
برخی تحلیلگرانی که موقعیت حقوقی دریای مازندران و یا دریای خزر را به دنبال امضای کنوانسیون جدید دنبال کرده اند، می گویند که اکنون ولادیمیر پوتین را می توان سلطان خزر لقب داد. زیرا با این قرارداد، او عملا آقایی روسیه را در دریای خزر به اثبات رسانده و چهار کشور دیگر را دنباله رو خود ساخته است.
اکنون که ترکیه به تدریج از ایالات متحده و کشورهای غرب اروپا دور می شود، پوتین امیدوار است که دولت رجب طیب اردوغان را نیز به دنباله روی از خود در آورد. همچنین مسلم است که حکومت اسلامی ایران نیز در جیب کوچک پوتین قرار دارد که مرتبا نشان می دهد که به منافع امنیتی اسرائیل و همکاری با این کشور بسیار وابسته است.
ولی آگاهان سیاسی می گویند که پوتین به تسلط بر دریای مازندران بسنده نمی کند. حتی تسلط بر شبه جزیره کریمه و تسلط بر بخش هایی از اوکراین را کافی نمی داند، بلکه اکنون به کشورهای آفریقایی چشم دوخته و می خواهد نفوذ روسیه در آن کشورها را به حدِ ابرقدرتی برساند.
منابع آگاه خبری می گویند در حالی که کشورهای آفریقایی در گذشته همکاری های گسترده ای، به ویژه برای خرید اسلحه، با دولت چین و کشورهای اروپایی داشته اند، اکنون دعوت روسیه را پذیرفته و به آن کشور روی می آورند.
بزرگترین نشان این قدرت یابی روسیه در قلب آفریقا، تصمیم جمهوری آفریقای مرکزی است که نه فقط اسلحه از روسیه می خرد، بلکه برای نبرد با دشمنان خویش، شماری از سربازان مزدور روسی را به استخدام در آورده است.
ولادیمیر پوتین از هنگامی که رهبری روسیه را به دست گرفت، بازگرداندن روسیه به مقام ابرقدرتی در جهان را به یکی از بزرگترین هدف های خود مبدل ساخت و اکنون با استناد به روابطی که با حکومت ایران و برخی کشورهای دیگر دارد، خود را یک ابرقدرت می داند که حاضر به رقابت با ایالات متحده است.
این رقابت در حالی جریان دارد که دولت پرزیدنت ترامپ در واکنش به زیاده خواهی های دولت روسیه و اشغال شبه جزیره کریمه و عملیات تعرضی دیگر روسیه، آن کشور را مورد برخی تحریم ها قرار داده است.
این آخوندها مملکت را به باد می دهند و می فروشند و مردم ایران را از سوریه ای شدن می هراسند! مملکت تکه تکه شده زیر چکمه ی سپاه پاسداران (پارس خواران ) دیگر چه بیم از سوریه ای شدن دارد؟!