در گزارش های امروز گفته شده که در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک ایران، اعتراض های مردم در حال گسترده شدن است و صاحبان اتومبیل ها با متوقف ساختن خودرو در وسط خیابان یا جاده، می کوشند عملا آمد و شد را فلج کنند و کشور را به تعطیل بکشند.
برقراری اعتصاب های عمومی که منجر به فلج شدن همه امور کشوری گردید، چهل و یک سال پیش، از جمله تاکتیک های موفقی بود که فروپاشی رژیم پیشین را شتاب بخشید و اکنون، مردم با ابتکار ایران، به شیوه متوقف ساختن اتومبیل ها در خیابان ها و جاده ها روی آورده اند که اگر ادامه یابد و گسترش بیشتر پیدا کند، می تواند ضربه کشنده ای علیه ادامه حکومت گردد.
بسیاری از اعتراض های سال های اخیر در ایران، جنبه نقطه ای یا محلی یا محدودیت موضوعی داشته است. اعتراض های گسترده مالباختگان، به سرنوشت پس اندازهای آنان مربوط می شد و تظاهرات مردم قم به علت شیوه تقسیم بندی استان بود. ولی این بار، موضوع تظاهرات و اعتراض ها مطلبی است که به سرنوشت همه مردم مربوط می شود و امری است که اگر ادامه یابد، بر سرنوشت اقتصاد ایران تاثیری مرگبار خواهد داشت.
برخلاف آن چه که مقامات حکومت ادعا می کنند، اعتراض به سه برابر شدن بهای بنزین، تنها به صاحبان اتومبیل ها مربوط نمی شود، بلکه روی زندگی فرد فرد ایرانیان تاثیر گذار می باشد.
افزایش بهای سوخت، موجب بالا رفتن نرخ همه کالاهای مصرفی و نیازهای روزمره مردم می شود و تورمی را که حتی در مرحله کنونی، به ابعاد نجومی رسیده، ده پله بدتر خواهد کرد. بنابراین، پیامد ناگوار گرانتر شدن بنزین، روی سرنوشت روزانه همه مردم ایران تاثیرگذار است.
حسن روحانی و بیژن نامدار زنگنه و دیگران ادعا کرده اند که سه برابر ساختن بهای بنزین، برای یاری رسانی به اقشار بی بضاعت مردم صورت گرفته و قول داده اند که همه پولی که از این راه نصیب دولت می شود، صرف بهبود زندگی مردم خواهد شد. ولی این وعده، کاملا دروغ و غیر عملی است، زیرا هر اندازه هم که دولت بخواهد به معیشت مردم کمک کند و به آن ها یارانه بپردازد، گرانی های تازه را جبران نخواهد کرد.
روحانی قول داده که به مردم بی بضاعت، بسته های خوراکی و معیشتی آماده خواهد شد. ولی آشنایان امور اقتصادی می گویند که حتی اگر رژیم همه درآمد بالارفتن بهای بنزین را نیز به کمک به مستضعفین ایران اختصاص دهد، باز هم جزئی خواهد بود.
برخی طرفداران حکومت و آنانی که از خیرش مردمی در ایران سخت به هراس افتاده اند، ادعا می کنند که این سه برابر ساختن بهای بنزین، توطئه ای از جانب جناح تندرو حکومت برای آسیب رساندن به دولت روحانی می باشد. آنان برای تقویت ادعای خود، به شعارهایی استناد می کنند که در شبانه روز اخیر در جریان اعتراض های مردمی، علیه دولت روحانی شنیده شده است.
ولی واقعیت آن است که دولت چاره ای جز این اقدام نداشته است. زیرا به دنبال گسترده تر شدن تحریم های اقتصادی آمریکا، درآمد رژیم ایران از فروش نفت، تقریبا به صفر رسیده است. البته این، به مفهوم آن نیست که فروش نفت ایران کاملا متوقف شده، ولی همان مقداری هم که هنوز به فروش می رود، بازگردانیدن درآمد آن به صورت دلار، تقریبا غیر ممکن شده است. در حاشیه باید گفت که نرخ فروش این نفت قاچاق نیز بسیار کمتر از نرخ بازار جهانی است.
حکومت برای جبران کمبود درآمد نفتی، تلاش کرد تا شاید از طریق گستردن امکانات اخذ مالیات از مردم، آن را جبران کند.
برخلاف بسیاری از کشورهای جهان که درآمد اصلی دولت، مالیات هایی که مردم به طور منظم می پردازند، در حکومت اسلامی ایران، شاید تنها یک دهم مالیاتی که باید گرفته شود به صندوق دولت ریخته می شود که بخش عمده ای از آن نیز حیف و میل می شود و یا به سپاه پاسداران و کمک به سازمان های ترور اختصاص می یابد.
گردآوری مالیات ارزش افزوده نیز با مشکلات فنی بسیار روبرو شد و از دیدگاه حکومت، تنها شیوه افزایش درآمد دولت، سه برابر کردن نرخ بنزین بود.
فردا چه خواهد شد؟
پیش بینی کردن وقایع، کاری بس دشوار است. ولی پاسخ پرسش را این چنین می توان داد که اگر اعتراض های مردمی ادامه یابد، پیش درآمدی برای برافتادن حکومت خواهد بود. ولی اگر مردم عقب نشین کنند و از سرکوبگری حکومت به هراس افتند و اعتراض ها را متوقف سازند، موجب ادامه عمر این رژیم خواهند گردید.
احتمال دیگری نیز وجود دارد که آن، لغو کامل گرانی نرخ بنزین، و یا کاهش چشمگیر آن است. ولی این شیوه نیز بر مشکلات مالی رژیم خواهد افزود و یک نوشداروی موقت خواهد بود که ورشکستگی اقتصادی حکومت را کند، می کند ولی متوقف نمی سازد.