آواز مذهبی میخواند (بر خلاف گفته آقای خمینی، رجایی دستفروش و کاسب خرده پا نبود بلکه از مواهب دولت شاهنشاهی در حد استعدادش برخوردار بود.) دولتی کردن مدارس خصوصی زمینه ساز سوء استفاده “خودیها” از فرصت موجود شد. در ابتدا دانشگاه آزاد به ابتکار هاشمی رفسنجانی و دوستان و حمایت احمد خمینی احداث شد که باگرفتن شهریه کلان و دادن معافیت تحصیلی، امکان آن را به ثروتمندان میداد تا فرزندانشان را از اعزام به جبهه های جنگ با عراق محفوظ دارند. و بعدها مدارس خصوصی متعددی توسط “خودیهای رژیم” تاسیس شد که با دریافت شهریه های بسیار سنگین و استفاده رایگان از امکانات دولتی، پول هنگفتی را نصیب سرمایه گذاران میکرد. با وجود سوددهی سرشار این مدارس، به آنها “غیرانتفاعی” نام دادند شاید به این دلیل که برای توده مردم فریب خورده و انقلاب زده هیچ “نفعی” ندارند. تخریب نظام آموزشی و ایجاد یک شبکه بسیار ناکارآمد و تبعیض آمیز یکی از دستاوردهای رژیم کنونی ایران تحت رهبری “ولی فقیه” بوده که به گفته آقای خمینی قرار بود یک نظام پاک و عادلانه و الگویی برای “مستضعفان جهان” باشد. واقعا این رژیم با چه رویی بازهم خود را نماینده مردم ایران میداند؟
    در پایان شاید یادآوری یک خاطره بی مناسبت نباشد. در دوره محمدرضا شاه به افرادی مجوز تاسیس مدارس دینی داده میشد که مشهورترین آنها مدرسه علوی بود. البته در مقایسه با مدارسی مانند البرز، هدف، خوارزمی، آذر، رازی و مانند اینها، علوی نمیتوانست ابراز وجود کند و دانش آموزان آن در ورودی دانشگاه ها به همان اندازه موفق شوند. در توجیه این تفاوت، مسئولانو بانیان این مدرسه حزب اللهی پرور میگفتند که دلیل این است که سئوالات کنکور توسط دبیران مدارس خصوصی غیردینی طرح میشد که تهمتی ناروا و دروغی شرعی بود زیرا این سئوالات را اساتید دانشگاه ها طرح میکردند و با کمترین شبهه درز کردن سئوالات یا تخلف از مقررات به شدت برخورد میشد. جالب اینکه در اولین کنکوری که بعد از “پیروزی” انقلاب برگزارشد، مدرسه علوی صد درصد قبولی دانشگاه داد!!! البته سئوالات کنکور این بار توسط دبیران علوی و همکاران طرح شده بودند.

  2. درود.
    توصیه میکنم کتاب قلعه حیوانات نوشته ی جورج اورول را حتما مطالعه بفرمایید. نکته اینجاست که تفریح و استفاده از امکانات جهانی جهت پیشرفت و هم اندیشی مطلقا بد نیست ولی آنچه آزار دهنده است این است که توصیه هایی همچون ساده زیستی، قناعت و خوردن یک وعده غذا در روز و همچنین مصرف گرا نبودن، دقیقا از دهان پدران همین آقازاده ها خارج میشود و همچون پتکی بر سر مردم ستم زده ایران فرود می آید.
    پیروز و سربلند اسرائیل عزیز.

  3. آنهائیکه سوء استفاده های مالی , فساد و رانت خواریشان قابل پیگیری و شناسائی است در واقع افراد شایسته ای برای تحریم هستند. اینها بایستی تحریم شوند.

  4. بایستی گفت که در دوره طلایی پهلوی، همانطوری که اریامهر بزرگ و مهربان فرمودند باید از انسانهایی که کار در چهارچوب قانون انجام میدهند و برای خدمت به میهنشان زحمت میکشند قدردانی بسیار کرد. برای همین هم واژه های مسخره ای مانند اقازاده برای عمامه به سرها یا بی عمامه ها و توله های انها استقاده نمیشد. نام این اشخاص را مفتخور، خاعن و یاا وطن فروش مینامیدند..

Comments are closed.