یوم کیپور، یادروز رویدادهای مهم نظامی و سیاسی در خاورمیانه – تفسیر سیاسی هفته، نوشتۀ منشه امیر

 

تفسیر سیاسی هفته
نوشتـۀ منشـه امیـر

 

روزۀ بزرگ یهودیان (یوم کیپور) و هفته های پیش و پس از آن، یادآور یک رشته حوادث بسیار مهم نظامی و سیاسی در خاورمیانه در دوران کنونی است.

سخن از حوادثی است که خاورمیانه را دگرگون ساخت و بحران هایی ایجاد کرد که هنوز بر سرنوشت مردمان منطقه سایه افکنده و خون و آتش به راه انداخته است.

  *     *     *

از جنگ یوم کیپور آغاز کنیم که چهل و پنج سال پیش و هنگامی روی داد که مردم اسرائیل در کنیساها به نیایش مشغول بودند و آئین روزه بزرگ را به جای می آوردند که ناگهان خبر رسید که ارتش های مصر و سوریه، در مقدس ترین روز یهودیان، که همه چیز و همه جا تعطیل است، اسرائیل را مورد حمله غافلگیرکننده قرار داده اند.

بله، اسرائیل غافلگیر شده بود و این در حالی که همه اطلاعات محرمانه و دقیقی که از مصر دریافت شده بود، حکایت از آن داشت که انور سادات قصد حمله غافگیرکننده دارد.

ولی ارتشیان اسرائیل این احتمال را بسیار بعید دانستند و بر این گمان بودند که منابع جاسوسی کشور، در خدمت خود دولت مصر در آمده اند و با این اطلاعات دروغین می خواهند اسرائیل را به یک حمله پیشگیرانه و به یک جنگ ناخواسته بکشانند.

با وجود این اشتباه بزرگِ سران آن هنگام اسرائیل، که موجب یک غافلگیری سرنوشت ساز شد، جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ در حالی پایان کرفت که ارتش اسرائیل در فاصلۀ صد و ده کیلومتری از قاهره پایتخت مصر و چهل کیلومتری از دمشق پایتخت سوریه قرار داشت.

یکبار دیگر ثابت شد که ارتش اسرائیل در سخت ترین شرائط نیز قادر است به سرعت نیروهای خود را آماده جنگ سازد و در آن پیروز گردد.

  *     *     *

از دیدگاه اسرائیل، جنگ بوم کیپور، در کنار پیروزی خیره کننده نظامی آن، یک پیروزی سیاسی بزرگ نیز در بر داشت و آن هموار ساختن زمینه گام های بعدی دولت مصر به سوی صلح با اسرائیل بود.

زنده نام انور سادات، رهبر مصر، که انسانی بسیار زیرک و باهوش بود، دریافت که کشورهای عرب در ظرف بیست و پنج سال، از هنگام استقلال اسرائیل، به هرگونه تلاش برای نابودی این کشور دست زدند و ناکام ماندند.

اعراب از روز اعلام استقلال دوباره اسرائیل، این کشور را مورد تحریم قرار دادند و کمپانی های جهانی و ممالک دنیا را از دادوستد با اسرائیل و به رسمیت شناختن این کشور و برقراری روابط دیپلماتیک با آن بازداشتند – و سودی حاصل نکردند.

کشورهای عرب، مدت بیست و پنج سال مداوم، با ارتکاب به شنیع ترین عملیات تروریستی، کوشیدند ملت اسرائیل را نابود سازند و باز هم نتوانستند.

در جبهه جنگ نیز، اعراب همیشه در رویارویی نظامی با اسرائیل ناکام ماندند.

آن ها در جنگ استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ شکست مفتصحانه ای متحمل شدند و این با آن که ارتش های هفت کشور عربی، اسرائیل نوخاسته و نوپا را که تنها چند ساعت از اعلام استقلال دوباره آن می گذشت، هدف حمله نظامی قرار دادند.

اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ با آن که از جانب سه کشور مصر، سوریه و اردن مورد حمله قرار گرفته بود، در ظرف شش روز هر سه را شکست داد و شبه جزیره سینا را که سه برابر خاک اسرائیل است، همراه با نوار غزه و کرانه باختری رود اردن به تصرف خود در آورد.

جنگ یوم کیپور، در سال ۱۹۷۳ گرچه غافلگیرکننده بود، ولی پس از سه هفته با پیروزی درخشان اسرائیل پایان گرفت.

برای زنده نام انور سادات، مفهوم این واقعیت ها آن بود که اعراب در آرزوی خود برای شکست اسرائیل و نابودی این کشور با ناکامی روبرو شده اند و عاقلانه تر آن است که موجودیت اسرائیل را بپذیرند و راه همزیستی در پیش گیرند.

انور سادات، گفتیم که انسانی زیرک و باهوش بود.

از دیدگاه او، ضرباتی که در جنگ یوم کیپور بر اسرائیل وارد آمد، در واقع شرافت و حیثیت را به اعراب بازگرداند و اکنون آن ها می توانند از موضع قدرت، دست صلح به سوی اسرائیل دراز کنند و چنین کردند.

  *     *     *

برای روح الله خمینی، صلح مصر با اسرائیل، یکی از بزرگترین ضربه ها بود.

آرزوی خام خمینی آن بود که با ایجاد یک اتحاد اسلامی، بتواند همه کشورهای منطقه را برای نابودی اسرائیل بسیج کند – و اکنون مصر، به عنوان بزرگترین کشور عربی و یکی از نیرومندترین کشورهای اسلامی، از این گردونه خارج می شد.

صلح مصر با اسرائیل، آشتی عَمّان با اورشلیم را نیز به دنبال آورد و زنده نام ملک حسن پادشاه اردن دومین شخصیت  شایسته عربی بود که با اسرائیل پیمان صلح امضا کرد.

امروز با گذشت چهل و چند سال از آن دوران، عربستان سعودی و امیرنشین های حوزه خلیج فارس نیز در مسیر صلح با اسرائیل قرار گرفته اند، که این ها همه از پیامدهای جنگ یوم کیپور است.

  *     *     *

یک رویداد دیگر که در حوالی یوم کیپور رخ داد، امضای پیمان صلحِ اوسلو بین اسرائیل و فلسطینیان بود.

این توافق درست بیست سال پس از جنگ یوم کیپور و چهارده سال پس از پیمان صلح مصر با اسرائیل به دست آمد.

بی تردید فلسطینیان نیز به این نتیجه رسیده بودند که از طریق ادامه عملیات تروریستی علیه اسرائیل و کشتن مردمان این کشور، راه به جایی نخواهند برد.

در طول آن سال ها، ترور فلسطینی به هوایپما ربایی دست زد، در نقاط پر رفت و آمد اسرائیل بمب گذاشت، مواد سمی و انفجاری در بسته های پستی برای افراد در اسرائیل فرستاد، و حتی به پرتقال صادراتی اسرائیل جیوه تزریق کرد تا مردم اروپا هنگام خوردن آن مسموم شوند و صادرات پرتقال اسرائیل به دنیا متوقف گردد.

این ها همه سودی برای فلسطینی ها به دنبال نیاورد و طبیعی آن بود که آنان نیز از راه ترور دست بردارند و همکاری با اسرائیل را بپذیرند.

شاخه ای از سران سازمان آزادیبخش فلسطین، این پیام را جذب کرد و پیشننهاد آشتی با اسرائیل را پذیرفت و پیمان اوسلو در سال ۱۹۹۳ تدوین گردید و دو سال پس از آن، در دیدار بین زنده نام ایستحاک رابین نخست وزیر اسرائیل و یاسر عرفات سرکرده فلسطینی ها نهایی گردید و طی مراسم رسمی در کاخ سفید امضا شد.

  *     *     *

ولی یاسر عرفات از همان روزهای نخست قصد نداشت به تعهدات خود عمل کند، بلکه نیتش آن بود که در نوار غزه مستقر گردد، کرانه باختری را نیز در اختیار بگیرد و از این دو مکان دست اندازی علیه اسرائیل را از دوباره به راه اندازد تا به خیال خام خود بتواند اسرائیل را نابود کند.

عرفات یکی از نخستین میهمانان خارجی حکومت اسلامی ایران بود که با چمدان های پر از دلار نفتی، تهران را ترک گفت.

یک روزنامه نگار فلسطینی در هفته پیش فاش ساخت که عرفات در همان زمان به وی گفته بود که با رژیم ایران و حزب الله لبنان همکاری تنگاتنگ دارد و امیدوار است با کمک آن ها بتواند اسرائیل را نابود کند.

رهبران فلسطینی، از همان روز نخست، راه اشتباه در پیش گرفتند و محنت آنان هنوز ادامه دارد و تنها پروردگار یکتا می داند که چه هنگام آن ها از رهبران لایق برخوردار خواهند شد و به نیک بختی و صلح با اسرائیل خواهند رسید.

عرفات به جای آن که بازگشت به این سرزمین و تسلط بر غزه و کرانه را به اهرمی برای پیشرفت فلسطینیان و تخته پرشی برای سعادت آنان مبدل سازد، به راه ترور ادامه داد و به پیمان اوسلو خیانت کرد و باعث ادامه جنگ و خونریزی گردید.

نتیجه آن که، امروز فلسطینیان به دو گروه فتح و حماس تقسیم شده اند و با یکدگیر دشمنی خونین دارند و ترور ادامه می یابد و رژیم ایران آن ها را به گوشت دم توپ برای اجرای سیاست های امپریالیستی و کولونیالیستی خود مبدل ساخته و باعث مرگ جوانان فلسطینی و ذلت مردمان آن سرزمین ها می شود.

  *     *     *

یک درس عبرت تلخ دیگر نیز به رویدادهای پیش و پس از ایام یوم کیپور مربوط می شود و آن جنگ هشت ساله عراق و ایران است که رژیم تهران آن را “دفاع مقدس” می نامد، زیرا شعارش تصرف عراق و سپس رسیدن به قدس از راه کربلا بوده است – آروزیی  که خمینی به گور برد و خامه ای هم به گور می برد و کلِ رژیم نامردمی امروز در ایران به گور خواهد برد.

  *     *     *

جنگ هشت ساله ای که موجب قتل حدود نیم میلیون نفر ایرانی گردید، و بیش از یک میلیون نفر را معلول ساخت و متجاوز از دو میلیون نفر را بیخانمان کرد، که هنوز هم سروسامان نیافته اند، نشان داد که چکونه رهبران نالایق و نابخرد رژیم، همه اشتباهات ممکن را از نظر سیاسی و نظامی و بین المللی مرتکب شدند و ملت ایران را دچار فاجعه ساختند، و هنوز هم به این شیوه های غلط ادامه می دهند.

از جمله عوامل حملۀ صدام حسین به ایران آن بود که روح الله خمینی به تحریک شیعیان عراق پرداخته بود تا علیه صدام بپا خیزند و یک نظام شیعه در آن سرزمین برپا سازند.

این نیت، صدام را به شدت به خشم آورد و او که دید خمینی ارتش شاهنشاهی ایران را متلاشی ساخته و امیران ارتش را اعدام کرده و یا فراری داده است، و با اشغال سفارت آمریکا، پا روی دم ابرقدرت جهان پای نهاده و خوار و ذلیل گردیده و در صحنه جهانی تنها مانده، به جنگ علیه ایران دست زد و خمینی را ناچار ساخت که جام زهر را سرکشد.

ولی با گذشت چهل سال از آغاز آن جنگ فاجعه بار، هنوز هم سران نابخرد حکومت اسلامی در ایران، به همان اشتباهات گذشته ادامه می دهند و حتی اشتهای آنان افزوده شده و در عین ورشکستگی مالی ایران، به برنامه های جنگ طلبانه و کمک به سازمان های ترور و دخالت نظامی و جنگ نیابتی در منطقه ادامه می دهند.

با این رفتار، آنان در واقع، آزموده را دوباره می آزمایند و موجب ادامه ذلت و محنت مردم ایران و عقب ماندگیِ بیشتر کشوری می شوند که روزگاری یکی از گاهواره تمدن بزرگ بشری بوده است.

 *     *     *

سال ها پس از آن که کشورهای عرب به این نتیجه رسیدند که شعار مرگ بر اسرائیل، برایشان فاجعه بار بوده، و این خواسته ای امکان ناپذیر و غیرقابل استدلال است، رژیم ایران پای به صحنه گذاشته و همان شعارهای ورشکسته را تکرار می کند و می خواهد همان راهی را برود که اعراب پس از پرداخت یک بهای سنگین، به نادرستی آن پی بردند و آن بیراهه را ترک گفتند.

یوم کیپور، روزه بزرگ یهودیان، و هفته های پیش و پس از آن، در این سال ها نظاره گر رویدادهای بسیار بوده، که باید از همه آن ها درس عبرت گرفت.

اورشلیم – شنبه ۳۱ شهریورماه ۱۳۹۷ ، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸أ

 

3 دیدگاه‌

  1. دول اسلامی در رأس دول عربی بر شعار مرگ بر اسرائیل خط بطلان کشیده اند و شعار مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی ایران را جایگزین ساخته اند؛ خود نوعی یوم کیپور؛ طلب آمرزش در پیشگاه الله محسوب گردیده است؛ البته حزب الله در رأس دول اسلامی و دول عربی بعنوان حزب فقط حزب الله معروف و مشهور گردیده شده است در نتیجه یوم کیپور هم فقط یوم کیپور مورد خطاب واقع می گردد.

  2. تنها پروردگار یکتا می داند که چه هنگام آن ها از رهبران لایق برخوردار خواهند شد و به نیک بختی و صلح با اسرائیل خواهند رسید.
    کشورهای عرب به این نتیجه رسیدند که شعار مرگ بر اسرائیل، برایشان فاجعه بار بوده، و این خواسته ای امکان ناپذیر و غیرقابل استدلال است، رژیم ایران پای به صحنه گذاشته و همان شعارهای ورشکسته را تکرار می کند و می خواهد همان راهی را برود که اعراب پس از پرداخت یک بهای سنگین، به نادرستی آن پی بردند و آن بیراهه را ترک گفتند.
    اورشلیم – شنبه ۳۱ شهریورماه ۱۳۹۷ ، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸

Comments are closed.