در این ترانه که آن را با صدای ییشای لوی می شنویم، سراینده از آفریدگار و عالم هستی سخن می گوید و از زیبایی ها آن چه در برابر ما نهاده شده و زیبایی هایی که به ما داده شده، و زندگی و عشق و مهر و نیکی و پاکی که باید شمع راه همگان باشد. در این ترانه، از جمله چنین می شنویم:
پروردگار هدیه ای را به تو ارزانی داشته که موهبتی شگفت و بزرگ است
پروردگار به تو جان بخشیده و ترا در پهنه این کره خاکی روح و روان داده است
اوست که شب را به تو داده و روز را به تو ارزانی داشته است
در نهاد تو عشق و امید و رویاها را روان بخشیده است
بهار را افریده و تابستان را به دنبال آن آورده است
روان تو را با پاکی و صفا لبریز ساخته است
پروردگار بود که درختان و گل و سبزه و رود روان را برایت آفرید
و اوست که آسمان و زمین و ستارگان را چهره بخشیده است
آفریدگار بود که سرزمین اسرائیل را به یهودیان هدیه کرد
تا آرزوهایشان را برآورده سازد و آنان را نیکبختی اعطا کند
سپاس می گوئیم او را و وجود او را و سرزمین را و زندگانی را