
مرگ مشکوک غلامرضا منصوری، بازپرس و قاضی فراری حکومت اسلامی ایران در هتل کوچکی در بخارست، در هفته ها و ماههای آینده نیز، همچنان رسانه های فارسی زبان در خارج و داخل ایران را به خود مشغول خواهد داشت.
پرسش های متعددی در این زمینه مطرح است که تلاش می شود پاسخ آن آشکار گردد.
ظاهر قضیه بسیار واضح است: فرد شیادی که با پوشیدن عبا و بر سر گذاشتن عمامه ادعای دین کرده بود، در قوه قضائیه حکومت اسلامی در دوران لاریجانی به قدرت و اعتبار میرسد و در نقش قاضی، به جای آن که عدالت برقرار سازد، رشوه می گیرد تا بی عدالتی کند.
پرسشهایی که مطرح میگردد آن است که غلامرضا منصوری، ساکن موقت یک هتل کوچک در پایتخت رومانی، چگونه جان داد؟ خود کشی کرد و یا به قتل رسید؟
اگر قتل است، چه افرادی مامور اجرای آن شدند؟
همچنین، این قتل چگونه صورت گرفت و چگونه جسدی که در پیاده رو مجاور هتل له و لورده شده بود، به ورودی هتل انتقال یافت؟
اگر قتلی صورت گرفته، توسط چه عواملی بوده است؟
این ماموران چگونه وارد هتل شدهاند و پس از ارتکاب به قتل چگونه از آن جا خارج شدهاند؟
این ماموران را چه افرادی فرستاده بودند؟
چه کسانی بیم داشتند که اگر منصوری به ایران بازگردانده شود، مصالح چه فرد یا افراد و یا نهادی را به خطر خواهد انداخت؟

این ها پرسشهای عمده ای است که در حال حاضر نمی توان به صورت قاطع به آن پاسخ گفت. ولی برخی احتمالات، به حقیقت نزدیک تر است و نشان می دهد که رژیم ایران به یک باند مافیایی مبدل شده که هر کس می کوشد دیگری را از میدان بیرون بیندازد تا منافع خودش به خطر نیفتد.
پرسش نخست آن است که منصوری، یک ماه پس از مطرح شدن پرونده طبری از ایران خارج شد. اگر او مورد سوء ظن بوده و یکی از مهره های اصلی ماجرای رشوه خواری و دزدی کلان محسوب می شده است، پس چگونه به او اجازه داده شد آزادانه ایران را ترک گوید؟
او که ابتدا به آلمان گریخت، با توصیه چه فرد یا افرادی تصمیم گرفت از آن جا به رومانی برود که ظاهرا کشوری بی قانون است و اسان میتوان مقامات حکومتی را با پرداخت رشوه تشویق به کمک کرد؟
پرسش دیگر آن است که چه کسانی قصد خاموش کردن منصوری را داشتهاند و اگر او زبان میگشود، چه اسراری از پرده برون می افتاد؟ در این زمینه، انگشت اتهام در درجه اول به سوی خانواده لاریجانی دراز میشود.
پیامی که منصوری در شبکههای اجتماعی منتشر ساخت نشان داد که او مصمم به مبارزه است تا خود را تبرئه کند و در این راه، حاضر است زبان بگشاید و از جمله بگوید که در کنار او، چه کسانی از آن رشوه نیم میلیون یورویی سهمی گرفتهاند.
این احتمال که او به قصد خودکشی از طبقه بالا خود را به سوی پیاده رو پرتاب کرده، تقریبا صفر است. زیرا خانواده اش شهادت می دهند که تا ساعتی پیش از حادثه، او با خانواده از طریق واتس آپ در تماس بوده و احساس نمیشده که او مایوس و افسرده باشد.
سفارت حکومت ایران در بخارست که در فاصله کمی از هتل قرار دارد، در انجام این قتل چه نقشی ایفا کرده است؟
آشنایان امور میگویند که در رومانی به آسانی میتوان قاتلان حرفهای اجیر کرد. آنها به حرفه خود بسیار وارد هستند و ورودشان به هتل و گذشتن از لابی و رسیدن به اتاقی که منصوری در آن به سر می برده، کار دشواری نبوده است.
در رومانی، با پرداخت یک مبلغ نسبتا کم، به آسانی می توان چنین افرادی را به خدمت گرفت.
مطالب بسیاری نیز که امروز (شنبه) در برخی رسانه های حکومت ایران انتشار یافته، همگی حکایت از آن دارد که در تهران نیز، اکثرا باور بر این است که منصوری را از بالکن بالای هتل، پرتاب کردهاند، و نه آن که خودش پرتاب شده باشد.
حتی این احتمال مطرح است که منصوری را با برخی وعده و وعیدها، از آلمان به رومانی کشاندند، تا در آن جا به آسانی بتوانند او را از صحنه خارج کنند و صدایش برای همیشه خاموش شود و سرکردگان دزدان را لو ندهد.