“من از جهان و جهانیان سخت گله دارم”! تفسیر سیاسی هفته – نوشتۀ منشه امیر

تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر

 

من از دنیا گله دارم، سخت گله دارم

من از مردم دنیا گله دارم و سخت هم گله دارم

از رهبران کشورهای جهان گله دارم

از سازمان های حقوق بشر

از آنانی گله دارم که قلبشان به خاطر انسانیت می تپد

از آن ها می پرسم چرا مردم ایران را تنها گذاشته اید؟

مگر آنان ساکنان این کره خاکی نیستند؟

بسیار احترام قائلیم و خرسند هستیم که دنیا به خاطر قتل یک روزنامه نگار منتقد، که به فرمان سران حکومتش در کنسولگری، وحشیانه به قتل رسیده، این چنین به خشم آمده است.

آفرین به رسانه های ترکیه که جزئیات این جنایت را یک به یک افشاگری کردند.

آفرین به وزیر خارجه ترکیه و رئیس جمهوری آن کشور که این چنین قول داده اند که ساکت نخواهند نشست تا هنگامی که همه جزئیات این جنایت آشکار شود و گناهکاران مشخص گردند و به مجازات برسند.

صد آفرین به رئیس جمهوری ایالات متحده که قاطعانه پشت سر این قضیه ایستاده و می گوید که حقایق باید تا کوچکترین جزئیات آن آشکار شود – گرچه بسیار تردید داریم که پرزیدنت ترامپ تا آنجا پیش رود که تحریم هایی را علیه خاندان سعودی برقرار سازد.

می دانیم که دست به تحریم رئیس جمهوری آمریکا  بسیار خوب است.//

برای جمال خاشقجی و دلاوری های او در انتشار انتقادهایش از کمی ها و کاستی در کشور خویش، احترام بسیار قائل هستیم.//

ولی چگونه است که دنیا در برابر جنایاتی که حکومت ایران علیه ملت خود مرتکب شده و می شود، تا این حد مهر سکوت بر لب زده است؟

از روسیه و چین هیچ توقعی نداریم که کوچکترین حمایتی نسبت به ملت ایران ابراز دارند.

حاکمانی که خود در حق ملت خویش جنایت می کنند، هرگز به دفاع از ملت های دیگر زبان نخواهند گشود.

این توقع را از چین و روسیه نداریم.

ولی کشورهای دیگر چه؟

هر روز کسی را در ایران می کشند که از رژیم انتقاد کرده و یا روی کاستی های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی انگشت گذاشته است.

یکی را می گویند در زندان خودکشی کرده است.

دیگری را می گویند مفسد فی الارض است و باید اعدام شود، زیرا در چارچوب فعالیت خود برای حفظ محیط زیست در ایران، به یک رشته فعالیت های محرمانه اتمی و شاید موشکی و نامشروع رژیم پی برده که اگر زبان بگشاید، حکومت موجود کاملا رسوا خواهد شد.

در این روزها سی سال از قتل های تابستان ۶۷ می گذرد.

شاید سه هزار نفر و حتی بیشتر، از جوانان مبارز و کنشگر ایران را،  تنها به علت این نگرانی که ممکن است نوشیدن جام زهر از جانب خمینی، موجب به راه افتادن یک خیزش عمومی در ایران شود، اعدام کردند و یا به جوخۀ آتش سپردند.

نگرانیشان آن بود که مردم از خمینی و دار و دسته اش بپرسند که چرا مدت هشت سال ما را به یک جنگ باطل کشاندید و ایران را این چنین ویران کردید؟

محاکمه هر یک از این جوانان برومند ایرانی، تنها چند دقیقه ادامه یافت.

اولین و آخرین پرسش در دادگاه آن بود که آیا نماز می خوانند و هرکس پاسخ منفی داد، مستقیما به کشتارگاه فرستاده شد.

آنقدر جوان ایرانی کشته بودند که از داخل کامیون های حمل گوشت که جنازه ها را داخل آن ها روی هم انباشته بودند، جوی خون جاری شده بود.

بعد، قتل های زنجیره ای به وقوع پیوست.

نویسندگان و اندیشمندان را کشتند و برخی را ادعا کردند که خودشان دست به خودکشی زده اند.

ولی تردیدی نیست که شماری از آنان را مسموم ساختند و یا از پشت بام به پائین پرتاب کردند و گفتند که خودشان پریده اند.//

تنها موردی که غرب زبان به اعتراض گشود، هنگامی بود که روح الله خمینی دستور ترور سلمان رشدی را صادر کرد و یک جایزه کلان برای تروریست های مطیع خوی تعیین کرد – که این یک اقدام واضح جنایت و آدم کشی از جانب رژیم تروریست زاده و تروریست پرور کنونی بود.

ولی در این مورد نیز چند کشور اروپایی برای چند روز قهر کردند و سپس دوباره راه آشتی در پیش گرفتند.

دل آدم به درد می آید هنگامی که بیاد می آوریم که ممالک اروپایی، حتی در برابر قتل هایی که رژیم ایران در خاک خود آن کشورها مرتکب گردید، هیچ واکنش جدی نشان ندادند و در صدد مجازات حکومت ایران برنیامدند.

فریدون فرخزاد را در خاک المان کشتند.

شاپور بختیار در خاک فرانسه به قتل رسید.

عبدالرحمن قاسملو در سوءقصد تروریستی در وین جان باخت – و بسیاری دیگر از تلاشگران سیاسی، هدف جنایات رژیم قرار گرفتند.

هیچیک از این قتل ها بازتاب گسترده ای در کشورهای جهان نداشت و هیچ کشوری برای مجازات حکومت ایران به اقدام واقعی دست نزد.

به عکس، با رژیم ایران کنار آمدند و به کلاشی آن تسلیم شدند و همه تروریست ها را آزاد کردند.

دنیا خاموش ماند و رهبران کشورهای جهان به فکر منافع خودشان بودند و کاری به کار ملت محنت زده ایران نداشتند.//

یک علت هیاهو پیرامون قتل جمال خاشقجی آن بود که در ایالات متحده زندگی می کرد و شاید تابعیت دوگانه داشت. ولی زهرا کاظمی هم تابعیت دوگانه ایرانی کانادایی داشت.

او هم روزنامه نگرا و عکاس بود.

او را هم زیر شکنجه کشتند و روی جسدش بتون ریختند تا قابل بیرون آوردن نباشد.

کانادا مدتی با رژیم ایران سروشاخ شد، ولی هیچ کشور دیگر به یاریش نیامد.

روابط دو کشور هنوز هم به حال عادی بازنگشته است. ولی همه تلاش دولت اوتاوا برای مجازات فرمانروایان قاتل کنونی در ایران بی حاصل ماند.

حتی دولت آمریکا، که اکنون این همه سروصدا می کند، در حمایت از کانادا و ابراز انزجار نسبت به قتل یک بانوی بیدفاع در زیر شکنجه گامی بر نداشت.

در شهر تهران نیز فروهرها را به طرز فجیعی کشتند.

دخترشان، همانند یک شیرزن، سال ها فریاد اعتراض خود را بلند کرد و هیچ دولتی و هیچ حکومتی به یاریش برنخاست.//

دنیا ، ملت ایران را تنها گذاشت.

ملت ایران هنوز هم احساس تنهایی می کند.

شورای حقوق بشر سازمان ملل مدتی اعتراض کرد، ولی قضیه را، برای ادامه رسیدگی، به شورای امنیت نفرستاد. //

سال هاست که به بازرس ویژه شورای حقوق بشر اجازه نمی دهند که به ایران برود. دولت های دنیا آن را نظاره می کنند و هیچ واکنشی نشان نمی دهند.

یک کشور بلند نشد در دنیا که بگوید به این خاطر باید رژیم ایران مورد تحریم قرار گیرد.

دنیا ساکت ماند و رژیم به گستاخی خود ادامه داد و بر شدت جنایات خویش افزود و همچنان کشتار می کند و کسی به یاری مردم ایران نمی آید.

زندان های رژیم، امروز پر از تلاشگران محیط زیست و روزنامه نگاران و حقوقدانان و حامیان حقوق انسانی و دگراندیشان است، و گویی دنیا را خواب برده و کسی بر رژیم فشار نمی آورد که از این رفتار جنایتکارانه دست بردارد.

برای مبارزه با داعش و القاعده، ائتلاف جهانی به وجود آوردند. ولی برای رویارویی با رژیم سرکوبگر ایران و زیاده خواهی های آن، هیچ تلاش جدی به عمل نیامد.

حالا هم اگر ایالات متحده رژیم ایران را مورد تحریم قرار می دهد،

اگر می خواهد که با کمک امیرنشین های عرب و اسرائیل، یک ائتلاف منطقه ای برپا سازد، نه به خاطر جنایات رژیم علیه مردم ایران است، که به جهت نگرانی از خطرات امنیتی حکومت فتنه گر در منطقه می باشد.

من از دنیا گله دارم. خیلی هم گله دارم.

اورشلیم – شنبه پنجم ابانماه ۱۳۹۷ ، بیست و هفتم اکتبر ۲۰۱۸

 

 

8 دیدگاه‌

  1. اگر که حکومت جمهوری اسلامی منافع اقتصادی آمریکا را نیز همانند اروپایی ها برآورده سازد آنگاه چون رهبر کره شمالی مورد تحسین و ستایش ترامپ قرار خواهد گرفت؛ بدون آنکه کوچکترین اهمیتی به ملت ایران داده شود.
    دموکراسی تنها ابزار فشار برای کسب منافع اقتصادی کشورهای غربی است؛ لذا هر جا که این منافع تضمین شده باشد تنها شاهد سکوت مرگبار دولتهای غربی هستیم.
    علیرغم ادعای حمایت از یهودیان (بعد از جنگ جهانی دوم) حتی ملت یهود نیز قربانی دیگر این منفعت طلبی است؛ یک نمونه بارز آن سکوت مجامع جهانی درباره بمب‌گذاری آمیا (انفجار مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین) است.

  2. آقای مناشه امیر، شما کاملا درست می گویید، دنیا تروریست های مافیایی اشغالگر ایران را حمایت کرده و میکند. براستی این اروپای مدعی تمدن چرا در برابر حکومت ترور اسلامی نه تنها سکوت می کند بلکه ترور اسلامی را کمک هم می کند؟ در آمریکا هم جریانی که با کارتر شروع شد همچنان سر یاری به فاشیسم اسلامی دارد.
    در طول چهل سال خون و جنایت که از روز ۲۲ بهمن و حتی قبل از آن ، با آتش زدن سینما رکس ابادان، تنها این اسراییل بوده است که رژیم ترور را افشا کرده.
    پایدار باد دوستی ایرانیان و دولت و ملت اسراییل.

  3. آفرین آقای منشه امیر بخاطر این نوشته بسیار دقیق .
    واقعا پر از مطالب درست و واقعی بود خسته نباشید .

    بیژن از سوئد

  4. با سلام
    درود و سپاس بیکران بر شمایی که بیش از هر ایرانیه وطنپرست همه گاه به پشتیبانی از ای سرزمین بپا میخیزید.
    پیام شما را باید بگوش جهانیان رسانید تا شاید دنیا از خواب غفلت بیدار شود.
    فردا دیر است.
    ارزومندم که جوابی کوتاه از شما دریافت کنم که احساس میکنم منهم شاید نظراتی مشابه نظرات شما دارم شاید که از طریق شما که مخاطبین بسیار دارید منعکس شود.
    با سپاس بیکران
    پرویز خوراکچی از نیوزیلند

Comments are closed.