کالاهای تقلبی اسلامگرایی برای فروش در بازار کساد حکمرانی؛ مجید محمدی

با دور تازه‌ی تحریم‌ها مقامات و دستگاه تبلیغاتی و چهره‌های شناخته‌شده‌ی مطبوعاتی و هنری و ورزشی نظام خط تولید خود را تا حدی دستکاری کرده و مشغول فروش کالاهایی چندمنظوره شده‌اند که هم متوجه به اثبات وفاداری آنها به نظام، هم همراهی با چپ بین‌المللی و هم تامین و تداوم امتیازات و منافع خاص خود آنهاست. استراتژی نظام در دوران تحریم‌های نفتی و بانکی توجیه و انحراف افکار عمومی از سیاست‌های شکست‌خورده‌ی خود با تحریک احساسات مذهبی، ملی‌گرایانه و چپگرایانه در کنار فرهمندنمایی و خود را به فراموشی زدن بوده است.

بر اساس این استراتژی انبوهی از ناسزا، مبالغه، تحریف، وعده‌های توخالی، پیشگویی و بشارت پیامبرانه، و خودحق‌پنداری به عموم عرضه شده است. این کالاهای تقلبی که قرار است همه‌ی دردها را در کسادی بازار حکمرانی شفا دهند نه فقط به تنهایی بی‌پایه و تهی‌اند بلکه همدیگر را نیز نقض می‌کنند. فروشنده‌ها با تقلبی بودن کالاهایشان مشکلی ندارند چون در دنیایی از تناقض و تقلب و دروغ سیر می‌کنند. آنچه بازاریابی برای این کالاها را دشوار کرده غیر از تقلبی بودن، زمان عرضه‌ی آنهاست. هیچکدام از این کالاها با پس‌زمینه‌ی فساد و ناکارآمدی و سرکوب رژیم نه خریدار چندانی دارند و نه زمان عرضه‌ی آنها مناسب است. ناهمزمانی از مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر مردم کالاهای دیگر مثل رفاه، کارآمدی، شادی، عشق، دمکراسی، آزادی و صلح را می خواهند که در ویترین جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود.

«شرایط جنگی است»

محمدجواد ظریف در یک توئیت می‌گوید: «رئیس جمهور آمریکا مایل به جنگ با ایران نیست اما خطر کشیده شدن پای ترامپ به یک جنگ وجود دارد.» او برای درست کردن سناریوی جنگ یک گروه قلابی به نام گروه ب (کسانی که نامشان با ب شروع می‌شود) درست کرده تا از آنها شیطان بسازد (حقه‌های رسانه‌های زرد و پرونده‌ساز). مقامات و چهره‌های هر دو جناح شرایط را جنگی معرفی می‌کنند به سه علت:

۱) دعوت مردم به صبر و تحمل شرایط دشوار و بحرانی اداره‌ی کشور بدون چشم‌اندازی برای بهبود.
۲) همراهی با بوق‌های تبلیغاتی چپ در آمریکا و اروپا که دولت ترامپ را جنگ‌طلب می‌خوانند و از این جهت با سیاست‌های مهار جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند. آنها می‌گویند هر گونه فشار به جمهوری اسلامی آتش جنگ را بر می‌افروزد و بدین ترتیب باید دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حکومت را در آتش افروزی‌ها و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی باز گذاشت.
۳) تدوام بازی بی‌حاصل رقابت سیاسی میان جناح‌ها که در واقع مغازه‌ای دو نبش برای تداوم حکومت اقتدارگرا و تمامیت‌خواه است.

در شرایط امروز هیچ کشوری جنگ در خاورمیانه را نمی‌خواهد بجز جمهوری اسلامی که آن را تنها راه بقای خود می‌داند.

«داریم پیشرفت می‌کنیم»

مقامات و دستگاه تبلیغاتی نظام در آشفته‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط کشور مشغول فروش آینده‌ی روشن، امید، دکترای دور زدنتحریم‌ها، و توسعه و پیشرفت خارق‌العاده هستند. می‌گویند «تحریم در موارد بسیاری به سود کشور است، به سود ملّت ایران است» (علی خامنه‌ای، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸). اگر چنین است چرا خود وی دولت و مردم را به مقابله با آن دعوت می‌کند؟ (اول فروردین ۱۳۹۸). امام جمعه قم می‌گوید «ایران قابل تحریم نیست» (۳۰ اذر ۱۳۹۷). امام جمعه مشهد تصویری گل و بلبل از جامعه‌ی فلاکت‌زده ارائه می‌دهد: «آمریکا کجا توانست همه چیز را تمام کند؟ کجا به ما لطمه زد؟ در همه عرصه‌ها، قدرتمندتر، عزیزتر و پولدارتر شده و زندگانی بهتر داریم» (تابناک ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸). اما وزیر نفت جمهوری اسلامی می‌گوید «این رفتارها و تحریم‌های نفتی آمریکا بلوف نیست» (خبرگزاری خانه ملت، ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸).

«آمریکا در حال فروپاشی است»

علی خامنه‌ای می‌گوید «اگر چه دشمنی‌ها و حجم و شدت آن بیشتر از گذشته به نظر می‌رسد، اما این اقدامات و توطئه‌ها، نَفَس‌های آخر دشمنی دشمنان با جمهوری اسلامی است» (۲۶ فروردین ۱۳۹۸). روزی نیست که یادداشت‌نویسان روزنامه‌های دولتی، مقامات سیاسی و نظامی و مذهبی نوید فروپاشی نزدیک ایالات متحده را ندهند. این نویدها چهل سال است که با اتکا بر تاریخگرایی مارکسیستی و پیشگویی‌های اسلامگرایانه ادامه دارد. از منظر پیشگویان جمهوری اسلامی هر آنکه مخالف نظام باشد در حال نابودی است اما چهل سال است که این داستان ادامه دارد و این دشمنان نابود نشده‌اند. وعده‌ی نابودی یک کشور یک وعده‌ی کیهانی است و با عدم نابودی نقض نمی‌شود. سه مبنای همه‌ی این پیشگویی‌ها این است که «مردم عالم به حق و باطل تقسیم می‌شوند»، «حق بر باطل پیروز است» و «ما حق هستیم». هر سه گزاره بی‌اساس و مبنی بر کلی‌گویی و تقسیم‌بندی‌های غیرواقعی هستند.

 «آمریکا نژادپرست است»

این گفته‌ی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی (در کنفرانس امنیتی مسکو) که قرار دادن سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی نژادپرستانه است از شاهکارهای تولیدی دستگاه تبلیغاتی نظام است.

تبلیغاتچی‌های نظام دیده‌اند که در کشورهای غربی چپ‌ها مخالفان خود را با تهمت‌های نژادپرستی می‌نوازند و این برچسب‌زنی رواج دارد و از این جهت می‌خواهند سپاه را نیز قربانی نژاد‌پرستی غربی معرفی کنند. البته چپ غربی با نژادپرست دانستن مخالفان اسلامگرایی و اسلام این شرایط را مهیا کرده است در حالی که اسلام یک دین و اسلامگرایی یک ایدئولوژی است و هیچیک نژاد نیستند که مخالفت با آنها نژادپرستی باشد! سپاه را باید عین اسلام و اسلام را باید عین نژاد دانست تا تروریست دانستن سپاه نژادپرستی باشد!

«ما مظهر رحمانیت و رأفتیم»

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در توئیتر می‌نویسد: «بعد از چشم بستن به روی قطع عضو یک روزنامه‌نگار منتقد سعودی، از دولت ترامپ هنگامی که عربستان سعودی سر ۳۷ نفر را در یک روز از تن جدا می‌کند- و حتی یک نفر را دو روز بعد از عید پاک به صلیب می‌کشد- کوچکترین صدایی شنیده نمی‌شود.» محمدجواد ظریف انگار در سوئیس زندگی می‌کند و شهروند دانمارک است! او فراموش کرده که جمهوری اسلامی پرونده‌ی بسیار سیاه‌تری از دولت عربستان در کشتن و قطع عضو و سنگسار و اعدام‌های دستجمعی دارد. اگر او فراموش کرده (به علت زندگی در نیویورک) مردمانی که فرزندان و عضو بدن خود را از دست داده‌اند که فراموش نکرده‌اند.

«جمهوری اسلامی و سپاه یعنی ایران»

این کالا بیشتر توسط تبلیغاتچی‌های کراواتی جمهوری اسلامی که با لطف چپ آمریکایی و اروپایی از دوره‌های تحصیلات تکمیلی در غرب برخوردار شده‌اند یا در رسانه‌های غربی کار می‌کنند اما همچنان وفاداری خود را به نظام حفظ کرده‌اند عرضه می شود. اینها هیچ درکی از سازمان سرکوب در جمهوری اسلامی ندارند و تنها به سهمی از دلارهای پولشویی شده‌ی سپاه یا مناصبی که وفاداری به سپاه نصیب آنها خواهد کرد چشم دوخته‌اند. اینها می‌گویند «سپاه صدها هزار نفر ایرانی را نان می‌دهد و نباید آن را تحریم کرد» (و بعد در رادیو فردا شغل می‌گیرند)، «سپاه نیمی از سربازان را در خود جای می‌دهد و نمی‌شود چنین نیرویی را تروریست نامید» (و به عنوان کارشناس حقوقی از سپاه پروژه می‌گیرند)، یا «سپاه بزرگتر از آن شده که بتوان آن را یک سازمان تروریستی نامید» (و بعد در وزارت خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار می‌شوند). سپاه پاسداران هم راه کسب درآمد و هم راه جذب نیرو و لابیگر را در روابط مافیایی یافته است و از این طریق نه تنها کمتر کسی جرأت دارد در داخل کشور آن را به چالش بکشد بلکه افراد برای جذب شدن در آن حتی در خارج کشور با یکدیگر مسابقه هم می‌دهند!

برگرفته از کیهان لندن

 

2 دیدگاه‌

  1. بنیان جمهوری اسلامی ایران در بنیادهایی نهفته که اصالتش خونریزی میباشد که یکی از انها بنیاد شهید است با آرم مخصوصش ودیگری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران. یدک کشیدن اسم اسلام و همچنین جمهوری بودنش فقط جنبه ظاهری و اغواگرانه برای خود ملت ایران و جهان دارد و نه خبری از اسلامیت است ونه جمهوریت است. خود خمینی هم دیکتاتور مذهبی و نماینده ابلیس بود. خامنه ای نیز جانشین شیطان روی زمین و عامل فرامین ودستورات سازمانی است که برایش کار میکند. خود خامنه ای بدبخترین فرد درایران است ونه عالیترین خودش حرف نمیزند بلکه دیکته شده ها را فقط بیان مجدد میکند تا حکومت چپاولگرش ادامه یابد و اهداف سازمانش تامین گردد. در غیر اینصورت ازپا درخواهد آمد.

  2. متاسفانه گروه قابل توجهی از کسانی که یا ریزه خوار سفره آخوندهای حاکم هستند یا تحصیلات و ادوکلن غربی هم تعصب کور دینی را از آنها نزدوده اما از اعتراف به این واقعیت ابا دارند در لباس چپگرایی به مدافعان اصلی آخوندیسم تبدیل شده اند. بهانه آنها هم این است که چون آخوندها با “امپریالیسم” آمریکا خصومت دارند، پس باید دوام داشته باشد. اینها نه چپ هستند نه مارکسیست واقعی که از روی اعتقاد یا علم راه خود را انتخاب کرده باشند. امروز نوک تیز حمله آنان متوجه دولت ترامپ است اما به جای اینکه بگویند که دلیل واقعی این دشمنی، فشار رئیس جمهوری آمریکا بر آخوندهاست، هزار و یک دلیل علم میکنند، از موضعگیری دولت آمریکا در مورد مسایل زیست محیطی تا اختلاف نظر ترامپ و کارتل های رسانه ای در حالیکه خودشان نه سر پیاز هستند و نه ته پیاز. آنچه که برای اینها اهمیتی ندارد، وضعیت ملتشان است. اینها نسبت به سرکوب کارگران ایران حتی در روز کارگر هیچ اعتراضی نکردند و این کارگران باید منتظر می ماندند که وزارت خارجه آمریکا از حق کارگر ایرانی دفاع کند. اما رگ گردنشان را در دفاع از مواضع برنی سندرز و مادورو کلفت میکنند. من معتقدم که حضور و فعالیت احزاب و تشکلهای سوسیاال دموکرات برای سلامت یک نظام دموکراتیک لازم است اما این به اصطلاح چپها در پی خیانت متحدان چپ خمینی چنان آبرویی از سوسیالیسم در میان ملت ایران برده اند که با کمال تاسف باید گفت که زمانی که مردم ایران به دموکراسی دست یابند، بعید است کسی اقبالی نسبت به چپهای واقعی هم نشان دهند.

Comments are closed.