آیا صدای طبل جنگ شنیده می شود؟
ژنرال مایکل فلین مشاور امنیت ملی کاخ سفید می گوید که آمریکا برنامه های موشکی رژیم ایران را به دقت رصد می کند و می افزاید: همه گزینه ها روی میز است.
و کیست که نداند که یکی از مهم ترین گزینه ها در برابر برنامه های موشکی و هسته ای حکومت اسلامی ایران گزینه نظامی است؟
ساعتی پس از فلین، پرزیدنت دونالد ترامپ نیز همین سخنان را با صراحت بیشتر بیان می دارد و نه تنها می گوید که همه گزینه ها مطرح است، بلکه هشدار می دهد که رژیم ایران با آتش بازی نکند و می افزاید که آمریکا نخواهد گذاشت رژیم ایران به بمب اتمی و موشک های حمل کلاهک هسته ای مجهز گردد.
کنگره آمریکا نیز علیه ۲۵ نهاد حکومت ایران و به ویژه سپاه پاسداران تحریم های بیشتری را به تصویب می رساند.
در ایران، در حالی که علی خامنه ای و حسن روحانی بلافاصله واکنشی نسبت به این سخنان بیان نکرده بودند، شماری از فرماندهان سپاه پاسداران و آخوندهای دولتی در سخنان خود تاکید کردند که رژیم از برنامه های موشکی خود دست برنخواهد داشت.
* * *
آیا حکومت ایران و دولت جدید آمریکا به سرعت به سوی درگیری جنگی کشانده می شوند؟
ناوگان های سه کشور بزرگ غربی، در خلیج فارس به انجام رزمایش مشغول هستند و خود را برای رویارویی با هر احتمالی آماده می سازند.
رژیم ایران ادعا می کند که آزمایش های موشکی ارتباطی با برجام ندارد و نقض مفاد آن محسوب نمی شود.
بله درست می گویند – همان گونه که ایالات متحده نیز توضیح می دهد که تحریم های مستقیم آن کشور علیه رژیم ایران ارتباطی با برجام ندارد و ۳۰ سال پیش از برجام برقرار بوده و در پسابرجام نیز همچنان ادامه خواهد یافت.
ولی رژیم ایران یک واقعیت را مغرضانه نادیده می گیرد و آن قطعنامه شورای امنیت است که بدون ارتباط با برجام به تصویب رسید و در آن به صراحت گفته شده است که رژیم ایران حق ندارد در هشت سال آینده (از هنگام امضای برجام) به آزمایش موشک هایی دست بزند که قادر به حمل کلاهک هسته ای باشند.
این را مقامات حکومت ایران عمدا نادیده می گیرند – زیرا از همان روز اولی که این قطعنامه در سال ۲۰۱۵ به تصویب رسید، حکومت ایران آن را قاطعانه رد کرد و گفت حاضر به رعایت آن نیست.
حالا دولت جدید ایالات متحده حکومت ایران را متهم می سازد که قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشته و به آزمایش موشکی غیرقانونی دست زده است.
ولی رژیم ایران از یک سو می گوید که از روز اول قطعنامه شورای امنیت را رد کرده و گفته بوده است که خود را ملزم به اجرای آن نمی داند – و از دیگر سوی، برخی مقامات رژیم ادعا می کنند که موشک خرمشهر عادی است و قادر به حمل کلاهک هسته ای نمی باشد و بنابرای رژیم ایران قطعنامه شورای امنیت را نقض نکرده است.
* * *
این بحث و جدل بین حکومت اسلامی ایران و دولت جدید ایالات متحده چیزی نیست که به نتیجه برسد و یا به زودی پایان گیرد.
ولی آیا آمریکا و ایران به سوی جنگ پیش می روند و هر یک شمشیرهای خود را صیقل می دهد؟
پرسش مهم تر آن که آیا ژنرال فلین و پرزیدنت ترامپ همه جوانب قضیه را سنجیده اند که می گویند همه گزینه های مطرح است؟
در واقع، آنها حرف تازه ای نزده اند.
این جمله “همه گزینه های مطرح است” بارها از زبان مقامات ارشد دولت پرزیدنت اوباما نیز شنیده شده بود. منتها اوباما در عمل نشان داد که در بیان این سیاست جدی و پیگیر نیست، ولی اکنون پرزیدنت ترامپ هشدار می دهد که مباد رژیم ایران در محاسبات خود دچار اشتباه شود و به اقداماتی دست بزند که بروز جنگ را اجتناب ناپذیر سازد!
آیا ژنرال فلین و پرزیدنت ترامپ پیش از اعلام این موضع، با یاران اروپایی خود در پیمان ناتو مشورت کرده اند؟
احتمالا چنین رایزنی هنوز انجام نشده است و معلوم نیست که تا چه حد ایتالیا و فرانسه و اتریش و آلمان، در کنار فرانسه و بریتانیا حاضر به پیوستن به چنین درگیری نظامی باشند.
* * *
فرماندهان سپاه پاسداران در سال های اخیر بسیار رجز خوانده اند.
آن ها خود را خیلی نیرومند، و قدرت نظامی ایالات متحده را در حد یک پشه تعریف کرده و گفته بودند که در ظرف دو روز قادرند پیش از دو هزار هدف نظامی ایالات متحده را در سراسر جهان نابود کنند!
آمریکا بترسد از قدرت تهاجمی سپاه پاسداران حکومت اسلامی ایران!!
کیست که این رجز خوانی های حسین دهقان و جعفری و سلامی و طائب و دیگران را جدی بگیرد؟
ولی آیا اگر رهبران ایالات متحده به طور جدی آماده ضربه زدن به توان اتمی و موشکی حکومت اسلامی ایران گردند، فرماندهان سپاه همچنان به ادعاهای خود در مورد توانمندی نظامی ادامه خواهند داد؟
آیا واقعا سپاه پاسداران که نیروی هوایی و نیروی دریایی آن تا حد رقت انگیزی ضعیف است، خواهد توانست در برابر بمب های سنگرشکن آمریکایی که با موشک های کروز از خلیج فارس ممکن است شلیک شود، پایداری کند؟ و یا این که همه جایگاه های اتمی رژیم و پایگاه های نظامی سپاه پاسداران در ظرف چند ساعت و یا چند روز نابود خواهد شد؟
فرماندهان سپاه پاسداران خوب می دانند که اگر در رویارویی با ایالات متحده شکست بخورند و یا ضعف نشان دهند، کار خود رژیم هم تمام است.
یعنی، شکست نظامی، موجب فروپاشی حکومت نیز خواهد شد – زیرا چنین شکستی به مردم ایران نوید می دهد که آن ها دیگر تنها نیستند و ابرقدرت جهان پشت سر آن ها قرار گرفته اند وبنابراین، اگر به پا خیزند، از پشتیبانی قدرتمند دولت جدید ایالات متحده برخورداری خواهند شد – و نه مانند تابستان ۸۸ که دولت پرزیدنت اوباما کنار گود نشست و نظاره کرد که چگونه خودروهای سپاه پاسداران مردم بپا خاسته ایران را زیر چرخ های خود له می کنند – و لام تا کام زبان به اعتراض نگشود.
* * *
حدود پنج هفته دیگر بنیامین نتانیاهو به دیدار پرزیدنت ترامپ می رود تا در رایزنی های متقابل راهکارهایی را برای برای بحران های خاورمیانه بررسی کنند.
بی تردید مساله اتمی و موشکی رژیم ایران وآینده قرارداد هسته ای موسوم به “برجام” یکی از اصلی ترین موضوع های مورد بحث خواهد بود.
ولی در کنار آن، یعنی علاوه بر برجام، موضوع های اساسی تر دیگری نیز در رابطه با حکومت اسلامی ایران وجود دارد که نتانیاهو با ترامپ در میان خواهد گذاشت.
آن دو، هر دو اهل عمل هستند و به حرف بسنده نمی کنند و بعید نیست که به برنامه ریزی بپردازند و شاید از هم اکنون نیز برنامه های خود را آماده کرده باشند.
این بار بیان یک اعتراض و یا صدور یک هشدار به حکومت ایران کافی نیست.
باید به اقدامات ملموس دست زد – و از روی برنامه عمل کرد و به مردم ایران یاری رساند و آنان را تنها نگذاشت.
بی تردید، برنامه ریزان اسرائیلی و آمریکایی هر دو بر این باورند که در حال حاضر یک رهبری منسجم برای شکل دادن آینده ایران و فرو پاشیدن رژیم کنونی وجود ندارد – و شاید برای حل این معضل، به مردم ایران دست یاری بدهند.
* * *
دوران جدید رویارویی سیاسی در امور اتمی و موشکی، (و شاید هم رویارویی نظامی)، از زاویه مصالح و منافع حکومت اسلامی ایران، در بدترین شرایط فرا می رسد.
می گویند که علی خامنه ای بیمار است و ادامه حیاتش چندان طولانی نخواهد بود.
می گویند: با توجه به کوتاهی عمر علی خامنه ای بود که به دستور او و یا سپاه پاسداران مرگ ناگهانی اکبر هاشمی رفسنجانی را تدارک دیدند و سر او را زیر آب کردند.
لازم بود هاشمی از راه برداشته شود تا پس از مرگ خامنه ای، نتواند برای رسیدن به قدرت و نیل به مقام ولی مطلقه فقیه وارد رقابت شود.
از دیدگاه سپاه پاسداران، هاشمی رفسنجانی بزرگ ترین دشمن بود – زیرا هم او بود که کوتاه مدتی پس از پایان جنگ با عراق، خواستار انحلال سپاه پاسداران از طریق ادغام آن در ارتش ملی ایران بود – طرحی که خشم سپاه را برانگیخت و از عوامل به حاشیه راندن هاشمی در سال های بعد شد. از دیدگاه سپاه پاسداران وجناح تندرو، هاشمی با آنچه که پراگماتیسم می خواندند ممکن بود راه رخنه یابی دوباره آمریکا به ایران را هموار کند.
* * *
تا چه حد این شایعات و ارزیابی ها درست باشد یا دست نباشد، تردیدی نیست که رژیم با وضع اقتصادی دشواری روبروست که هر روز وخیم تر می شود.
سران رژیم با بی عرضگی و نابخردی خود در اداره کردن امور مملکت، همه چیز را از دست مردم گرفته اند. چنین وضعی نمی تواند برای یک مدت طولانی دوام آورد.
رژیم به فوریت به ده ها و شاید صدها میلیارد دلار پول نیاز دارد که امکان تامین آن صفر است.
پس، وضع اقتصادی ایران روز به روز بدتر خواهد شد و پایه های رژیم روز به روز لرزان تر!
نتانیاهو و ترامپ و ملک سلمان، و حتی خود روحانی و خامنه ای و سپاه پاسداران نیز این واقعیت را خوب می دانند و نزدیک شدن طوفان را احساس می کنند.
نوشته منشه امیر
اورشلیم: ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۵ – ۴ فوریه ۲۰۱۷