بهتر است به واقعیات بنگرند و از یاوه سرایی های  خطرناک جنگی دست بردارند؛تفسیر سیاسی هفته،نوشته منشه امیر 

 

 

در اوج بحران هایی که هم اکنون در خاورمیانه می گذرد و مسائل و مشکلاتی که شاید کرونا به وجود آورده و همچنین ادامه تهدیدهای حکومت اسلامی ایران و سازمان های ترور فلسطینی در مورد به راه انداختن جنگ موشکی جدید علیه اسرائیل، یک تاریخ مهم رویداد جنگی در خاورمیانه امروز به دست فراموشی سپرده شد و یا دست کم آن که با بی اعتنایی یا  کم اعتنایی روبرو گردید.

سخن از جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ است.

پنجاه و چهار  سال پیش در چنین روزی یعنی پنجم ماه ژوئن بود که ارتش ۳ کشور عربی اسرائیل را مورد حمله قرار دادند و تهدید کردند که  ظرف چند روز یا چند ساعت این کشور را نابود خواهند کرد و مردم آن را به دریا خواهند ریخت و این سرزمین را به تصرف در خواهند آورد.

پیش از آغاز این جنگ جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر تنگه تیران در جنوب اسرائیل را به روی رفت و آمد کشتی هایی که به بندر ایلات می‌رسیدند بست و اعلام کرد که از این پس به کشتی های اسرائیلی اجازه عبور نخواهد داد.

این یک اقدام جنگی بود.

یک اقدام تحریک آمیز بود که ارتش اسرائیل و کشور اسرائیل نمی توانستند با آن کنار بیایند.

عبدالناصر ادعا کرد که اگر جنگ را با اسرائیل آغاز کند در ظرف یکی دو روز خواهد توانست که ناهار را در تل‌آویو صرف کند و به یاوه سرایی و زیاد گویی در مورد پیروزی های خیالی  خویش پرداخت.

دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز در به راه انداختن این جنگ نقش داشت.

دولت مسکو به کشورهای عربی به ویژه سوریه و مصر خبر داد و به دروغ خبر داد که اسرائیل نیروهایی در نزدیکی بلندی‌های گولان متمرکز ساخته و قصد حمله به سوریه را دارد و آنگاه بود که ارتش مصر اعلام کرد که  به یاری برادر عرب خود می‌آید و خویش را برای جنگ آماده ساخت و واحدهای نظامی ارتش مصر وارد شبه جزیره سینا شدند و به مرز اسرائیل نزدیک گردیدند.

اسرائیل به مدت دو هفته تلاش کرد که از بروز یک جنگ جلوگیری کند. اسرائیل جنگ و نبرد و خونریزی نمی خواست.

اسرائیل به دولت‌های جهان پناه برد که نگذارید درگیری خونین آغاز شود.

اما عبدالناصر، همان فردی که خوزستان ایران را بخشی از سرزمین اعراب می‌دانست به تصور آنکه بتواند به آسانی اسرائیل را نابود سازد و این کشور را در اختیار بگیرد به این تلاش ها تلاش توجهی نکرد و قصد حمله به اسرائیل را داشت.

در بامداد روز پنجم ژوئن در سال ۱۹۶۷ به ناگهان جنگ آغاز شد و نیروی هوایی اسرائیل توانست در ظرف دو ساعت،بله  تنها دو ساعت تمام نیروی تهاجمی ارتش مصر را نابود سازد.

تمام فرودگاه های نظامی و غیرنظامی مصر بمباران شد و ارتش مصر بسیاری از هواپیماهای جنگی خود را از دست داد.

ارتش سوریه نیز با همین ضربه کوبنده روبرو گردید و نیروی هوایی سوریه نیز در ظرف کوتاه مدتی از دسترس به کلی خارج شد.

اسرائیل به ارتش اردن توصیه کرده بود که وارد جنگ نشوند.

ملک حسین پادشاه اردن اهل جنگ  و خونریزی نبود اما ملک حسین زیر فشار شدید کشورهای عرب قرار داشت و بیم آن را داشت که اگر به این جنگ نپیوند به خیانت به کشورهای عرب متهم خواهد شد و او نیز خواسته یا ناخواسته وارد جنگ با اسرائیل گردید.

کشور کوچک اسرائیل از شمال با ارتش سوریه از شرق با ارتش اردن و از جنوب با ارتش نیرومند مصر روبرو بود.

تهدید کرده بودند که اسرائیل را نابود می‌کنند.

خیلی زود…

شاید یکی دو روز و ناهار را در تل‌آویو صرف خواهند کرد.

آیا این رویداد تاریخی را امروز به یاد دارید؟

آیا  یادتان هست که هنوز هم یاوه سرایانی هم وجود دارند که ادعا می‌کنند به زودی در مسجد الاقصی نماز خواهند خواند و امام علی خامنه‌ای را به این رویداد دعوت می‌کنند و می‌گویند که اسرائیل را در ظرف کوتاه‌مدتی نابود خواهند کرد.

به یادتان هست؟

به یادتان هست آن نابخردی را که می‌گوید: اسرائیلی‌ها بروید و شنا کردن یاد بگیرید و نتانیاهو برو و شنا یاد بگیرد زیرا فردا که ما حمله کنیم تنها راهی که برای نجات باقی می‌ماند شنا کردن از راه دریا و رسیدن به کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌باشد.

یادتان هست؟

و با سخنان امروز یحیی سنوار  سرکرده گروه تروریستی حماس  در غزه را بشنویم که می گوید اگر به ما اجازه می‌دادند جنگ را چند روز دیگر ادامه دهیم خاورمیانه چهره دیگری داشت.

و او ارتش اسرائیل را به بازی و مسخره می گیرد و می گوید: ارتشی که اف ۳۵ دارد و جنگنده‌های اف ۱۶ دارد و همه چیز دارد، ناچار می‌شود برای خرید موشک های ضد موشکی گنبد آهنین به آمریکا روی آورد و از آن کشور تقاضا کند بنابراین اگر ما می‌توانستیم چند روز دیگر این حملات موشکی را ادامه دهیم اسرائیل نابود می شد.

این را  نه حسین سلامی و نه امیر حاتمی و نه دیگر فرماندهان سپاه پاسداران می‌گویند بلکه  این را یحیی سنوار می‌گوید، فرمانده یا سرکرده گروه تروریستی حماس می‌گوید که فراموش کرده است که همان جنگ ۱۱ روزه موشکی نیز چگونه نیمی از غزه را ویران کرد، جنگی که اسرائیل نمی خواست به هدف های غیر نظامی حمله برد، جنگی که اسرائیل تلاش بسیار کرد که مبادا به جان غیرنظامیان آسیب برسد.

آن همه خرابی و کشتار برای خودشان به وجود آوردند و اسرائیل فقط ۱۲ تن تلفات داد و حالا می آیند و عربده  می کشند که بله ما ارتش قدرتمند اف ۱۶ و اف ۳۵ حکومت صهیونیستی را چنان شکست دادیم که اگر  ادامه پیدا می‌کرد نابود می‌شد.

این یاوه سرایی ها و این دگرگون نشان دادن واقعیات جنگی و تاریخی چه مسئله‌ای را حل می‌کند؟

چرا یحیی سنوار  و چرا علی خامنه‌ای و چرا حسین سلامی به جای آنکه به فکر رفاه مردم خود باشند این چنین از ادامه جنگ و ساخت موشک و از حمله و تعرض و  آدم‌کشی سخن می‌گویند؟

اینها چه دردی را از دردهای ناگوار و سخت فلسطینی‌ها در غزه و ایرانیان در سرزمین پدری حل می‌کند؟ و چه سودی دارد؟

ما اگر از سال روز جنگ شش روزه سخن گفتیم نه به خاطر خودستایی بود ما از جنگ بیزاریم ،جنگ برنده ای ندارد، در جنگ همگان می بازند و اسرائیل نیز باخت و اسرائیل نیز هنوز می بازد.

ما می‌خواهیم با همسایگان خود، همسایگان دور و نزدیک در صلح و مسالمت و همزیستی به سر ببریم.

ما جنگ نمی‌خواهیم آنها هستند که اسرائیل را به نابودی تهدید می‌کنند و آنها هستند که می‌گویند در ظرف ۱۱ ثانیه شما را نابود خواهیم کرد.

آنها هستند که می‌گویند یک موشک فرستادیم و به شما هشدار دادیم که در نزدیکی کوره اتمی دیمنا  به زمین افتاد و فردا  همین پایگاه را هدف قرار می‌دهیم.

و اگر  به فرض هدف قرار دهند و تشعشعات رادیو اکتیو در منطقه منتشر شود چه کسی آسیب می بیند؟ فقط اسرائیل؟

اسرائیل یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر عرب دارد هیچ فکری به جان آنها کرده‌اید؟

آیا نمی دانید که شماری از آن موشک‌هایی که حماس از غزه پرتاب کرد به شهرک‌های عرب نشین اسرائیل به زمین نشست؟

آیا فراموش کرده اید که آن حرف موشکی که به سوی اورشلیم پرتاب کردید ممکن بود به مسجد الاقصی اصابت کند؟

از خود می‌پرسیم که این یاوه سرایی و خودستایی سران تروریست فلسطینی چه سودی برای آنها دارد؟

و باز تردیدی نداریم که اگر رژیم ایران نبود و اگر پول و اسلحه و موشک این حکومت جابر نبود هرگز این گروه از فلسطینی ها که ادعا می‌کنند که در غزه در محاصره زمینی و دریایی و هوایی قرار دارند و نمی‌توانند اوضاع خود را سر و سامان بخشند قادر به انجام چنین حمله ای نبودند.

بنابراین یحیی سنوار و  اسماعیل هنیه و  زیاد نخاله و دیگر سرکردگان گروه ترور در واقع مزدوران حکومت اسلامی ایران هستند که پول و اسلحه را می گیرند و ادعا می کنند که پیروز شدند و در همان حال ناله سر می‌دهند که غزه ویران شده است و از جامعه جهانی می خواهند که به یاری آنها بیایند و پول بدهند که بتوانند بازسازی کنند.

و نگاهی به شیوه رفتاری جهان و نهادهای بین المللی بیندازیم.

به جای آنکه موشک پرانی حماس را نکوهش کنند و نه فقط حماس بلکه جهاد اسلامی آزادی فلسطین  و به جای آنکه از آنها بخواهند که از این تعرض دست بردارند و به فکر ساخت و ساز و رفاه و امنیت و همزیستی باشند اسرائیل را مورد انتقاد قرار می دهند که چرا از خود دفاع کرده است و چرا در جنگ به غزه  آسیب رسیده است و شوربختانه و حتی با نگرانی و وحشت می بینیم که حماس بود که اسرائیل را مورد  حمله قرار داد ولی گروههای مسلمان متعصب  حتی در کشورهای اروپایی و ایالات متحده از کشتار یهودیان سخن می گویند و می گویند که یهود باید نابود شود و از جنگ خیبر یاد می‌کنند و این نشان می‌دهد که مسئله آن نیست که اسرائیل می‌خواهد در این منطقه در کنار همسایگان خود زیست کند بلکه  مسئله در آن است که حقی برای زندگی اسرائیلی‌ها قائل نیستند.

مسئله در آن است که حقی برای یهودیان در سراسر جهان قائل نیستند و از همین رو می بینیم که همیشه و در هر حالی اسرائیل را زیر ذره‌بین قرار می دهند.

به اسرائیل انگ و تهمت می بندند و از اسرائیل انتظار دارند که جواب حمله را ندهد و سر خود را خم کند و گردنش را آماده سازد تا با سیف الاسلام از بدن جدا شود.

این است واقعیت تلخ…

اما اسرائیل می داند چگونه از خود دفاع کند.

اسرائیل در همه جنگ‌هایی که کشورهای عرب بر ما تحمیل کردند پیروز شد زیرا اسرائیل می داند که حتی یک شکست ممکن است  به نابودی بیانجامد و اسرائیل هرگز از هیچ کشور دیگری تقاضا نکرده است که سربازانش از این سرزمین و از این ملت حفاظت کنند.

ما می‌دانیم که رهبران حکومت اسلامی ایران و سرکردگان گروه های ترور هرگز انساندوست نبودند و هرگز هموطنان و هم کیشان خود را دوست نداشتند آنها می‌خواهند به یک هدف برسند و نه هدف سازندگی بلکه هدف مرگ و نابودی و آرزو کنیم که آنها هرگز به این خیال خام دست نیابند و بیشتر از این آرزو کنیم که از این راه دست بردارند و مسیر دوستی و سازندگی و همزیستی را انتخاب کنند.

آیا این یک آرزوی دست نیافتنی نیست؟

اورشلیم – ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی؛ ۵ ماه ژوئن ۲۰۲۱ میلادی