اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و افراد و شخصیتهای بسیاری روزهای متمادی است که در رسانهها و در فضای مجازی پیرامون سخنان محمدجواد ظریف در گفتگو و مصاحبه چند ساعته وی با یک چهره اصلاحطلب به نام سعید لیلاز بیش از اندازه اهمیت قائل شده و به آن پرداختهاند زیرا حرفها و سخنان گفته شده در فایل صوتی محتوای نکات تازه و با اهمیتی نیست و مسائل پنهان و مهمی را آشکارو افشا نمیکند و صرفا جهت فریبکاری و فرافکنی و فضا سازی بیان شده که رسیدن به اهداف خاصی را در نظر دارد.
جناب وزیر امور خارجه حکومت مافیایی ملایان به بیخاصیت بودن خود و مقام خویش و اینکه قدرت اجرایی و تصمیمگیری ندارد و مجری دستورات مافیای قدرت است اشاره نموده است. شاید یکی دیگر از دلایل عمدهای که ظریف به ابراز این سخنان اقدام نموده بیگناه جلوه دادن خود نزد مردم ایران باشد و کانالی برای فرار از مجازات پس از سرنگونی رژیم ملایان. اما این شخصیت ریاکار باید بداند مقابل خیانتهایش به کشور و ملت ایران که آخرین آن امضای قرارداد ۲۵ ساله با چین کمونیست برای فروش ایران بوده در فردای آزادی باید جوابگو باشد و راه فرار و گریز ندارد.
در این چهل و دو سال، دولت و مجلس آخوندی فقط ویترین ظاهری حکومت برای فریب دولتها و سازمانها و افکار عمومی بینالمللی بودهاند زیرا در عمل هیچگاه دولت و مجلسی به معنای واقعی کلمه در حکومت ملایان وجود نداشته است. در حقیقت شبکهها و نیروهای قدرتمند مافیایی هستند که در پشت صحنه و تحت فرمان رهبر حکومت که خود او نیز فرمانبر اربابان خود روسیه وچین میباشد سیاستهای کلان سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی کشور را به مهرههای بیکفایت و دزد و فرصتطلب که عنوان رییس جمهوری و وزیر و وکیل و… دارند دیکته میکنند و این عروسکهای جاندار ملزم به اجرای بیچون و چرای این دستورات در شکل و ظاهر دولت و مجلس هستند.
محمد خاتمی گل سرسبد اصلاحطلبان شامورتیباز، پس از پایان دوران ریاست جمهوریاش، برای دفاع از خود در مقابل جنایات (کشتار دانشجویان) و خیانتهایی که در دوران دولت وی در کشور اتفاق افتاد از جمله قتلهای زنجیرهای و او به عنوان رئیس دولت و کشور باید پاسخگو میبود، با رد مسئولیت از خود عنوان نمود «رییس جمهور در حکومت فقط نقش «تدارکاتچی» را دارد ولاغیر». فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عزیز جعفری در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در جلسهای پس از پرخاش به وی یک سیلی جانانه به گوش احمدی نژاد نواخته بود که نشانگر بیاهمیت بودن جایگاه و مقام ریاست جمهوری در حکومت ملایان است، وزرا و وکلا که مقام پایینتری دارند و امثال محمدجواد ظریف حال و روزشان معلوم است.
مردم ایران باید به این واقعیت پی برده باشند که دولت اسلامی و مجلس اسلامی هم در این حکومت اسلامی هیچکاره هستند و وزرا و وکلای مجلس اسلامی از مقام و سمتهای خود تنها در جهت خدمت به حاکمان حکومت و چپاول و ثروتاندوزی در مقیاس نجومی برای خود و نزدیکانشان استفاده میکنند و نه در راه خدمت به مردم و کشور.
اگر ملت ایران بعد از گذشت چهل و دو سال حکومت ملایان که تا امروز جز انحطاط و فقر و فساد و فلاکت حاصل دیگری برای کشور و ملت در بر نداشته، برای عدم حضور و مشارکت خود در انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی در این حکومت ضدایرانی و ضدبشری هنوز مردد و دو دل هستند باید به سلامت عقلی این مردم شک کرد.
نکبت و بدبختی این سرزمین و مردم محنتزده علاوه بر بختک جمهوری اسلامی، سایه سیاه و شوم روسیه و چین کمونیست است که سرتاسر کشور ایران را در بر گرفته است.
در ایام قدیم میگفتند سیاستمداران آمریکایی برای پنجاه سال آینده طرح و برنامه دارند و هر اقدامی که در صحنه جهانی و دیگر کشورها انجام میدهند با طرح و نقشه و برنامههای دقیق و حساب شده است. اما گذشت زمان و عملکرد دولتهای گوناگونی که در این چهار دهه در ایالات متحده آمریکا به قدرت رسیدند نشان دادند که عمده سیاستمداران دمکرات و جمهوریخواه افرادی فاقد دانش و شناخت و درک درست در رابطه با مسائل سیاسی و ارتباطات بینالمللی و بازی شطرنج سیاسی هستند و سیاستهایی که در مناطق دیگر جهان به کار گرفتند بسیار مخرب بوده و صدمات زیادی را نیز به خود آمریکا وارد آورده است از جمله حمله نظامی به عراق و اشغال این کشور که هزینههای سنگینی چه جانی و چه مالی برای آمریکا در پی داشته است.
دونالد ترامپ ریاست جمهوری پیشین آمریکا و دولت وی تنها دولتی در این چهار دهه اخیر در آمریکا بوده است که از سیاستمداران باهوش و آگاه و آشنا به قواعد بازی شطرج سیاسی جهانی تشکیل شده بود. دولت ترامپ با تیزبینی و شناخت بسیار دقیق از رفتارها و عملکردهای مخرب و ضدبشری جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور ایران، با اقدامات تنبیهی در قالب تحریمهای حداکثری حکومت ملایان را به انزوای کامل کشاند و دست اربابان و قدرتهای حامی رژیم آخوندی را نیز در پوست گردو گذاشت.
بزرگترین خطای جبرانناپذیری که آمریکا در رابطه با کشور ایران و تحت فشار و فریبکاری کشور انگلستان مرتکب شد پشت کردن به حکومت شاه و ایجاد شرایط فروپاشی نظام شاهنشاهی ایران بود که اینهم از ناپختگی سیاستمداران آمریکایی و کوتهبینی سیاسی و سهلانگاری آنان نشأت گرفته بود. تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران که با کارگردانی نیروهای امنیتی شوروی و توسط مشتی کمونیست و تودهای و تروریستهای مذهبی انجام گرفت و از طرفی بیعملی و ناتوانی دولت وقت آمریکا در مقابله با این حادثه که باعث شکسته شدن تابوی آمریکا در سطح جهان شد اثبات نمود که آمریکاییها طرح و برنامه درازمدتی برای دوران پس از سقوط شاه نداشته باشند و هیچگونه کنترل و نفوذی نیز بر حکومت خودآورده نداشته و در این بازی پر از خیانت و رذالت (اضمحلال نظام پادشاهی ایران) رودست خوردهاند.
تمام نکبت و فلاکت و بدبختی که مردم ایران دراین چهل و دو سال متحمل شدهاند ناشی از نادانی و حماقت و جاهطلبی سیاستمداران آمریکایی بوده که با دولت دمکرات آمریکا و ریاست جمهوری جیمی کارتر در چهل و دو سال پیش که پرچمدار سقوط شاه بود آغاز شد و با دولتهای دوقلوی دمکرات باراک اوباما و جو بایدن که حامی پر و پا قرص رژیم تروریست و جنایتکار ملایان بوده و هستند ادامه پیدا کرده است.
نوشته جمشید عنبرستانی؛ برگرفته از کیهان لندن