یورونیوز فارسی آشکارا به دیگر بوق‌های تبلیغاتی فارسی‌زبان پیوسته است؛ مجید محمدی

وبسایت و تلویزیون فارسی‌زبان یورونیوز همیشه از مطالب انتقادی در باب جمهوری اسلامی تهی بوده و ادعای ناگفته‌اش از آغاز این بود که گزارش می‌دهد و بر اخبار و فیلم‌های خبری متکی است. البته نادیده گرفتن اخبار بازداشت‌ها (هفت هزار مورد در سال ۲۰۱۸) و کشتن بهاییان و مصادره‌ی اموال آنها انجام وظایف خبری نیست بلکه خدمت به رژیمی‌ است که این اعمال را مرتکب می‌شود. اما چندیست که مسیر اولی را تغییر داده و به نحو ایجابی به بوق  صریح و آشکار جمهوری اسلامی تبدیل شده است: مطالب و مصاحبه‌های یکطرفه و بدون چالش، تیترهایی که شبیه به خبرگزاری‌های امنیتی است (مانند مطالب خبرگزاری‌های فارس و تسنیم) و رهیافت‌هایی تبلیغاتی که بر اساس آن هرگونه موضع‌گیری علیه نظام جمهوری اسلامی، «ضدایرانی» نامیده می‌شود (زبان و بیان دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی که ایران و کشور را مساوی نظام و رهبر نظام می‌داند).

تا آنجا که به یاد می‌آورم (هر روز یک‌بار این وبسایت را دیده‌ام) سنت یورورنیوز نبوده که با افراد و گروه‌های مخالف مبانی و ساختارهای جمهوری اسلامی مصاحبه‌ی تلویزیونی یا مطبوعاتی داشته باشد. وبسایت یورونیوز آنقدر به وبسایت‌های تبلیغاتی رژیم نزدیک است که مقامات جمهوری اسلامی با آن مصاحبه می‌کنند و کسی که از اتحادیه اروپا حقوق می‌گیرد مهملات کسی مثل مهدی چمران را از ضبط صوت پیاده کرده و یکطرفه تحویل خواننده‌ی فارسی‌زبان می‌دهد. آقای چمران مگر در ایران صدایی ندارد که وبسایت یورونیوز باید صدای وی در دفاع از چهل سال حکومت نکبت را  در بررسی کارنامه‌ی چهل ساله‌ی نظام منعکس سازد بدون اینکه کسی وی را به چالش بکشد؟ خبرنگاری که با ایشان مصاحبه کرده گویی جزء روابط عمومی سپاه و بسیج و جبهه‌ی پایداری است و هیچ پرسش چالش‌برانگیزی از وی نپرسیده است. اگر قرار  بوده فقط خبر کوتاه و گزارش تصویری از یک رسانه منتشر شود این رسانه باید سازگار عمل کرده و خبرنگارانش (احتمالا) به مدیران سابق خود در ایران مثل مهدی چمران «حال ندهند.»

مصاحبه‌ی دیگر یورونیوز با یکی از بوق‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی است که عنوان «کارشناسی آمریکای لاتین» در مؤسسه‌ای تحت عنوان «مرکز بین‌المللی مطالعات صلح» (یکی از مؤسسات تحت نظر دستگاه‌های امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی) دارد. مصاحبه‌کننده نه به تولید و به کار گرفتن صدها نفر در دستگاه‌های تبلیغاتی نظام تحت عنوان کارشناس و نه به تأسیس صدها مؤسسه با نام‌های دهان‌پرکن و غلط‌انداز اما تبلیغاتی در جمهوری اسلامی اشاره می‌کند (خبرنگاری که این نکات را در مورد جمهوری اسلامی نداند معلوم نیست در طول دوران کاری‌ خود به چه چیزی مشغول بوده است؛ متاسفانه روزنامه‌نگاران مطبوعات اصلاح‌طلب هنوز مثل همان دوره در ایران کار می‌کنند). او در این مصاحبه تربیون را به دست بوق تبلیغاتی نظام داده است که به «خودی»ها اطمینان دهد وضعیت در ایران ونزوئلایی نخواهد شد. چرا اینگونه نخواهد شد؟ چون اقتصاد ایران بر اساس «رهنمودهای مقام معظم رهبری» یک «اقتصاد مقاومتی» است و مردم ایران با مردم ونزوئلا فرق دارند. او هیچ سخنی فراتر از رهنمودهای رهبر جمهوری اسلامی ندارد و از روی همان نسخه روضه‌خوانی می‌کند. سوتیتری که مصاحبه‌کننده و یا سردبیری وبسایت انتخاب کرده دقیقا گویای همان فضای خبرگزاری‌های تسنیم و فارس است: «در ایران اول باید مشکلات داخلی با انسجام و اتحاد حل شود»!

یورونیوز در اینگونه رفتار حتی با بهره‌برداری از آزادی رسانه‌ها در غرب از رسانه‌های امنیتی جمهوری اسلامی نیز فراتر نمی‌رود و مصاحبه‌شوندگان آن (در یک ماه گذشته) در دایره‌ی عباس سلیمی‌نمین، ابراهیم اصغرزاده، هوشنگ امیراحمدی و الهه‌ کولایی محدود می‌شود، همه‌ی کسانی که در بوق‌های داخلی هم تریبون دارند.  اگر به فردی اهل سیاست لوگوی وبسایت یورونیوز را نشان ندهید و فقط مطالب و عبارت و تعابیر و عناوین آن را نشان دهید (مثل استفاه از تعبیر «رهبر انقلاب» برای خامنه‌ای که خاص دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی است) متوجه نمی‌شود که این وبسایت در ایران مستقر است یا در اروپا. وبسایت یورونیوز حتی در سطح نشریات اصلاح‌طلب دهه‌ی هفتاد نیز نیست. یورونیوز همه‌ی محدودیت‌های امنیتی و رسانه‌ای حاکم بر بوق‌های تبلیغاتی در جمهوری اسلامی را رعایت می‌کند و به شهروندان اروپایی این توضیح را بدهکار است که چرا چنین می‌کند؛ چرا با طرفداران نظام مصاحبه می‌کند و به آنها تریبون مجانی بدون طرف مقابل یا بدون مصاحبه‌کننده‌ی چالشگر می‌دهد. حتی خبرگزاری‌های داخلی گاه سوالات جناحی چالش‌برانگیز از مصاحبه‌شونده‌ی خود می‌پرسند.

وبسایت یورونیوز مانند همه‌ی رسانه‌های چپگرای تبلیغاتی (بی‌بی‌سی فارسی، رادیو فردا)، احزاب مخالف چپ را راست افراطی نام می‌دهد گویی اداره‌کنندگان این وبسایت معیار اندازه‌گیری و شاقول میانه‌روی و افراط هستند! از این جهت نیز مدیران این وبسایت مانند بوق‌های تبلیغاتی رژیم، خود را متحد چپ نشان می‌دهند تا اسلامگرایی/چپگرایی کریه آنها دیده نشود. تنها با حمله به آمریکا و اسرائیل بوده که مقامات اسلامگرا چهار دهه فساد و تبعیض و تمامیت‌خواهی خود را بر مردم ایران تحمیل کرده‌اند. وبسایت فارسی یورونیوز از این جهت همکار بسیار خوبی برای دستگاه‌های تبلیغاتی تحت نظر سپاه پاسداران است.

یورونیوز پا در جای پای گاردین و نیویورک تایمز و واشنگتن پست و سی‌ان‌ان و ام‌اس‌ان‌بی‌سی می‌گذارد که تریبون مربوط به ایران آنها در اختیار لابی جمهوری اسلامی است. با این وصف برخی از چپگرایان ایرانی که اعتراض دارند چرا افرادی از ائتلاف چپ و اسلامگرایان سخن می‌گویند باید یک بار دیگر در آینه به خودشان نگاه کنند تا ببینند چقدر مواضع‌شان با جمهوری اسلامی نکبت و فلاکت در مسائل بین‌المللی نزدیک است. هر کس که امروز با موجودیت اسرائیل و سیاست‌های دولت ترامپ در محدود کردن منابع حکومت سر دشمنی دارد دوست بسیار نزدیک جمهوری اسلامی است و مهم نیست او نویسنده‌ «هافینگتون پست» است یا عضو کنگره آمریکا یا پارلمان اروپا.

وضعیت رسانه‌ها در آمریکا و اروپا تا این حد سقوط کرده که روحانی و ظریف در باب حمله‌ی نظامی‌امریکا یا اسرائیل (روشن نمی‌کنند کدام) به ایران داد و فریاد راه می‌اندازند تا مردم کشور را از مشکلات‌شان منحرف و شانه‌های خود را از زیر بار پاسخگویی خالی کنند و بلافاصله این موضوع به طرح روی جلد مجله‌ی نیوزویک تبدیل می‌شود!

فساد، ناکارآمدی، نقض حقوق بشر، سرکوب سازمانیافته و مداوم، فقر و فلاکت مردم ایران هیچ جایی در وبسایت فارسی یورونیوز ندارد، حتی نه به‌اندازه‌ی وبسایت‌های الف و تابناک که توسط خاصان درگاه «بیت» اداره می‌شوند. این وبسایت مانند وبسایت‌های داخلی اطلاع‌رسانی درباره مواضع مقامات جمهوری اسلامی را تکرار می‌کند. همچنین به دلیل گرایش به چپ گهگاه به تقدیس مبارزات چپ در ایران نیز می‌پردازد. مطالبی که وبسایت یورونیوز علیه ترامپ و دولت آمریکا دارد یک روال دائمی‌است اما این وبسایت کاری به  سیاست‌‌ها و روش‌ها و دروغ‌های خامنه‌ای، ظریف، روحانی و دیگر مقامات جمهوری اسلامی و روحانیون شیعه ندارد. البته با سیاست‌های اتحادیه اروپا انتظار می‌رفت که یورونیوز هم پرده‌ها را کنار زده و مثل تسنیم و فارس شود.

یورونیوز چنان از نگرش انتقادی نسبت به حکومت تهی است و چنان اعتماد مقامات امنیتی را جلب کرده است که می‌تواند خبرنگار در ایران داشته باشد یا به ایران اعزام کند. در جریان سیل فروردین ماه ۱۳۹۸ جواد منتظری خبرنگار یورونیوز از منطقه‌ی آق قلا گزارش می‌داد، اتفاقی که در چند دهه‌ی اخیر برای یک رسانه‌ی فارسی‌زبان خارج کشور بی‌سابقه بوده است. یورونیوز برای کسب این اعتماد کم برای «رهبر» و نظام‌اش مایه نگذاشته است.

من نمی‌دانم که مدیران بالایی یورونیوز بر اساس سیاست خشنود ساختن نظام، مدیری مستقیم آمده از فارس یا تسنیم را استخدام کرده‌اند (یا شاید یکی از نزدیکان لابی جمهوری اسلامی در امریکا و اروپا را) یا مدیر موجود بدون فشار یا درخواستی از بالا، برای جمهوری اسلامی خوش‌رقصی می‌کند. هر چه هست نتیجه آن شده که این رسانه (یا بوق) با کلی ظرفیت و هزینه از جیب مالیات‌دهندگان اروپایی به بوق یک رژیم قرون وسطایی تبدیل شده است. برای کسانی که به دستاوردهای اروپا از رنسانس تا مدرنیسم علاقه دارند مایه بسی تأسف است که این رفتارها را از نهادهای اروپایی مشاهده کنند. اما ظاهرا باید این نکته را باور کرد که قاره‌ی کهن از کف رفته و به دنیایی از هرج  مرج تحت سلطه ی چپها و اسلامگرایان تبدیل شده است. من حتی یکی از کارکنان یورونیوز فارسی (تلویزیون و وبسایت) را نمی‌شناسم و نکاتی که مطرح کردم همه بر اساس رفتار وبسایت و شبکه‌ی تلویزیونی فارسی‌زبان آن بوده است. روال آنها این نیست که خود را در وبسایت معرفی کنند، معلوم نیست چرا! (آیا آنها از دستگاه‌های امنیتی که در عمل به آنها خدمت می‌کنند می‌ترسند؟) عدم شفافیت همواره یکی از شاخصه‌های چپ‌ها و اسلامگرایان بوده است. بعید است کسی از مخاطبان بتواند یورونیوز فارسی را با فردی خاص به یاد بیاورد. یورونیوز فارسی نه تنها هویت حرفه‌ای بلکه هویت شخصی و انسانی هم ندارد.

با مشاهده‌ی همین نوع مشکلات در رادیو زمانه، بی‌بی‌سی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا و یورونیوز به اینجا رسیده‌ام که همه‌ی روزنامه‌نگاران ایرانی که کار خود را در ایران آغاز کرده‌اند به یک دوره‌ی شش ماهه‌ی آموزشی برای خروج سموم دستگاه‌های تبلیغاتی (سیاست‌ها، زبان و بیان، گفتمان، چارچوب‌های اخلاق رسانه‌ها و مبانی رفتار حرفه‌ای) نیاز دارند. کسانی که بطور ایدئولوژیک، مارکسیست و اسلامگرا هستند «سم-سرخود» هستند و به درد کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نمی‌خورند بلکه در بخش یادداشت یا میزگردها با حضور افرادی با دیدگاه‌های دیگر قابل استفاده‌اند. حضور آنها بدون مخالفانشان هر برنامه‌ای را به تبلیغات صرف تبدیل می‌کند. یک اسلامگرا و مارکسیست نمی‌تواند گزارش‌دهنده‌ی بی‌طرف و بی‌غرضِ اخبار باشد. همه آنها حدود هفت دهه است این نکته را به ما اثبات کرده‌اند.

برگرفته از کیهان لندن

 

یک دیدگاه

  1. جناب محمدی سوالات زیادی می پرسند. سوالاتی که خود ایشان قادر به پاسخ نیستند. چه عاملی مدیریت یورو نیوز را به مدیریت کشورمان نزدیک می کند؟ پاسخ این سوال ساده است. منافع بلند مدت بشری این دو را به یکدیگر نزدیک می کند. فرض کنید مدیریت یورو نیوز به جهان از زاویه دید جناب محمدی نگاه می کرد. چه پیش می آمد؟ فرض کنید توانایی یورو نیوز با داشتن نگاه جناب محمدی به اندازه ای بود که می توانست شکافهای بین حاکمیت سیاسی کشورمان را با مردم بیشتر می کرد و بین مردم کشورمان نبردی صورت می گرفت یا کار به جنگ داخلی کشیده می شد. برای اروپا چه فایده ای داشت؟ آواراگان سوری، افغانی، بنگلادشی و غیره کم نیستند؟ دوباره سیل آوارگان از ایران بطرف اروپا کشیده شود؟ بیشتر شدن شکافهای اجتماعی هدیه ای برای کشورهای رقیب نیستند. بقیه شکافهای اجتماعی نیز مانند همین شکاف هستند. شکاف بین جامعه عرب اسرائیلی با یهودیان آن جامعه، شکاف بین یهودیان و فلسطینیها بر سر اورشلیم یا بیت المقدس یا شکاف بین ایران و اسرائیل نیز مانند همان شکاف می باشد. یک روزنامه نگار واقعی با حقایق سر و کار دارد نه با امیالی که تاریخ گذشته او آن امیال و احساسات را ساخته است. روزنامه نگار کارکشته با وزن واقعی حقایق سروکار دارد و آنها را رتبه بندی می کند. با اولویت بندی حقایق می توان پیش بینی نمود یورونیوز روش خود را تغییر نخواهد داد اما رادیو پیام اسرائیل روش خود را تغییر خواهد داد. وزن حقایق به اندازه ای زیاد می باشد که اپوزیسیون بشدت راست ایرانی، فلسطینی طرفدار خشونت یا اسرائیلی طرفدار خشونت، روحانی شیعه یا روحانی یهودی را نمی شناسد. حقیقت برای اهلی کردن همه انسانها بقدر کافی قدرتمند است. مهمترین وظیفه روزنامه نگار واقعی نه پیروی از احساسات ناشی شده از گذشته سیاه خویش بلکه تغییر هدفمندانه جهان پیرامون خود با استفاده از رتبه بندی حقایق و امتیاز دادن به آنها بر اساس منافع مشترک بشری می باشد. این سرنوشتی است که همه مردم کره خاکی آبی رنگ کوچکمان را به یکدیگر نزدیک خواهد کرد. ابزار تکنولوژی ارتباطات با سرعتی باورنکردنی جهان پیرامونمان را تغییر خواهد داد. سرانجام، آدمی اهلی خواهد شد.

Comments are closed.