حکومت اسلامی ایران و تهدیدهای توخالی آن در صحنه روابط بین المللی؛ تفسیر سیاسی هفته نوشتۀ منشه امیر

دانلود فایل صوتی تفسیر

رژیم مذهبی ایران، در سیاست خارجی خود، از شیوه “پهلوان پنبه” در فرهنگ کوچه و بازار ایران پیروی می کند.

مرتبا دست به تهدید می زند، زور نمایی می کند، رجز می خواند، منم منم راه می اندازد، ولی خودش و همگان می دانند که زور آن را ندارد و توخالی در کرده است.

دیروز تهدید کردند که اگر جلوی فروش نفت ایران گرفته شود، تنگه هرمز را خواهند بست.

پریروز گفته بودند که اگر اروپائیان نتوانند جلوی برقراری دوباره تحریم ها از جانب ایالات متحده را بگیرند، رژیم ایران به غنی سازی اورانیوم باز می گردد.

پس پریروز گفته بودند که اگر آمریکا از برجام خارج شود، خامنه ای این توافق را به آتش خواهد کشید.

پس از آن پریروز گفته بودند که در ظرف ده دقیفه اسرائیل را نابود خواهند کرد … و رجز خوانی های دیگری از این قبیل.

چون توانایی ندارند، و در صحنه جهانی از دوستانی برخوردار نیستند، جز تهدید و پهلوان پنبه بازی، کاری از دستشان برنمی آید.//

در توجیه و توضیح این سیاست، می توان نمونه های بسیار ذکر کرد.

دو روز پیش از برگزاری نشست وین بود، که حسن روحانی رسما اعلام کرد که بسته پیشنهادی کمک های اروپا به حکومت ایران، در صورت برقراری دوباره تحریم ها از جانب ایالات متحده، به هیچ وجه کافی نیست و ایران آن را رد می کند.

این سخنان را حس روحانی روز چهارشنبه گذشته بیان داشت.

چه شد که دیروز (آدینه) محمد جواد ظریف پس از یک نشست کوتاه تر از آن چه که انتظار می رفت، با وزیران خارجه چند کشور اروپایی، ابراز خشنودی می کند و بسته پیشنهادی اروپا را می پسندد و اعلام می شود که این گفتگوها ادامه خواهد یافت.

حکومت ایران جز این رفتار، راه دیگری در برابر خود ندارد.

زیرا اگر اعلام کند که مذاکرات با اروپا با شکست روبرو شده، تنها راهی که برایش باقی می ماند، آن است که تهدید خود را در مورد ازسرگیری غنی سازی اورانیوم عملی سازد و اگر چنین کند، وای و واویلا می شود و پایه های حکومت به لرزه در می آید.

بنابراین می گویند که مذاکرات بسیار خوب بوده است و توافق شده که گفتگوها ادامه یابد. یعنی، موضوع را عمدا کش می دهند تا حکومت ایران ناچار نشود تهدید خود را عملی سازد و برهنگی و ناتوانی خود را در معرض انظار جهانی قرار دهد.

این سیاست را در جریان حملات هوایی اسرائیل علیه مراکز استقرار سپاه قدس در سوریه نیز شاهد بودیم.

زیرا هربار که اسرائیل بمباران می کرد و ویران می ساخت، رژیم ایران ادعا می کرد که اصلا در سوریه سرباز ندارد که کشته شود و پایگاه ندارد که ویران گردد.

می گفت: فرستادگان ایرانی مستشاران نظامی هستند و مسؤولیت حفظ جان آن ها به عهده دولت سوریه است و ایران در برابر کشته شدن این به اصطلاح مستشاران، لزومی ندارد که خود واکنش نشان دهد – زیرا این وظیفه ارتش سوریه است.

البته حسین سلامی و دیگران بارها گفته بودند که اگر اسرائیل به اصطلاح غلطی بکند، کن فیکون خواهد شد!

یکی از تهدیدهای شنیده شده، امکان بستن تنگه هرمز به روی آمد و شد نفتکش ها و کشتی های بازرگانی است.

حسن روحانی گفته است که “اگر نفت ما صادر نشود، نفت دیگران نیز صادر نخواهد شد”.

ظاهرا این سخن منطقی می نماید: چرا آن ها بله، و ما، نه؟

ولی این پرسش، یک پاسخ منطقی و کوبنده دارد و آن این است که اگر عربستان و یا امارات و یا قطر نفت می فروشند، پول آن را در راه رفاه مردمان خویش، و یا سرمایه گذاری های تولیدی به کار می گیرند.

ولی حکومت ایران نفت را می فروشد و درآمد آن را صرف ترور و دخالت نظامی در کشورهای بیگانه و ادامه یک سیاست استعماری و تعرضی می کند.

حکومت ایران، با این پول می خواهد بازهم موشک بسازد و بمب اتمی درست کند.

این، دلیل کافی است که دنیا با صدور نفت ایران مخالفت ورزد و خواهان خرید نفت از عربستان و امارات باشد.

این یک منطق ساده است و پاسخگوی پرسشی است که حسن روحانی، در دیدار از سوئیس مطرح ساخته بود.

حالا رژیم ایران می گوید که اگر نگذارید ما نفتمان را صادر کنیم، تنگه هرمز را می بندیم.

این حرف را در دوران جنگ هشت ساله با عراق نیز بارها گفته بودند و آن هنگامی بود که نیروی هوایی عراق مرتبا نفتکش های ایرانی را بمباران می کرد و حکومت ایران، اصلا نیروی هوایی نداشت که بتواند از خود دفاع کند.

ولی آیا حکومت ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد و جریان نفت به سوی کشورهای دیگر را به کلی متوقف سازد؟

یک تذکر را در این رابطه، پیش از آن که به این دو پرسش پاسخ داده شود، باید یادآوری کرد و آن این که، وقتی حکومت اسلامی چهل سال پیش به روی کار آمد، بیش از ۳۲ در صد از نفت مصرفی در جهان از حوزه خلیج فارس تامین می شد.

شصت سال پیش، وضع از این هم حساس تر بود و ۷۳ درصد نفت مصرفی در جهان از خاورمیانه تامین می شد.

حالا این میزان به ۱۹ درصد رسیده و به عبارت دیگر، حوزه خلیج فارس اهمیت نیم قرن پیش خود را از دست داده است.

باز می گردیم به پرسش های پیشین: آول – آیا حکومت ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد. بله می تواند.

کافی است که آن تنگه را مین گذاری کند و یا یک نفتکش را توسط  موشک ساحل به دریا موسوم به کرم ابریشم که از چین خریده، غرق کند و آنگاه هیچ کشتی دیگری جرات عبور از این تنگه را نخواهد داشت.

ولی، این بستن تنگه، کاملا یک امر موقت است و به آسانی می تواند آتش جنگ را شعله ور سازد و ارتش آمریکا را به جنگ علیه حکومت ایران بکشاند – زیرا آمریکا، در تامین منافع ملی خود، به کسی ارفاق نمی کند.

البته اگر جنگی بین آمریکا و رژیم ایران رخ دهد، جنگ زمینی نخواهد بود.

ارتش آمریکا وارد خاک ایران نخواهد شد.

نبردها به صورت دریایی و هوایی جریان خواهد داشت.

آیا رژیم ایران قادر خواهد بود در برابر نیروی هوایی آمریکا با آن قدت کوبنده، و نیروی دریایی و ناوگان موجود آمریکا در خلیج فارس ایستادگی کند؟

آمریکا در حوزه خلیج فارس پایگاه های دریایی و هوایی دارد و اگر جنگ درگیر شود، نخستین واکنش آمریکا متوجه نابود کردن همه قرارگاه های سپاه پاسداران و تاسیسات موشکی و اتمی رژیم خواهد بود.

آیا نیروی هوایی حکومت ایران، که هیچ ندارد، قادر خواهد بود جلوی موشک های کروز آمریکا و بمب های سنگر شکن را بگیرد؟

رژیمی که دارای شمار کمی هواپیمای جنگی می باشد، که آن هم اگر ساخت آمریکا باشد بسیار کهنه است، و اگر ساخت چین و روسیه باشد، کارآیی چندانی ندارد، به موشک های خود می بالد.

ولی کارآئی این موشک ها در جبهه جنگ آزمایش نشده و آمریکا انواع امکانات دفاعی را دارد که بخش عمده ای از این موشک ها را خنثی کند.

حکومت ایران نمی تواند به نیروی دریایی خود در خلیج فارس بنازد.

ستون فقرات این نیرو، ناوچه های موشک انداز و قایق های تندرو می باشد که ممکن است مانند پشه نیش بزنند، ولی نیروی هوایی آمریکا می تواند آن ها را از هوا درو کند.

اگر نیروی دریایی ایران به سه فروند زیردریایی ساخت روسیه از کلاس کیلو می بالد، آمریکا زیردریایی های بسیار پیشرفته تر و قدرتمندتری را می تواند به منطقه بفرستد.

ولی از همه این ها گذشته، وقتی ارتش آمریکا همه پایگاه ها و پادگان های سپاه پاسداران را به موشک ببندد، ممکن است این نیروی سرکوبگر را متلاشی کند و سپاهیان پا به فرار بگذارند و مردم به خیابان ها بیایند و خواستار برافتادن رژیم گردند و آنگاه بی تردید، سپاهیان فراری نیز، به مردم خواهند پیوست.

خمینی گفته بود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

راست گفته بود، زیرا همه غلط ها را حکومت اسلامی ایران کرده و می کند و موجب وارد آمدن صدها میلیارد دلار خسارت به ایران گردیده و کشور را از حدود ۳۷ سال پیش دچار تحریم های آمریکایی ساخته و هنوز هم با آن دست و پنجه نرم می کند و زور بازوی آمریکا را به خوبی چشیده است.

حالا حکومت ایران تهدید می کند که قادر است تنگه هرمز را ببندد و خروج نفتکش ها از خلیج فارس را غیرممکن سازد. ولی آیا خواهد توانست چنین کاری را برای یک مدت طولانی ادامه دهد؟

خیر و خیر. اگر مین گذاری کنند، می روبی می شود. اگر با رزمناوها و یا قایق های تندرو بخواهند از ادامه حرکت نفتکش ها جلوگیری کند، عملا حالت اعلام جنگ دارد و برای رژیم ایران به بهای گزافی تمام خواهد شد.

اگر بخواهند با موشک های ساحل به دریا از عبور کشتی ها جلوگیری کنند، آمریکا پایگاه های آن موشک ها را ویران خواهد کرد و تنگه هرمز را دوباره خواهد گشود.

آن وقت، حکومت ایران چه سودی از همۀ این رفتارها می برد؟

اگر قصدش، ادامه صدور نفت خویش است، پس با بسته شدن تنگه هرمز، حتی آن چند قطره را نیز دیگر نخواهد توانست صادر کند.

اگر انتقام جویی از کشورهای همسایه مطرح است، بهایی که خود رژیم خواهد پرداخت، چندین برابر زیانی است که می تواند به دیگران وارد کند.

پس، بستن تنگه هرمز نمی تواند برای حکومت ایران یک راهکار سودمند باشد، بلکه زیان آن آنقدر زیاد است که احتمال دارد به برافتادن خود رژیم بیانجامد.

حتی دولت چین هم به رژیم ایران هشدار می دهد که مبادا غلط کنید و تنگه هرمز را ببندید. همزمان، ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه نیز می گوید که بهتر است حکومت ایران از این همه تهدیدها دست بردارد – دنیا خسته شده است.

حالا این پهلوان پنبه ها که زورشان فقط به مردم بی دفاع ایران می رسد، بیایند و باز هم تهدید کنند که چنین و چنان می کنند و اسرائیل را نابود می سازند، ارتش آمریکا را به زانو در می آورند و امیرنشین ها را بر می اندازند و برنامه های اتمی را از سر می گیرند و تنگه هرمز را می بندند وغیره وغیره.

البته می گویند که یک دیوانه ممکن است سنگی به چاه بیاندازد که صد عاقل نتوانند آن را بیرون آورند.

دنیا نمی خواهد با رژیم ایران وارد جنگ شود و منطقه را به آتش بکشد. ولی وقتی رهبران دنیا، می آیند تصمیم گیری کنند، نباید واقعیاتی را نیز که در این گفتار آمده است، از نظر دور بدارند.

اورشلیم – شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۷۹ ، ۷ ژوئیه ۲۰۱۸

 

 

 

 

4 دیدگاه‌

  1. کلا مقامهای عظمای رژیم ولایت فقیه ،حرف مفت زیاد میزنند..از امام راحل گرفته تا امام به زودی راحل و امثال حسن فریدون و قاسم سلیمانی. نزدیک است که تو دهنی محکم به این حضرات جمیعا زده شود…درود بر ترامپ

    • اولا ژن ایرانی برگرفته از حافظ و سعدی و مولانا و عطار و خیام و شمس و غیره هست و از بند دین رها و همه در رخ یار می بینند
      بنابراین نه مشکلی با هندو و بودا داریم و نه مشکلی با مسلمون و یهود و مسیح و غیره !
      نشونیش هم منشور کورش هست که تمام دنیا بهش اعتراف میکنه که سند شش دانگ محکمیه.
      دوما” : امریکا و روس اگه دعوا دارن خواهشن برن یه جای دیگه آخه ایران حیفه که با عقبه ای که داره خراب بشه
      آخه هنوز از یادها نرفته که، مردم همسایه های ایران چه از پاکستان و افغانستان و عراق وخصوصا کل خلیج فارس سفر به ایران رو به اروپا ترجیح می دادند و واقعا ایران بهتر ار اروپا بود

  2. چهل سال است که برای مردم بیچاره ایران باد شکم خالی میکنند و حالا فکر کرده اند که میتوانند با دنیا و اربابان اروپایشان نیز مانند ملت دست بسته ایران رفتار کنند.

Comments are closed.