قهرمان خیزش مردمی: تلگرام

 

بسیاری از مردمی که به خیزش پیوسته اند و یا به تدریج شجاع تر می شوند و می خواهند در این جنبش مردمی سهیم کردند و در راه نجات کشورشان نقشی به عهده گیرند، شکایت می کنند از این که خیزش رهبر ندارد و آن ها نمی دانند چه کنند و چگونه خشم خود را نسبت به حکومت بیان دارند.

در همایش های اعتراضی گسترده تابستان ۸۸ ظاهرا نقش رهبری را میر حسین موسوی و مهدی کروبی به دست داشتند و هنگامی که هر دو را به حبس خانگی فرستادند، و پس از خشونت های حنایتکارانه سپاه پاسداران که ۱۶۸ انسان پاک و معترض را کشت، تظاهرات سرکوب شد.

در طول زمان، رژیم هرگز نگذاشته است که یک صدای مخالف شنیده شود و تقویت گردد و رهبری فردای ایران را به دست گیرد.

آخوند کاظمینی بروجردی که با شهامت بسیار اعلام کرده بود که باید ایران را از یوغ دین نجات داد و روحانیت باید از مدیریت کشور کنار رود و به مسجد باز گردد، اکنون سالیان دراز است در زندان به سر می برد و کسی برای آزادی او تلاش نمی کند.

حتی رئیس جمهوری اسبقشان را ممنوع التصویر و ممنوع الکلام و ممنوع الخروج کردند، تا دیگر سیاستمداران درس عبرت بگیرند و بدانند که اگر زبان به انتقاد از ساختار حکومتی بگشایند، سرنوشتی مشابه خواهند داشت.

گفته می شود که به حسن روحانی (حسن فریدون) نیز هشدار داده اند که اگر از سپاه پاسداران جانبداری نکند، اگر از لزوم ادامه کمک به فلسطین سخنی نگوید و اگر ساختار حکومتی را به انتقاد بگیرد، عاقبتی بهتر از محمد خاتمی نخواهد داشت.

بدین سان می بینیم که همان فردی که پیش از انتخابات و تا حدودی در دوران نخست ریاست جمهوری اعلام می کرد که ایران باید از دخالت در تنش های منطقه ای دوری جوید، امروز تاکید می کند که رژیم به دفاع از فلسطین و حماس و ترور ادامه خواهد داد و ادعا می کند که فرستادن مبالغ کلان به گروه های ترور یکی از واجبات دینی رژیم است.

در چنین شرائطی، نبود رهبر برای هدایت خشم مردمی به شدت احساس می شود.

پیشتر گفتیم که اگر در خیرش ۸۸ اعتراض های مردمی، علیه تقلب در شمارش آراء بود، این بار مردم به پا خاسته اند به خاطر گرسنگی، به خاطر فقر، به خاطر دزدی های نجومی از بیت المال و به خاطر ادامه فرستادن ثروت مردم ایران برای گروه های ترور فلسطینی و عربی و اسلامی

امروز خیزش مردم ایران بسیار جدی تر است و نه به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، بلکه به سرنوشت یک یک آنان و عاقبت فرزندانشان ارتباط دارد و از این رو این ارزیابی منطقی به نظر می رسد که این بار، پایمردی و پایداری بیشتری نشان داده شود و تظاهرات و اعتراض ها ادامه یابد.

تکنولوژی مدرن، تا حدود زیادی نبود رهبر را جبران کرده است. تلگرام، به یک قهرمان و به یک رهبر مبدل شده است.

البته سهم دیگر شبکه های اجتماعی از فیس بوک و اینستاگرام و از تویتتر تا یوتیوب را نباید در این دگرگونی نادیده گرفت.

اگر تا دیروز می توانستند هر رهبر بالقوه را به زندان بیاندازند و یا او را سر به نیست کنند، امروز در برابر تکنولوژی مدرن  عاجز مانده اند – مگر آن که اینترنت کشور را به کلی قطع کنند و آنگاه خودشان هم با دردسر بزرگی روبرو خواهند شد و مدیریت رژم کاملا فلج خواهد گردید.

خمینی در نخستین هفته های “انقلاب” گفته بود که ای کاش می توانست به دور ایران “دیوار چین” برپا کند تا دنیا نتواند با مردم ایران ارتباط برقرار سازد و از خیزش آنان جانبداری کند.

آن روزها برپایی دیوار چین عملی نبود، و امروز نیز نمی توانند جلوی شبکه های اجتماعی را بگیرند.

عاجز مانده اند.

تلگرام، قهرمان ملی ایرانیان و رهبر خیزش مردمی شده است.