حسن روحانی در آخرین سخنان خود، بر شورای نگهبان خشم می گیرد که چرا این همه نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی را به طور فله ای رد صلاحیت می کند.
مگر آقای روحانی از کره مریخ به روی خاک و مستقیما در تهران فرود آمده است که این گونه خشم می گیرد؟
مگر خود او یکی از شمعک های عمده رژیم کنونی ایران برای جلوگیری از فروپاشی آن نبوده است که این گونه زبان به انتقاد می کشاید که چرا شورای نگهبان هر کس را که به سپاه پاسداران و شخص خامنه ای به طور صد در صد اعتفاد ندارد، رد صلاحیت می کند.
تا بوده همین بوده، و شورای نگهبان، به دستور رهبر حکومت، خواسته است که مجلس شورا باشد، ولی تنها به عنوان یک نهاد نمادین و نه بیشتر.
اگر نماینده ای نطق می کند، در وصف رژیم نطق کند و نه در انتقاد از آن.
شورای نگهبان با نگرانی می بیند که برخی اعضای مجلس کنونی، با نزدیک شدن موعد پایان آن و با آگاهی از این که در مجلس آینده آنان را راه نخواهند داد، زبان به انتقادهای گزنده گشوده اند که نشان می دهد کشتی حکومت به گل نشسته و آنان باید هرچه رودتر خود را ساحل سلامت برسانند و با کشتی حکومت غرق نشوند.
اصلا مگر مجلس شورای اسلامی، با این نام پرطمطراق چه عددی است که مهم باشد چه کسی را اجازه می دهند به آن راه یابد یا نیابد؟
البته خمینی با همان شیوه فریبکارانه خود، گفته بود که مجلس نماینده رای ملت است. ولی از دیدگاه خامنه ای ملت یعنی آن چه که خودش می خواهد و هرگاه امر مهمی پیش آمده با صدور حکم حکومتی، مجلس را دور زده است.
بیاد دارید که خامنه ای به نمایندگان مجلس دستور داد که از انتقاد نسبت به سه برابر شدن نرخ بنزین خودداری ورزند، و همه نمایندگان یکباره خفقان گرفتند؟
اصلا، خود روحانی خوب می داند که نهاد ریاست جمهوری نیز، در حکومت اسلامی ایران عددی نیست که کسی برایش تره خورد کند.
او فقط مامور است سیاست های تعیین شده از جانب رهبر حکومت را که توسط سپاه پاسداران دیکته شده، بپذیرد – نه بیشتر از این!
مگر رئیس جمهوری اجازه دارد در کارهای سپاه پاسداران دخالت کند؟
مگر به او اطلاع دادند که می خواهند یک هواپیمای مسافری را با موشک بزنند؟ و وقتی زدند، آیا روحانی را مطلع ساختند که چنین کاری کرده اند؟
مگر او رئیس جمهوری نیست و در این سمت، وزیر دفاع زیر دست او کار نمی کند؟
خودش می داند که همه این وزارتخانه ها و نهادها و تشکیلات یک امر نمایشی است و آنچه رهبر اعلام دارد و خواست سپاه باشد، می تواند عملی گردد.
برای یک چیز به رئیس جمهوری نیاز دارند و آن دفاع از سیاست های تعیین شده رهبر است. اگر ذره ای از این راه منحرف شود، فورا او را به جای خود می نشانند.
جز ماله کشی برای خامنه ای و سپاه، روحانی اختیارات دیگری ندارد.
به او دیکته می کنند که در آخرین سخنانش کشورهای اروپایی را تهدید کند که اگر به آمریکا بپیوندند و رژیم ایران را رها کنند، جان اروپائیان نیز همانند جان آمریکائیان به خطر خواهد افتاد – یعنی، علنا هشدار می دهد که رژیم ایران یک نهاد تروریستی بیش نیست و قلدری می کند، منتها همه می دانند که پهلوان پنبه است و رجز می خواند.
اگر روحانی غیرت داشت، در برابر چنین وضعی، از ریاست جمهوری استعفا می داد که حیثیت خود را حفظ کند.
ولی او از اول می دانست که مهره ای در دست خامنه ای و سپاه خواهد بود که وظیفه ماله کشی را به او محول می کنند.
حکومت دارد فرو می پاشد و حسن روحانی هم باید همانند دیگر سرکردگان رژیم، تا دیر نشده، حساب کار خود را بکند و از ادامه این فریبکاری دست بردارد.
از مدت ها پیش حنای او نیز رنگ باخته است.
فقط خدا میداند احساس انزجار ملت ایران از شنیدن صدای حسن روحانی
اتفاقاً حسن روحانی دروغگو وپلید حساب کارخودراکرده است که پاسپورت کشور انگلستان را صاحب شده وبراحتی به کل دنیا میتواند سفر داشته باشد ودرطی ریاست جمهوری خودش هم اموال وثروتهای بسیاری را ازمردم دزیده وبه جیب زده وتبدیل به ارزهای خارجی کرده است که نمونه بارزش دزدیدن اموال وپولهای سرمایه گذاران وسپرده گذاران در تعاونی اعتباری ومالی کاسپین میباشدکه تحت عنوان غیرمجاز توانست حداقل صاحب هزاران میلیاردتومان شود ودیگر هم اصل پول وسود قانونی آنهارا به مردم عودت نداده ونخواهد داد. این است اسلام ناب محمدی درحکومت جعلی جمهوری اسلامی ایران.
آخوند حسن روحانی برای چی گفتی ۵۲ هیچ است و ۲۹۰ مهم است؟
به جای ۵۲ به عدد ۲۹۰ فکر کنید