افشای این خبر که دولت چین در مذاکرات محرمانه با حکومت اسلامی ایران، توانسته است امضای یک قرارداد بازرگانی و صنعتی ۲۵ ساله را به حکومت ایران بقبولاند و اجازه یافته که تا مبلغ چهارصد میلیارد دلار بتواند در رشته های صنعتی و تولیدی مختلف در ایران سرمایه گذاری کند، خشم ملت را برانگیخت و بسیاری از ایرانیان وطن پرست این قرارداد را با معاهده های ننگین با دارسی، رویتر و انحصار تنباکو در دوران ناصرالدین شاه برابر دانستند.
محمود احمدی نژاد که هنوز هوس بازگشت به مقام ریاست جمهوری را در سر دارد، نخستین شخصیت سیاسی رژیم بود که رسیدن به این توافق محرمانه را افشا کرد و در ضمن گفت که به موجب آن، پانصد مامور جاسوسی و اطلاعاتی چین در پوشش مستشاران فنی و صنعتی و بازرگانی در ایران مستقر خواهند شد و همه فعالیت های اقتصادی و تولیدی را زیر نظر خواهند گرفت و در واقع اداره کردن ایران را به انحصار خود در خواهند آورد و این کشور را به مستعمره چین مبدل خواهند ساخت.
بدیهی است که ایرانیان شرافتمند هرگز چنین وضعی را تحمل نخواهند کرد. آن ها به یاد دارند که در دو دهه پیش از انقلاب، خمینی حضور مستشاران نظامی آمریکایی را بهانه قرار داد تا ملت ایران را علیه رژیم شاه بشوراند و در این شیوه موفق گردید و این در صورتی که آن مستشاران، برای حفظ تمامیت ارضی ایران در برابر خطر کمونیسم و همچنین خنثی کردن نقشه های اعراب برای تسلط بر خوزستان، در ایران مستقر شده بودند.
ولی برای کارشناسان امور بین المللی، امضای چنین توافقی بین حکومت اسلامی ایران و دولت چین امر شگفت آوری نیست. آن ها می گویند که امضای این گونه قراردادهای کلان و دراز مدت با کشورهای دیگر، شیوه ای است که دولت کمونیستی چین از یک دهه قبل در پیش گرفته و نوعی شیوه استعماری برای استثمار منابع مالی و تولیدی کشورهای عقب مانده جهان است.
افشای قرارداد محرمانه چین با حکومت اسلامی ایران، درست در زمانی صورت گرفت که پرزیدنت ترامپ با قاطعیت اعلام داشته که چین کمونیست، سیاست استثمار منابع کشورهای دیگر را در پیش گرفته و باید از ادامه آن جلوگیری کرد.
آشنایان امور می گویند که حکومت اسلامی ایران، تنها و نخستین کشوری نیست که چنین توافقی را با چین کمونیست امضا می کند. بلکه چندین کشور آفریقایی و همچنین ممالک عقب مانده دیگر که برای اجرای پروژه های آبادانی به سرمایه گذاری خارجی و تکنولوژی جهانی نیاز دارند، قراردادهای مشابهی با چین امضا کرده اند.
آن چه که در مورد حکومت اسلامی ایران قابل توجه است و یک بار دیگر از دروغ پردازی ها و تظاهر کاری های رژیم پرده بر می دارد آن است که خمینی با شعار “نه شرقی، نه غربی” به میدان آمد. ولی او که با این شعار دنیای غرب را علیه خود شوراند، اکنون به طور کامل به شرق، یعنی چین و روسیه وابسته شده است و سران این دو کشور، از لحظه ای که اراده کنند، می توانند اقتصاد رژیم ایران را در هم بریزند و موجب برافتادن رژیم شوند.
آشنایان به امور سیاست بین المللی، حتی در داخل ایران، به رژیم هشدار داده اند که روسیه خود را در هیچ زمینه ای نسبت به رژیم ایران متعهد نمی داند و چین نیز تنها منافع مالی خود را می جوید.
اسرائیل از جمله کشورهایی است که قراردادهای کلان سرمایه گذاری با چین امضا کرده و قصد دارد که اجرای چند پروژه حساس و گران قیمت را به کمپانی های چینی واگذار کند. با آن که اسرائیل در امضای این توافق ها بسیار هوشمندانه رفتار کرده و می کوشند که به امنیت و امور حساس کشور لطمه ای وارد نشود، ولی ایالات متحده به اسرائیل هشدار داده که چین با این شیوه می خواهد به استثمار کشورهای دیگر بپردازد و از نظر اقتصادی بر جهان مسلط شود.
چین امروز دارای جمعیت بسیار بزرگی است و باید به هر قیمت شکم گرسنه آنان را سیر کند. بنابراین، چین می کوشد از طریق امضای قراردادهای بازرگانی و سرمایه گذاری، اقتصاد کشورهای دیگر را در انحصار خود بگیرد و از گسترش و شکوفایی اقتصاد آمریکا و دیگر کشورهای غربی جلوگیری کند – و همین امر است که خشم و نگرانی دولت ایالات متحده را برانگیخته است.
با آن که هنوز جزئیات معاهده بازرگانی و سرمایه گذاری چین با ایران نهایی نشده، ولی این نگرانی وجود دارد که حکومت اسلامی ایران، به علت ضعف اقتصادی و انزوای جهانی و خطر ورشکستگی اقتصادی، ناچار به دادن امتیازاتی به چین بشود که امتیازهای دارسی و رویتر را نیز پشت سر بگذارد.