داستان زندگی: دو خانواده اسرائیلی و فلسطینی که عزیزانشان در عملیات خصمانه قربانی شدند، دست دوستی داده اند

در نواحی فلسطینی نشین و حتی در کشورهای همسایه، امکان برپایی نهادهایی که طرفدار صلح با اسرائیل باشند، اجازه فعالیت نمی گیرند و حتی پایه گذاران چنین سازمان هایی بازداشت و زندانی می شوند. ولی در اسرائیل نهادهای مردمی زیادی برپا شده که هدف آن پیشرد صلح و آشتی بین دو ملت است.

شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال، امروز (یکشنبه) گزارشی را از خبرگزار خود اشکان صفایی پخش کرد که از ایجاد یک رشته دوستی بین دو خانواده اسرائیلی و عرب حکایت دارد که می کوشند دشمن ها را به دوستی مبدل سازند و به قربانی شدن شهروندان دو طرف پایان دهند.

در این گزارش آمده است که یک اسرائیلی به نام یوال رمیزی عضو یک سازمان اسرائیلی با نام “خانواده های داغدار” است که هدف از برپایی آن، ایجاد دوستی با خانواده های فلسطینی است که عزیزان آن ها در عملیات تعرضی علیه اسرائیل کشته شده اند.

اعضای نهاد “خانوداه های داغدار” شهروندانی اسرایئلی و فلسطینی هستند که در سال های اخیر فرزندان آن ها در عملیات خشونت بار قربانی شده اند. سخن از اسرائیلیانی است که به دست تروریست های فلسطین به قتل رسیده اند، و همچنین فلسطینیانی که عامل این جنایات بوده و یا در جریان رویارویی با نیروی نظامی و انتظامی اسرائیل کشته شده اند.

یک اسرائیلی عضو این سازمان، یوال رمیزی برای اشکان صفایی تعریف کرد که پدرش به عنوان یک سرباز نیروهای ذخیره، در سال ۱۹۶۷ هنگام جنگ شش روزه بین سوریه و مصر با اسرائیل، به خدمت اضطراری فرا خوانده شد، ولی او در جریان این جنگ کشته شد و دیگر به خانه باز نگشت.

او تعریف می کند که در آن هنگام مادرش باردار بود و خواهر کوچکش چند ماه پس از جان باختن پدر، چشم به روی جهان گشود.

یوال می گوید که در آن ایام او هشت سال داشت و حس انتقام وجودش را لبریز کرده بود. ولی خیلی زود دریافت که گرفتن انتقام، پدر او را زنده نخواهد کرد. بنابراین، باید راهی جست که نزاع و خونریزی پایان گیرد و از این پس کسی کشته نشود.

در این گزارش خبری، یک فرد فلسطینی به نام وجیهه که در سازمان “خانواده های داغدار” عضویت دارد و فعال است، می گوید: «عید قربان سال ۱۹۹۰ و اوج انتفاضه اول بود که جوانان فلسطینی تشویق شده بودند که به سربازان اسرائیلی حمله برند. در اوج عید قربان و اوج این انتفاضه بود که برادر من از خانه خارج شد. لحظاتی بعد صدای انفجار و تیراندازی آمد و مادرم گفت: بروید ببینید حازم کجاست.  گویا به دل مادرم، وقوع یک فاجعه برات شده بود. از خانه بیرون آمدم و از پسر عمویم پرسیدم که حازم کجاست.  چند دقیقه بعد که او برگشت، گفت که حازم دیگر در میان ما نیست».

وجیهه می گوید که یازده سال بعد، در جریان انتفاضه دوم نیز که کودکان و بزرگسالان فلسطینی به ستور رهبران خود، دوباره به مصاف سربازان اسرائیلی رفته بودند، سه تن عموزاده هایش و از جمله یک کودک خردسال با شلیک گلوله کشته شدند.

وجیه گفت: «پس از این فاجعه ها، نشستم و با خودم فکر کردم که برای حفاظت از جان خود و خانواده و ملت خویش، چکار می توانم بکنم. برای انتقام جویی، در اینترنت به جستجوی سازمانی پرداختم که مرا به این هدف برساند. ولی با سازمانی به نام “خانواده های داغدار” برخورد کردم و اکنون بر این باورم که هیچ چیز به اندازه جان انسان ارزش ندارد

او در پایان، جمله ای از حبران خلیل جبران شاعر بزرگ عرب رانقل کرد که گفته است: «هنگامی که در پی انتقام جویی هستی، پیشتر دو قبر آماده کن، یکی برای دشمنت و یکی هم برای خودت».