سپاه پاسداران، ملت ایران را به گروگان گرفته است! تفسیر سیاسی هفته؛ نوشتۀ منشه امیر

دانلود فایل صوتی تفسیر

اگر من به جای علی خامنه ای بودم و می خواستم درباره فاجعه اقتصادی ایران به مشورت بپردازم و از راهنمایی برخوردار گردم، به جای آن که آخوند صادق لاریجانی را دعوت کنم و یا برادرش علی لاریجانی را به مشورت بخوانم، یک گروه از اقتصاددانان برجسته ایرانی را برای رایزنی فرا می خواندم و حتی شاید از کارشناسان بین المللی نیز در این زمینه نظرخواهی می کردم.

ولی چه کنیم که خمینی گفته بود اقتصاد مال خر است و با خر که نمی شود درباره اقتصاد مشورت کرد و راهنمایی طلبید.

باید به سراغ کارشناسان امر رفت.

به سراغ کسی رفت که مانند آخوند لاریجانی، در حقوق اسلامی تبحر دارد و در صدور حکم شلاق و شکنجه و اعدام دارای تخصص بی نظیری می باشد و کسی  در این راه توان رقابت با وی را نتواند بود.

این یکی از ویژگی های نظام اسلامی ایران است که همه سران رژیم در همه امور حکومتی تبحر دارند و مانند ماهی در آب شنا می کنند و خود را صاحب نظر می دانند.

رئیس قوه قضائیه در امور اقتصادی علامه دهر محسوب می شود و رئیس مجلس، با آن که در جلسات هیات دولت حضور ندارد و از کار و برنامه وزیران بی اطلاع است، از طرف رهبر رژیم دعوت می شود که به رئیس دولت یاد بدهد که اقتصاد کشور را چگونه می توان از سقوط در پرتگاه ورشکستگی رهانید!

*  * *

من اگر علی خامنه ای بودم، به جای آن که رئیس قوه قضائیه و رئیس قوه مقننه را در کنار رئیس قوه مجریه دعوت به مشورت کنم، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را احضار می کردم

و متصدیان دزدی های کلان مملکتی را فرا می خواندم

تا به همه آن ها بگویم دست از سر اقتصاد ایران بردارند – وگرنه ،وخامت اوضاع اقتصادی رژیم چنان خواهد شد که ممکن است به زودی زود، نه از تاک نشانی بماند و نه از تاک نشان.

طوفانی به راه خواهد افتاد که همه آن ها را یک جا خواهد برد.

بزرگترین عامل فاجعه اقتصادی در ایران، سپاه پاسداران است که مرکز توطئه و فتنه می باشد و همانند اختاپوس بر همه امور کشور چنگ انداخته و اقتصاد ایران را نیز اسیر مطامع خود ساخته و ملت را به گروگان گرفته است.

این، یکی از نخستین بلاهایی است که خامنه ای، اگر می خواهد از بحران اقتصادی نجات یابد، باید علیه آن اقدام کند و بازوهای این اختاپوس را ببرد و به دور ریزد.

استدلال فرماندهان سپاه آن است که رسالتشان پاسداری از انقلاب اسلامی ایران است و این همان وظیفه ای است که از نام این نیرو استنباط می شود:

پاسداران انقلاب اسلامی ایران!

برای این پاسداری از انقلاب، سپاه به خود حق می دهد که در همه امور کشوری، از امنیتی و نظامی، تا سیاسی و اقتصادی دخالت کند. زیرا همه این ها مجموعه ای هستند که رژیم را روی پای خود نگاه می دارند و یا باعث فروافتادن آن می شوند.

با این استدلال، فرماندهان سپاه می گویند که آن ها یک نیروی نظامی یا انتظامی عادی نیستند، بلکه رسالت پاسداری از انقلاب را ، در همه رشته ها و زمینه ها به عهده دارند و کسی نباید ادعا کند که دخالت سپاه در این موضوع یا آن موضوع، خارج از اختیارات و وظایف آن نهاد بوده، و برایش ممنوع است.

پرسش آن است که آیا سپاه است که برای علی خامنه ای تعیین تکلیف می کند و یا خامنه ای در مقام فرمانده کل قوا، به سپاه خط می دهد.

خواهد این یک باشد و یا آن یک، مسلم آن است که خامنه ای و سپاه خیلی خوب با هم کنار می آیند و هرگز شنیده نشده که خامنه ای انتقادی از سپاه مطرح سازد و یا آن که سپاه کوچکترین انتقادی را علیه رهبر مطرح سازد.

ظاهرا، با گذشت چهل سال از به روی کارآمدن حکومت اسلامی، دیگر نیازی به پاسداران انقلاب نباید وجود داشته باشد.

ولی پس از چهار دهه، خامنه ای همچنان از دشمن سخن می گوید و در واقع ادعا می کند که سپاه پاسداران همچنان باید برپا بماند و حتی تقویت شود، تا بهتر بتواند به مصاف دشمن برود.

احتمال به پا خیزی همه مردم ایران علیه رژیم، روز به روز بیشتر می شود و بر حساسیت ماموریت سپاه پاسداران و نیروهای بسیج و دیگر نهادهای سرکوبگری حکومتی افزوده می گردد.

سپاه، امروز بزرگترین هیولایی است که چون بختک به جان کشور و ملت ایران افتاده است.

سپاه، ارتش ملی ایران را عملا در خود بلعید و آنچه که هنوز ظاهرا به نام ارتش وجود دارد، یک موجود خاموش و غیرفعال است که جز اسم، عملا هیچ ندارد.

همه برنامه های اتمی و موشکی و تسلیحاتی حکومت ایران در دست سپاه قبضه شده و نیروی زمینی و دریایی و هوایی سپاه چندین برابر ارتش است.

ارتش، تنها برای خالی نبودن عریضه، هنوز در صحنه نگاه داشته شده است.

در کنار آن، سپاه بر اکثر رشته های اقتصادی پردرآمد کشور مسلط است و با داشتن بنادر خصوصی و محرمانه و آشکار، عملا به بزرگترین قاچاقچی حکومت مبدل شده است.

یک مافیای بزرگ برپا ساخته که از همه امکانات حکومتی برخوردار است.

مافیاست، ولی در عمل، کل حکومت است.

سپاه هرچه می خواهد وارد می کند و هرچه را که می خواهد صادر می کند و استدلالش آن است که برای ادامه برنامه های گستردۀ موشکی و اتمی، و دخالت در امور کشورهای دیگر و لشگرکشی های کولونیالیستی، نیاز به بودجه های کلان دارد.

دولت قادر به تامین این بودجه ها نیست و سپاه این پول را باید از منابع دیگر تامین کند و ابر قاچاقچی کشور باشد و کسی هم حق نداشته باشد به آن بگوید که بالای چشمش ابروست.

سپاه هرگز گزارش نداده است که چه درآمدهایی داشته و در چه راهی آن را هزینه کرده است.

نتیجه این سیاست آن است که طبقه متوسط ایران و بازرگانان میان پایه نابود شده اند و بسیاری از کارخانه های کشور بسته شده سپاه می کوشد که همه رشته های پردرآمد کشور را در دست خود قبضه کند.

آن ها نه فقط با وارداتِ کنترل نشده خود می توانند هرچه میخواهند وارد کنند و تولیدات داخلی را به ورشکستگی بکشانند، بلکه بر همه رشته های پردرآمد کشور هم مسلط شده اند.

بیاد دارید که وقتی یک شرکت ترک در رقابت برای مدیریت فرودگاه بین المللی جدید تهران برنده شد، سپاه پاسداران با کامیون های نظامی و خودروهای تهاجمی، باند فرودگاه را بست و اجازه فرود و پرواز نداد، تا هنگامی که دولت تسلیم شد و مدیریت فرودگاه را از آن کمپانی پرتجربه ترک گرفت و به سپاه پاسداران داد که فاقد کوچکترین تجربه ای در مدیریت یک فرودگاه بین المللی دارد.

مثال دیگر هنگامی بود که رژیم ایران قصد بهره برداری از حوزه گازی پارس جنوبی را داشت و سپاه پاسداران آن را در دست خود قبضه کرد و پس از چند سال که دید قادر به استخراج نیست،  زیرا تکنولوژی آن را نمیداند، یک کمپانی چینی را وارد قضیه کرد که آن کمپانی هم نتوانست و ایران دست کم به مدت ده سال از بهره برداری از این حوزه گازی محروم شد و میلیاردها دلار درآمد را از دست داد.

از این مثال ها بسیار است.

*  * *

گفتیم که سپاه پاسداران ملت ایران را به گروگان گرفته است و یکی از دلایل اثبات این واقعیت تلخ آن است که فرماندهان سپاه به شیوه های مختلف می کوشند روابط ایران با کشورهای جهان را همیشه بحرانی نگاه دارند، تا رژیم خود را در خطر احساس کند و برای ادامه موجودیت خود، بیش از پیش به سپاه احساس نیاز کند.

به تاریخ چهل ساله روابط بحرانی رژیم ایران با ایالات متحده نگاهی بیندازید و می بینید که هرگاه کوچکترین امیدی برای بهبود روابط  به وجود آمده، سپاه پاسداران بوده که با فتنه گری و تحریکات گوناگون، این امید را خنثی کرده و موجب شدت بخشیدن به بحران شده است.

تنها با ایجاد این بحران هاست که سپاه پاسداران می تواند از بودجه بالاتری برخوردار گردد و همانند زالو، خون ملت ایران را بمکد و بیت المال را تهی کند.

اگر ایران آرام بود، اگر روابط ایران با کشورهای دور و نزدیک دوستانه و مسالمت آمیز می شد، اگر رژیم این همه “دشمن، دشمن” نمی کرد، لزومی به ادامه وجود سپاه پاسداران نبود.

این اصل ساده نشان می دهد که چگونه سپاه برای ادامه موجودیت خود، و همچنین گرفتن بودجه های کلان تر، بحران آفرینی می کند.

این واقعیت را بارها در زیر وبم روابط بحران زده ایران و آمریکا دیده ایم که چگونه سپاه پاسداران با ایجاد بحران های نظامی، موجب آشفته شدن هرچه بیشتر اوضاع و جلوگیری از کاهش تنش شده است.

اکنون هم که در داخل ایران سیاستمدارانی هستند که می گویند رژیم ممکن است زیر بار سنگین تحریم های آمریکایی، از پای درآید، پس بهتر است که با آمریکا به نوعی تعامل دست یابند، رجزخوانی های مداوم فرماندهان سپاه پاسداران علیه آمریکا و علیه اسرائیل و علیه امیرنشین ها بیشتر می شود و می بینیم چگونه می کوشند بر شدت بحران بیافزایند و آب را گل آلودتر از آنچه هست سازند.

فرماندهان پاسداران، خود را همانند موجی می دانند که اگر آرامش برقرار شود، فرو خواهند نشست و تحلیل خواهند رفت و نابود خواهند شد.

برای فرماندهان سپاه پاسداران صرف می کند که تولیدات داخلی ایران متوقف شود و کارخانه ها تعطیل گردند و کارگران بیکار شوند و تولید کالا منتفی گردد. زیرا در چنین شرایطی است که  ابرقاچاقچی مافیایی ایران، یعنی سپاه پاسداران می تواند بر میزان واردات خود بیفزاید و سود بزرگتری را به بهای ویرانی تولیدات داخلی، به صندوق مالی خویش سرازیر سازد.

کشاندن ایران به جنگ های کولونیالیستی و امپریالیستی در سوریه و یمن و عراق و سرزمین های مجاور، یک نمونه دیگر از فرصت هایی است که فرماندهان سپاه برای سازمان خود ایجاد می کنند، تا بتوانند هزینه های نجومی بر دوش ملت ایران تحمیل کنند و بخشی از آن را نیز به حساب های شخصی خود سرازیر سازند.

رجزخوانی های مداوم فرماندهان سپاه علیه ایالات متحده و اسرائیل و عربستان و کشورهای دیگر، تنها یک هدف دارد و آن هم ایجاد بحران مداوم در منطقه و کشاندن ایران به میدان نبرد و ویرانی است، تا چنین وانمود شود که موجودیت نظام در خطر است و تنها سپاه پاسداران است که می تواند از سقوط آن جلوگیری کند.

در یک کلام، سپاه پاسداران نه تنها مردم ایران را به گروگان گرفته، بلکه شخص علی خامنه ای را نیز در اسارت خود دارد  و حلقه ای به گردنش آویخته که با آن می تواند خامنه ای را به هرجا که دلش می خواهد بکشاند.

اورشلیم – شنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۷ خورشیدی، سیزدهم اکتبر ۲۰۱۸ میلادی

 

10 دیدگاه‌

  1. در تکمیل تفسیر زیبایتان آقای منشه امیر باید گفت که علت تشکیل سپاه پاسداران در همان روزهای اول پیروزی شورش ۵۷ با وجود داشتن نیروی هوایی و دریایی و زمینی قوی ارتش ایران،فقط و فقط و فقط این بود که سپاه پاسداران علاوه بر نیروی هوایی و دریایی و زمینی دو تا نیروی دیگر هم داشت که به دوام شورش ۵۷ کمک میکرد که عبارت بودند از:نیروی مقاومت بسیج برای سرکوب نارضایتی های مردم داخل کشور و دیگری نیروی سپاه قدس برای تجاوزگری به کشورهای همسایه و صادرات پیروزی شورش ۵۷ به تمام نقاط دنیا و قتل مخالفانی که بعد از پیروزی شورش ۵۷ به خارج از کشور گریخته بودند!

  2. با درود به مناشه امیر عزیز. طبق همیشه بسیار آموزنده.
    با پوزش: بعضی پاراگرافها دو بار تکرار می شد.
    سالم و پایدار باشید.

  3. شآلوم!
    استاد امیر، صدای گرمتان برایم آرام بخش شده، حوصله ی گوش دادن بقیه را ندارم.
    با عرض معذرت از بقیه ی همکاران شما، دوست دار و دانشجوی همیشگی تا امید.

  4. درود بر آقای منشه امیر. در مثال مناقشه نیست، ولی هرگز نگویید اگر من علی خامنه بودم، علی خامنه آخوند جنایتکاری است که سینما رکس آبادان را به آتش کشید و هزاران هزار جنایت دیگر مرتکب شد، شما انسانی شرافتمند هستید که گفته اید: «من ایرانیم و اسرائیلی ، یکی پدرم و یکی مادرم است».
    آری ایران ما و شما به گروگان خامنه و سپاه جنایتکار است. آیا کاوه ای ظهور خواهد کرد که مردم ازاده ایران بتوانند در زیر درفش کاویانی پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان او داد خود را از ضحاک ستمگر بستانند؟

    اسراییل دوست ما ایرانیان است، ای کاش بعد از شورش ارتجاعی سرخ و سیاه ۵۷ پادشاه ایران برای درمان به کشور اسرائیل رفته بودند، افسوس.

    تاریخ نشان داده است که فاشیسم هرگز با آسانی قدرت را ترک نمی کند. هیتلر در آلمان با قدرت متفقین و مقاومت کشورهای اشغالی به زیر کشیده شد. موسیلینی نیز به زور نابود شد. قذافی نیز به خودی خود سرنگون نشد. تروریست های جنایتکار انتبه فقط به ضرب گلوله کماندوهای شجاع اسرائیلی به جهنم رفتند.
    پاینده باد دوستی مردم اسراییل و ایران.

  5. به سراغ کسی رفت که مانند آخوند لاریجانی، در حقوق اسلامی تبحر دارد.
    ممنون از شما که سه بار مکث کردید، و بعد اسم تبحر در حقوق اسلامی را بردید،
    و ممنون برای هر مکثی که حساب شده بود،
    درود خدا بر شما و لعنت شیطان به کسانی که راحت پایشان را از گلیم عقل دراز می کنند بر خود نام مسلمان می گذارد و هر کسی را علی می نامند، وآی بر آنان در دادگاه عدل الهی، درود خدا بر یهودی و مسیحی و هر آزاده ای که به عقل احترام می گذارد، که بی شک به خود احترام کرده.
    ممنون از اینکه متن شما مانند ترجمه‌ی من بی کس افتاده، متن من غریب است، ترجمه ی من از پدر ویرایش بی بهره و یتیم است، ولی خدا بزرگ است.

  6. سپاهی که شما استاد من به ان اشاره کردید بزرگترین دلیل فاجعه ی ۴۰ سال پیش است که اکنون بر همگان روشن شده است. اما سکوت مردم از سر ترس و کشتار توسط رژیم و نداشتن اتحاد نیز دلیل دیگری بر ادامه جنایات سپاه است. هدف سپاه نابودی کامل اسرائیل است چون با این شعار بیرحمانه می توانند تبلیغ شیعه و تروریسم کنند تا بتوانند نیروهای شبه نظامی تروریست وابسته را علیه اسرائیل مجهز کنند. شعار این رژیم از بدو تاسیس شوم نابودی اسرائیل بود. امیدوارم روزی شاهد آزادی مردم باشیم.

  7. سپاه پستانداران جمهوری اخوندی جمع کنید هر چی دهاتی و کور و کچل و کشاورز و دامدار اومدن در لباس سپاه شدند سردار و سرتیپ خدا به حال خاک سرزمین ما لطف کنه این لکه های پلید رو از انجا بر چیند . یارو رو از روستای چلغوز اباد می یارن دو تاورد تو گوشش میخوند یه دفعه میشه وزیر .تمام عوامل حکومتی ایران اسلامی بی سواد هستند اگر تهشون در بیاد .

  8. آخه ما موندیم توی این دوراهی که چرا باید وباید به اسرائیل وملتش و آمریکا و دولتش فحش بدهیم ؟ اگر فرض محال بگیریم که اونها دشمن ایران هستند پس چرا برادران لاریجانی و دارودسته سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و خامنه ای شاه دزد ایران بطور مدام چهل سال است که نه تنها مال ومنال و پول ایرانیان را میخورند و چپاول میکنند و برای هفت نسل بعد خود نیز ثروت باقی میگذارند بلکه ثروتهای ملی و مملکتی را هم به فنا میدهند وریالی نصیب ایران و ایرانی نشده و نمیشود و نخواهد شد. پس بلند بگو مرگ بر رژیم مفت خور و دزد ایران و نه اسرائیل و نه آمریکا.

  9. هنگامی که در گوادلوپ توطئه ناجوانمردانه علیه پادشاه ایران پا گرفت و هویزر فرماندهان ارتش ایران را فریب داد ، چمران تروریست ، قطب زاده و یزدی ، مهدی هاشمی وسایر اوباش تروریست های وابسته به آخوندها و بازرگان و اعوان و انصارش از لبنان و فلسطین تروریست وارد کردند، درکنار این جنایتکاران اوباش شهری وابسته به موتلفه، قوادان و عناصر واپس گرای مسجد رو با بچه های نازی آباد امثال عبدی و اصغر زاده و حجاریان همه با هم سپاه جنایتکار را رقم زدند. اینان وظیفه غارت اسلامی و جنایت های سادیستی را انجام دادند، فرماندهان فریب خورده ارتش ایران را بر بام اتاق خمینی کشتند و از بوی خون لذت بردند.
    آنگاه جنگ با عراق را رقم زدند و سپاهیان جنایتکار تتمه افسران ارتش را که برای دفاع به جبهه رفته بودند از پشت می زدند. بعد از افتضاح ایران بر باد ده جنگ هشت ساله ، سپاهان جنایتکار ، غارت شهرها، توزیع مواد مخدر، اشاعه فحشا، ترافیک دخترکان خردسال و اعزام آنها را به با کشورهای عربی و هزاران جنایت مافیایی دیگر را در دستور کار خود قرار دادند و هر گاه در جنایت کم آوردند آخوندهای پدر خوانده توجیه تیوریک برایشان فراهم و اوردندو هنوز و هر روز بر ابعاد تبهکاری خود می افزایند.
    مردم ایران بر سرور دو راهی تاریخی هستند، یا همچنان فریب اوباشان مسلمان آخوندی سپاهی را بخورند و یا بخود آیند و از جنایتکاران دوری گزینند در مراسم آنان شرکت نکنند و وطن پرستی را از مردم و ملت اسراییل بیاموزند.
    پایدار باد دوستی ایرانیان واقعی و ملت اسراییل.

Comments are closed.