“شوالیه تاریکی”؛ وزیر اطلاعات پیشنهادی رئیسی به مجلس

بی هیچ مقدمه‌ای باید گفت که سیداسماعیل خطیب، انسانی خرافی و متعصب است و اهل موهومات. نزد خامنه‌ای و فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی و مجتبی تهرانی همان ایدئولوژی شیعه گری افراطی را آموخته. به تروریسم اسلامی باور دارد اما بنا به ادبیات مرسوم در جمهوری اسلامی، آن را راه آرمان و جهاد و شهادت می‌نامد! خطیب در کجای درس خارج فقه، درباره امنیت و اطلاعات، مطالعات و تخصصی داشته است؟ هیچ! امروز او ملای هشتمی است که شاید بر کرسی سکانداری وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران «واجا» تکیه زند.

در سخنرانی‌های بی مقدمه و موخره منطقی او، همیشه خود را سرباز ” مداوم در راه ولایت و شهادت”، و همیشه آماده “فداکاری و جان نثاری برای پیروزی” می‌نامد و دم از روحیه انقلابی گری و فرهنگ عاشورایی و خمینی چی گری می‌زند. در افکار او، خمینی و خمیسنیم و اختاپوس مذهبی ریشه دوانیده در کالبد ایران هم جایگاه خاصی دارد و حتی نظام خلافت اسلامی بر آمده از بلوای ۱۳۵۷ را هم نظام مقدس می‌داند. و از نگاه منحط و تنگ نظرانه او، چهار گوشه گیتی هم در پی دشمنی‌ها، به انحراف کشاندن و عملیات روانی و بسیج رسانه‌ها علیه ساختار ولایت فقییه هستند.

خطیب در اطلاعات عملیات سپاه از سال ۱۳۵۹، وارد قصه توحش خلق جنایت‌ها شد. زمانی که خلخالی در کردستان، به فرمان خمینی در حال اعدام بود و سپاه هم با گروه قیاده موقت (ادریس و مسعود بارزانی هم پیمان جمهوری اسلامی) در حال سرکوب و کشتار کردهای ایران بودند. خودش همه کردها را دشمن می‌دانست و گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی محلی و منطقه‌ای را هم فتنه گروهک‌ها نامید. دشمن خونی ابوالحسن بنی صدر شد و در زمان جنگ ایران و عراق، کاملا مبرهن است که در شبستان‌های مخوف مساجد به همراه دیگر مُلاها چگونه شمشیر به دست بوده و حکم صادر کرده‌اند. کشتار ۶۷ تنها یک سرانگشت از تاریخ جنایت هاست که شاید روزگارانی برملا شود و یا هرگز. بسیاری از همکاران او در ان دوران، امروزه در شورای عالی امنیت ملی و در باند احمد شمخانی هستند.

خطیب باورمند به تهاجم فرهنگی است. نگاهی جزم باورانه و تهی از آگاهی. سال ۸۸ اعتراض‌های مردم و شعارشان علیه اصل ولایت فقیه و استبداد دینی را فتنه می‌داند و مرتبا در سخنانش دم از ” جهاد، ولایتمداری، شهادت و حرکت بسیجی و جهادی در مقابل نظام سلطه” می‌زند. او یک ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی تمام عیار است. به شدت به کوشش در زمینه توسعه تروریسم اسلامی و بحران آفرینی باور دارد و ان را ” ایستادگی در برابر توانمندی دشمن علیه ثبات نظام ” می‌شناساند. از دید او و همفکرانش، هر مخالف برانداز نظام خمینی و خامنه‌ای را باید بی هیچ کوتاهی قتل و عام کرد. خطیب در آبان ۱۳۷۶ – دوران علی فلاحیان در وزارت اطلاعات – مدیر کل اطلاعات قم بود. ماجراهای کشمکش منتظری و خامنه‌ای هم که مورد توجه جامعه قرار گرفت.

این ذهنیت توهم پرداز و نگاه وحشتناک ذهنی خطیب در سخنانش هست و نظام ولایت فقیه را که ” بر اساس فرهنگ عاشورا برپا شده و با خون و شهادت بیمه شده “تبلیغ می‌کند. از دید وی، سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی جهان، کار و سرگرمی دیگری ندارند جز اینکه بنشینند و علیه حکومت فاشیستی مُلایان، نقشه کشی و نفوذ کنند که وی آن را فتنه‌ می‌داند. در این زمینه کاملا مشابه حیدر مصلحی است.

اگر خطیب در مجلس رای بیاورد، اهل فرهنگ و ادب و هنر ایران، روزگار تاریکی خواهند داشت. او اهل قلم را سرباز در جهت نفوذ و گسترش فرهنگ غربی و دشمن برانداز نظام‌اش می‌داند و در پی ترویج مداوم خرافات و موهومات ” فرهنگ عاشورایی، زینبی و سیدالساجدینی در میان خانواده‌ها و نسل جوان ” است. از دید او، نظامی مُلایان در اقتصاد کشور عاجز و فاسد نیست، کار کار نفوذی‌ها و توطئه‌های دشمن و تحریم است که فساد را در کشور گسترش می‌دهند. اما خودش کسی است که چشمانی کور و گوش هایی کرد نسبت به مفاسد دارد. که یکی از نمونه‌های بارز آن هم اکبر طبری است.

خطیب تا تیر ماه سال ۹۸ رئیس مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه بوده. طبق سخن رئیسی با اصرار لاریجانی از بیت خامنه‌ای به قوه قضائیه آمده. که محمد باقر ذوالقدر – نزدیک به باند لاریجانی – هم از سپاه همراه وی به قوه قضائیه رفت. اما در زمینه کشف تروریست‌های اسید پاش و یا آمر به معروف و ناهی از منکر چه کرده؟ با باند مخوف امام جمعه‌های مساجد چه رفتاری داشته؟ رفتار او با معترضان در جنبش‌های سالهای ۹۶ و ۹۸ چه بوده؟ طبعا رابطه او با مجتبی خامنه‌ای هم قابل حدس و گمان است.

خطیب هر جنبش و حرکتی که در جهت مصالح و منافع نظام ولایت فقیه و ملایان نباشد را باطل می‌داند. او که در محفل رئیسی و اژه‌ای و خامنه‌ای به این کرسی می‌نشیند، از هیچ دشمنی و شقاوتی فروگذاری نخواهد کرد. در اوهام خود، با تمام توان می‌تواند هر اعتراض مردمی علیه شقاوت و نکبت و محنت استبداد دینی و نظام فرمانفرمایی مُلایان را سرکوب کند. همه را مخل امنیت و ثبات رژیم می‌داند که می‌خواهند نظام را در درون مرزهای خودش بر اندازند!

خطیب در پی اباطیل و خیالات “صدور انقلاب و نظام” است، از نگاه او، کل منطقه خاورمیانه تحت امر مُلایان هستند و جمهوری اسلامی هم یک ابرقدرت جهانی و رسمی شده. آمریکا را نظام سلطه و دشمن ایران می‌داند. که ” دشمن این عظمت را نمی‌تواند تحمل کند”. اما همان نظام او، در مدیریت کرونا، ناتوان ترین و حقیرترین در جهان بشری بود

از دید گاه خطیب، سازمان‌های تروریستی مانند سپاه قدس و سپاه پاسداران و.. “مقدس و عزت دین و زینت ” حکومت‌اند و همه این سربازان نظام مُلایان را نیروهای مسلح کشور می‌داند که ” دشمن اقتدار این نظام را مدیون نیروهای مسلح و اقتدار موشکی می‌داند؛ برای همین، تمام همّ و غمّ خود را بکار گرفته تا در جهت تضعیف نیرویهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، قدم بردارد”. آیا با این تفکر امیدی به محدودسازی موشکی، برجام ۲، صلح و آرامش منطقه‌ای هست؟ وقتی کسی مانند خطیب که توسعه تروریسم اسلامی را ” انقلابی گری و آرمانهای انقلاب و ولایت” می‌داند، آیا راهی جز تروریسم می‌شناسد؟ درنگاه خاورمیانه و جهانی او یک روانپریش افراطی و تروریست است. او در اوهام، در پی خدشه وارد نشدن به چهره نظام مُلایان و اقتدار نظام است و معتقد است ایران در سال ۲۰۳۰ گل و بلبل می‌شود. اما در عالم واقعیت، چهره اختاپوس مذهبی در ایران ترک برداشته و هر لحظه امکان فروپاشی‌اش هست.

از دید خطیب باید درقوه قضائیه و یا وزارت اطلاعات و یا بیت خامنه‌ای سنگر گرفت که دشمن فتنه گر ایستاده! تحت تاثیر ادبیات و ذهنیت خامنه‌ای است. و تصور دارد که از این سنگر‌های موهوم او می‌تواند ” با مواضع محکم و عالمانه و هوشیارانه و با بصیرت و ولایتمداری در مقابل نفوذ، فتنه و توطئه ها” ایستادگی کند و یا با مقاومت “همه توطئه‌ها را بشکند و بر آنها غلبه کند. و این، نگاهی فراتر از پریشانی ذهنی دن کیشوت است! از دید او هر منتقد نظام یا خواهان براندازی، در پی رواج طعنه و شایعات و اکاذیب و داستان سرایی و جوسازی است و صرفا دستگاه تبلیغات اسلامی و رسانه‌های داخلی جمهوری اسلامی، واقع بین و راست گو هستند!

خطیب در گفتارهایش دست به جعل تاریخ هم می‌زند. به کذب می‌گوید “قبل از انقلاب حاکمان و مسولان کشور وابسته به قدرتهای غرب و شرق بودند و فساد تمام دستگاه حاکمیتی کشور را فرا گرفته بود و علیرغم درآمدهای کلان هیچ امکانات و پیشرفتی حاصل نمی‌شد” و امروزه مورخ هم و جامعه ایران، قضاوت دیگری دارند. و از نگاه خطیب، خامنه‌ای یک رهبر فرزانه است اما شعارهای مردم جامعه ایران، گویای نکته‌ای غیر قابل انکار بود! [ ننگ ما ننگ ما، رهبر الدنگ ما، مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنه‌ای، خامنه‌ای قاتله، ولایتش باطله و…. ]

نوشته عرفان قانعی فرد