اسرائیل نوپا در آغوش خانواده جهانی.تفسیر سیاسی هفته؛نوشته،منشه امیر

اسرائیل هفتاد و چهارمین سالروز استقلال خود را جشن گرفت.

چه واژه ای شیرین تر از استقلال از خود فرمانی برای ملتی که پس از ۲ هزار سال سرگردانی به خانه پدری بازگشته است.

خانه ای که یهودیان در مدت دو هزار سال آوارگی و پناهندگی همیشه دعا می کردند که بتوانند به آنجا باز گردند.

این امید را هرگز از دست ندادند و با کوشش همگانی توانستند بازگشت به سرزمین پدری را امکان پذیر سازند.

هیچ واژه ای شیرین تر از کلمه استقلال نیست.

خود فرمانی…

انسان آقای خود باشد و در خانه خود باشد و از آزادی های لازم برخوردار گردد و بتواند خانه خویش را و خانه نسبتا ویران شده خود را از نو بنا کند و همه چیز را از صفر شروع کند و به آنجا برسد که امروز کشوری در میان کشورهای سرفراز جهان است. کشوری که مردمان آن از رفاه نسبی برخوردار هستند و هر روز گام‌های بلندتری را در راه پیشرفت و سعادت خویش بر می دارند.

کشوری که در آن دموکراسی یعنی مردم سالاری برقرار است و این مردم هستند که تصمیم می‌گیرند و هیچ ایدئولوژی تعصب گرایی نیست که آنها را از هدف اصلی که همانا حفظ تساوی حقوق و آزادی ها و معنویات است باز دارد.

یهودیان در طول ۲۰۰۰ سال آوارگی همیشه تحت فرمان بودند.

محدودیت های بسیار داشتند و به آنها اجازه داده نمی شد که توانایی های خود را شکوفا سازند.

در بسیاری از کشورها آنها را زیر فشار قرار می دادند و به بهانه های مختلف به آنها هجوم می آوردند و بارها و بارها اتفاق افتاده بود که فرمانروایان خودکامه دستور اخراج آنها را صادر کرده بودند اما ملت یهود هرگز امید خود را از دست نداد و توانست با همکاری و همبستگی و درایت و کفایت به سرزمین خود بازگردد.

برخلاف آنچه که برخی ادعا می کنند یهودیان در راه بازگشت به وطن هیچ ستمی به اهالی این منطقه نکردند و هیچ خانه ای را از هیچ عربی نگرفتند و اگر زمینی را صاحب شدند آن را با پول کلان از صاحبش خریداری کرده بودند.

آنچه ساختند با پول خود و با امکانات مالی خود بود. همین همبستگی بود که به یهودیان امکان داد کشور خویش را از نو بنا کنند.

تقریبا می توان گفت که از صفر آغاز کردند و امروز جایگاه شایسته ای در میان کشورهای جهان دارند.

از اواسط قرن نوزدهم میلادی بود که اندیشمندان یهودی این پرسش را مطرح ساختند که چرا این آوارگی ادامه می‌یابد و دورانی بود که امپراتوری های بزرگ در اروپا فروپاشیده بود و ملت‌ها استقلال خود را به دست آورده بودند و اندیشمندان یهود به این پرسش پرداختند که چرا یهودیان به استقلال خویش نرسند؟ آنها همچنین گفتند که دو هزار سال نیایش روزانه به امید بازگشت به سرزمین پدری کارساز نبوده است و هنگام آن است که یهودیان راه سیاسی را در پیش بگیرند و با برنامه‌ریزی بتوانند به آرزوی دیرینه خود بازگردند و به آن دست یابند.

در اواخر قرن نوزدهم بود که بنیامین هرتزل روزنامه نگار اتریشی- یهودی این تصور را جامه عمل پوشید. هرتزل از جوامع یهودی سراسر دنیا دعوت کرد که نمایندگان خود را به همایش بزرگی در شهر بال یا بازل در کشور سوئیس برسانند و در آنجا به این بحث و بررسی بپردازند که چگونه می توان استقلال وطن خویش را بازیافت و چگونه می توان به کشور خود بازگشت.

همین همایش در شهر بازل سوئیس بود که یهودی ستیزان را به هراس انداخت.

بر اساس کنفرانسی که از نمایندگان یهودی سراسر دنیا برپا شده بود کتاب خیالی به رشته تحریر درآمد که در آن ادعا شد که نمایندگان ارشد یهودیان در شبی تاریک در گورستانی در پراگ گرد آمده و برای تسلط بر کشورهای جهان به نقشه ریزی پرداختند.

یک قوم سرگردان و آواره و ناتوان و ضعیف شده را وسیله قرار دادند که ادعا کنند اینها می‌خواهند بر دنیا مسلط شوند.

با کدام ارتش و با کدام توانایی ها و با کدام پول و اسلحه و سرباز؟

و وانگهی به فرض آنکه بخواهند بر دنیا مسلط شوند چه سودی خواهند برد؟

آنهایی که هنوز هم خودشان در سرزمین های بیگانه دربدر هستند.

و این منطق نابخردانه وسیله ای شد که در طول تاریخ جدید ملتهای جهان یهودستیزی از نو اوج بگیرد اما یهودیان بی اعتنا به این اتهامات بی اساس و این افتراها به کشورشان بازگشتند و آن را از نو بنا کردند و با افتخار می گویند که امروز اسرائیل در همه زمینه ها از پزشکی و هوانوردی تا اقتصاد و کشاورزی توانسته است خود را به جایگاه شایسته ای در میان ملتهای جهان برساند.

همان هایی که ادعا کرده بودند که یهودیان می خواهند بر جهان مسلط شوند دوران هیتلری را به وجود آوردند و هیتلر آن فرد دیوانه به این هوس افتاد که باید یهودیان را نابود کرد.

او شش میلیون نفر یهودی را کشت…

همان یهودیان که یهود ستیزان ادعا می‌کردند که میخواهند بر دنیا مسلط شوند.

با این بهانه بود که میخواستند یهودیان را به کشتارگاه بفرستند.

اسرائیل از میان خاکستر این قربانیان ققنوس وار به پا خاست و استقلال خود را بازیافت.

اما هنوز هم خطر موجودیتی این کشور را تهدید می کند.

هنوز هم رژیمی وجود دارد که علنا می گوید که ما می‌خواهیم اسرائیل را نابود کنیم.

نابود کنند برای چه و به چه هدف؟

این نابودی خدای ناکرده اگر تحقق یابد چه خدمتی به مردم آن کشور خواهد رساند؟

کدام گرسنگی را برطرف خواهد کرد و کدام بالا رفتن قیمت‌ها را متوقف خواهد ساخت و کدام رفاه را برای مردمان آن سرزمین به وجود خواهد آورد؟

گفته می شود که آن حکومت و سردمداران آن در واقع به دنبال بهانه و وسیله ای هستند که دزدی ها و ناتوانایی ها و بی کفایتی های خود را توجیه کنند و ادعا کنند که دشمنی در خارج نشسته که وظیفه اول ما باید نابودی آن باشد.

حالا اگر نان گران شده و اگر قحطی است و اگر گرانی ها ادامه دارد و اگر رفاه از مردمان سلب شده و اگر طبقه متوسط در ایران نابود شده و اگر همگان و همه حقوق بگیران اعتراض می‌کنند که درآمد آنها کفاف معیشت را نمی دهد آنگاه می توانند تمامی این کژی ها و کاستی ها را به دشمن نسبت دهند.

این دشمن است که نمی گذارد ایران آباد شود. کشورهای عرب به مدت بیش از نیم قرن تلاش کردند که اسرائیل را نابود کنند.

آنها به هر وسیله ممکن دست زدند.

تروریست‌ها را به داخل اسرائیل فرستادند.

آمدند و با اسرائیل وارد جنگ شدند اما در پایان امر دریافتند که از شیوه نظامی قادر به رسیدن به هدف خود نیستند و اصولاً این پرسش را مطرح کردند که چرا ما بخواهیم همسایه خود را نابود کنیم.

و پس از رسیدن به این نتیجه بود که آنها دست دوستی اسرائیل را فشردند و با این کشور وارد صلح شدند.

۴۳ سال پیش مصر به عنوان بزرگترین و پرقدرت ترین کشور عربی دست صلح اسرائیل را فشرد.

شادروان انور سادات به اورشلیم آمد و گفت دیگر جنگ بس است و از این پس باید راه آشتی را در پیش گرفت.

ده سال پس از آن بود که ملک حسین  در اردن گامی در این سو برداشت و او هم دست دوستی اسرائیل را فشرد و با این کشور پیمان صلح امضا کرد.

و در سال های اخیر امیرنشین های عرب بودند که با اسرائیل وارد مسیر صلح شدند و سودان و مراکش نیز به این کاروان پیوستند.

در واقع می‌توان گفت که مراکش هرگز دشمن اسرائیل نبود و هرگز گامی علیه این کشور بر نداشته بود اما به احترام فلسطینیان و دفاع از حقوق آنها بود که روابط خود را با اسرائیل پنهان نگاه می داشت و اکنون این مناسبات علنی شده و کشور مراکش از آن سود می برد همان گونه که اسرائیل و مردم آن نیز از آن سود می برند.

و بی‌تردید این روند در آینده نیز همچنان ادامه خواهد یافت.

کشورهای دیگری در نوبت ایستاده‌اند.

عربستان سعودی…

بی‌تردید عراق نیز از روزی که استقلال خود را بازیابد و آقای خود باشد با اسرائیل پیمان صلح خواهد بست و سوریه در زمانی که یک حکومت مردمی در آن کشور به روی کار آید همه اختلاف های سوریه و اسرائیل را می‌توان از طریق مذاکرات صلح حل کرد و آنگاه دو کشور همسایه دارای روابط خوب باشند و با یکدیگر همکاری کنند و اسرائیل می تواند بی تردید به نوسازی سوریه یاری برساند… تردیدی در این امر نیست و اسرائیلی ها آمادگی بسیار برای این کار دارند و لبنان کشوری که روزگاری جزیره آرام خاورمیانه بود و حزب الله لبنان به همت و سو نیت حکومت ایران برپا شد.

لبنان امروز دچار بزرگترین بحران شده و از آن رنج می برد و خونریزی و بحران و ستیز در لبنان به اوج خود رسیده است.

اما آن کشور نیز بالاخره راه خود را خواهد یافت و آرامش برقرار خواهد شد و هنگامی که یک دولت ملی در لبنان به روی کار آید بی‌تردید دست صلح اسرائیل را خواهد فشرد.

لبنان و اسرائیل هرگز در طول تاریخ دو کشور هیچ نزاعی بر سر هیچ موضوعی نداشتند و دلیلی ندارد که لبنان با اسرائیل  در حال جنگ و ستیز باشد.

این را همه مردم لبنان میدانند و آماده صلح با اسرائیل هستند اما عاملی که نمی گذارد چنین صلحی برقرار شود حزب الله است که توسط حکومت ایران یک رژیم استعمارگر در لبنان به وجود آمده و هدف و وظیفه و ماموریت اش ایجاد نفاق و فرافکنی است مبادا که لبنان حاضر شود با اسرائیل صلح کند.

در سالروز استقلال در اسرائیل بر خلاف بسیاری کشورهای دیگر رژه نظامی برگزار نگردید.

رژه نظامی را آنهایی برگزار می کنند که میخواهند قدرت نشان دهند و بگویند که ببینید چه سلاح های کشنده ای در اختیار ما قرار دارد.

رژه نظامی متعلق به نظامیان است و نه همه آحاد ملت آن هم در کشورهایی که نظامی در واقع هدف و ماموریتش نه دفاع از مرزهای کشور بلکه پاسداری از حکومت موجود است حکومتی سرکوبگر و حکومتی که رفاه مردم و نیازهای واقعی مردم را هیچ می پندارد و به آن اعتنایی ندارد آنها هستند که رژه نظامی در سالروز استقلال برگزار می کنند.

این را ملت اسرائیل و ارتش اسرائیل نیازی ندارند. رسیدن به روز استقلال عید و جشن نظامیان نیست بلکه رویدادی است که به همه ملت تعلق دارد. آنها هستند که باید شادی کنند و به خود ببالند که به استقلال رسیده اند و به خانه پدری بازگشتند و اکنون آن را دوباره برپا می سازند و می سازند و تعمیر و نوسازی میکنند و ببینید که چه خوب این کار را انجام داده اند.

سالروز استقلال در اسرائیل همیشه با برگزاری جشن های فرهنگی همراه است.

در ساعات پیش از ظهر هواپیماهای کوچک به نمایش های آکروباتیک در فضا می پردازند تا همگان ببینند و شادی کنند.

پس از آن یک مسابقه فرهنگی برگزار می‌شود و به دنبال آن مسابقه های دیگری هست و با اعطای جوایز سالیانه اسرائیل این جشن به پایان می رسد و در این روز است که بسیاری از مردم به گردشگاه ها میروند و در دامان طبیعت خوش می گذرانند و از استقلال کشور خود لذت می برند.

این است جشن استقلال…

جشن استقلال مردمی که یک حکومت دموکرات یعنی دموکرات واقعی برپا ساخته اند و توانستند بر بسیاری از مشکلات فائق آیند و به این راه ادامه می دهند.

در اسرائیل پیش از سالروز استقلال یادروز جانباختگان عملیات دفاعی اسرائیل و ارتش این کشور برگزار می‌شود.

ملت اسرائیل آنهایی را که در راه آزادی سرزمین خود  جان باخته اند گرامی می‌دارند.

واقعاً گرامی می دارند…

تصاویر این سربازان جان باخته در موزه های مختلف در سراسر کشور برقرار است و یاد آنها در سینه ملی همیشه جاوید خواهد بود.

اگر این جانبازان نبودند اسرائیل به استقلال دوباره خویش نمیرسید.

ملت اسرائیل در چنین روزی یاد آنها را گرامی میدارد و سپاس خود را بیان می کند که آنها حاضر شدند جان خود را در راه استقلال کشور خویش و دفاع از آن قربانی کنند.

اما آن نه تنها از کشور خویش دفاع کردند بلکه از خانواده خویش زیرا ارتش در اسرائیل متعلق به مردم است و ارتش از مردم پاسداری می‌کند و نه از یک حکومت ستمگر…

در واقع ارتش در اسرائیل هرگز در اختیار حکومت نبوده است و وظیفه ارتش دفاع از وطن است و نه بیشتر…

اسرائیل از دیروز وارد هفتاد و پنجمین سالگرد استقلال خویش شده است و دعا کنیم که در این سال آرامش بیشتری برقرار گردد…

جنگ و ستیز در منطقه پایان گیرد و کشورهای بیشتری از میان کشورهای عربی بیآیند و دست صلح و دوستی اسرائیل را بفشارند…

در ایران حکومتی به روی کار آید که دفاع از منافع ملی را مشعل راه خویش قرار دهد و آرامش و همکاری و همیاری در میان همه ملت‌های منطقه برقرار شود. با این امید است که شاید بتوان هفتاد و پنجمین سالگرد استقلال اسرائیل را آغاز کرد…

به امید آن روز…

اورشلیم؛ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱–۷  مه ۲۰۲۲