از سال نو چه انتظاری می توان برای ملت ایران داشت؛تفسیر سیاسی هفته نوشته،منشه امیر

نوروز به مفهوم فرا رسیدن روز تازه ای است و آنچه که تازگی دارد امید های نوینی ممکن است به دنبال بیاورد.

اما با فرا رسیدن نوروز امسال ملت ایران چه امیدی می تواند نسبت به آینده خود داشته باشد؟

به هر سو که بنگریم جز فقر و محنت و ذلت و دزدی و غارت و فقر و گرسنگی چیز دیگری نمی بینیم و هر اندازه به فردای روز فکر می‌کنیم می‌بینیم که امیدهای تازه ای با خود به همراه ندارد.

ساختار حکومتی به چنان پوسیدگی رسیده است که هیچ درمانی برای درد آن وجود ندارد مگر آنچه این غده ریشه‌کن شود و بیماری به کلی از میان برود و مردم ایران راه تازه‌ای بجویند و سیاست و ساختاری را برگزیند که بتواند پاسخگوی نیازهای آینده آنها باشد. نوروز می آید ولی امید های چندانی با خود همراه ندارد.

سخن از آن است که کوتاه مدتی پس از فرا رسیدن نوروز قرارداد برجام نیز امضا شود در واقع توافق برجامی امضا شود و تحریم هایی از دوش حکومت ایران برداشته شود و پول‌هایی و دلارهایی به سوی ایران سرازیر شود.

ولی آیا این پول‌ها نیز می‌تواند مشکل ایران را حل کند؟

و یا آن که صرف عملیات فتنه جویانه حکومت خواهد شد.

اتم  در انتظار است و موشک ها را هنوز می‌توان بهینه‌سازی و تکمیل کرد و سازمان‌های ترور اسلامی و عربی در کمین نشسته اند و منتظرند که پول و اسلحه های آنها همچنان ادامه یابد.

آیا حکومت ایران می تواند برای درازمدت همه این هدف های خود را دنبال کند و تامین کند و بتواند به هدف های ناپاک خود در منطقه ادامه دهد؟!

نوروز با خود روزهای تازه‌ای می‌آورد اما این روزها بی شک برای  مردم محنت زده ایران روزهای امید و پیشرفت و حل مشکلات نخواهد بود.

از حکومتی که هیچ یک از رهبران آن لیاقت ندارد و  نمی‌داند چگونه باید مسائل و مشکلات پیش رو را حل کرد انتظاری برای بهبود اوضاع نمی‌توان داشت.

آمدند و ابراهیم رئیسی را رئیس کردند به این تصور که بتواند مشکلات را حل کند و یا آنکه خواستند به او پاداش بدهند و پاداش بدهند که هزاران تن از مردم ایران و جوانان وطن را به چوبه دار و جوخه‌های آتش فرستاد.

پاداش می‌خواهند بدهند ولی او نمی تواند مشکلات ایران را حل کند و هیچ یک از وزیران او قادر به حل مشکلات در حیطه اختیارات خود نیستند.

و همه دست به دست یکدیگر دادند که همچنان بتوانند بدزدند و چپاول کنند و به خارج از کشور بفرستند.

می دانند که وقت تنگ است و هر چه زودتر باید پشت خود را ببندند.

در ماه‌های اخیر می‌بینیم که مردم ایران دیگر حاضر نیستند به سکوت ادامه دهند…

اعتصاب ها و تظاهرات و اعتراضات اینها همه روز به روز بیشتر می شود.

چگونه ممکن است در یک کشور قوی و کشور ثروتمند و کشوری که در آستانه دروازه تمدن بزرگ قرار گرفته بود در چنین کشوری مردمان نتوانند حتی آجیل عید بخرند؟!

این را چگونه میتوان تحمل کرد…

حتی اگر برجام به نتیجه برسد و ایالات متحده تحریم‌ها را بردارد و پولها  به سوی صندوق حکومت ایران جاری شود باز هم نمی توان امید داشت که گره ای از  مشکلات  مالی و مدیریتی کشور باز شود مگر در دوران احمدی نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار ایران درآمد نفت نداشت؟

این درآمد کجا رفت و به چه مصرفی رسید و به جیب چه کسانی ریخته شد و برای کدام گروه های تروریستی ارسال گردید؟

کدام رژیم‌های دیکتاتوری از این خوان نعمت حکومت ایران بهره بردند؟

در آن هنگام احمدی نژاد افتخار می کرد که گروه ها و ملت ها و حکومت ها و دیکتاتورها در صف ایستاده و سبدی در دست دارند که بتوانند از خوان نعمت ایران بهره مند شوند و اکنون حکومت ایران از روسیه درخواست می کند که پنج میلیارد دلار به این کشور قرض و وام بدهد…

کدام روسیه؟

روسیه ای که اکنون سخت در جنگ اوکراین درگیر است و احساس ضعف می کند و دنیا علیه آن به پا خاسته و قادر به پیروزی سریع نیست و پوتین نمی‌داند که چگونه این جنگ را به پایان برساند اما می‌گویند که حاضر شده کوتاه بیاید و به شیوه ای از این مخمصه نجات پیدا کند بدون آنکه آبرویش به طور کامل برود.

به او  رحم کنند و بنابراین حکومت ایران سرنوشت خویش را به رژیمی گره زده که آن هم در حال سقوط است…

اقتصاد روسیه روز به روز ضعیف تر می شود اما حتی اگر فکر کنیم که روسیه دارای یک اقتصاد قوی است کمکی نمی تواند به ایران بکند کالاهایی که در روسیه تولید می‌شود درد ملت ایران و نیازهای حکومت را تأمین نمی‌کند.

حکومت ایران به ایالات متحده نیاز دارد و به کشورهای غربی نیاز دارد و به ژاپن و کره جنوبی نیاز دارد و بدون همکاری و تجارت با آنها نمی تواند اقتصاد خود را اداره کند و چین نیز در انتظار نشسته تا هرچه که ایران ضعیف‌تر و خفیف تر و خوارتر گردد بتواند بیشتر از این کشور بهره گیرد و امتیازاتی به دست بیاورد و ثروت ایران را غارت کنند.

در نخستین سالهای انقلابشان آمدند و خمینی ادعا کرده و گفت نه شرقی نه غربی و ما سیاست بین‌المللی اسلامی خود را می‌خواهیم و نه به شرق و روسیه و اتحاد شوروی و چین تکیه خواهیم کرد و نه دست یاری به سوی آمریکا و کشورهای غربی دراز خواهیم کرد.

اما خیلی زود دریافتند که هیچ کشوری اگر با غرب در حال نزاع باشد و اگر با همسایگان خود جدل کند و اگر بخواهد کشور دیگری را نابود کند نمی‌تواند دوام بیاورد و این بود که وقتی خمینی مرد و خامنه‌ای جانشین او گردید به تدریج دریافت که او به یک قدرت بین‌المللی نیاز دارد و آن گاه بود که خامنه‌ای سیاست نگاه به شرق را عنوان کرد…

اما شرق هم از این رژیم استقبال چندان نکرد…

سالهای دراز حکومت ایران برای ورود به معاهده شانگهای تلاش و التماس کرد تا بالاخره در سال‌های اخیر به عضویت پذیرفته شد اما این عضویت چه دردی را می‌تواند از حکومت ایران دوا کند؟

چگونه می تواند به اقتصاد ایران یاری برساند؟

هیچ و هیچ…

از هنگام عضویت یافتن در شانگهای حکومت ایران هیچ امتیازی کسب نکرده است.

حالا باید دید که دولت پرزیدنت بایدن تا چه حد مایل است که امتیازهایی به حکومت ایران بدهد و با آن به توافق و تعامل برسد.

آیا باید میلیاردها دلار از پول ایران را آزاد خواهد کرد و به این فرد بیمار در حال احتضار اکسیژن خواهد رساند؟

و آیا حکومت ایالات متحده سپاه پاسداران را از لیست گروه‌های تروریستی بیرون خواهد آورد؟

مگر نه آن است که همه توطئه ها در حکومت ایران و همه ولخرجی ها و همه حاتم بخشی ها توسط سپاه پاسداران به عمل می آید…

این سپاه  است که می‌خواهد برنامه های اتمی حکومت ایران را پیش ببرد و این سپاه است که هرروز ادعا می کند که موشک تازه ای ساخته و برد موشک های پیشین خود را افزایش داده است و فردای روز می‌تواند به غرب  اروپا برسد و شاید سواحل شرقی ایالات متحده را نیز مورد حمله یا تهدید قرار دهد.

این سپاه پاسداران است که با گروه‌های تروریستی در منطقه همکاری می‌کند و این سپاه پاسداران است که سپاه قدس را به راه انداخته تا کشورهای مختلف همسایه را تحت انقیاد خود درآورد و یک نوع کلنیالیزم  جدید و استعمار جدید که حکومت ایران تحت شعار اسلام می‌خواهد پیش ببرد.

با آغاز سال جدید مردم ایران از خود می پرسند که با چه امیدی می‌توانند به این زندگی و به این وضع ادامه دهند؟

سالی که در پیش رو داریم یعنی ۱۴۰۱ چه سالی خواهد بود؟

چگونه می توان امید داشت که این مشکلات حل شود؟

این مشکلات ریشه‌ای است و ساختاری است و بستگی به هویت و ماهیت این حکومتی دارد که بی عرضگی خود را در همه زمینه‌ها به اثبات رسانده است.

بنابراین در سال جدید اگر این حکومت ادامه یابد چه انتظاری می‌توان از آن داشت؟

اکنون یک پرسش در برابر مردم ایران قرار دارد و آن این است که برای رهایی از این مخمصه باید چه کار کنند؟

مردم ایران به جنگ اوکراین نیز چشم دوخته اند و می پرسند که ملت‌های دیگر به ویژه اروپایی‌ها و به ویژه اعضای ناتو و ایالات متحده و فرانسه و آلمان و بریتانیا آنها چه کمکی می توانند به مردم اوکراین برسانند؟

می‌بینیم که طرفداری و پشتیبانی و حمایت و تحسین ملت اوکراین و ارتش آن کشور و رهبر آن کشور بسیار گسترده و قوی است اما در مجموع کمک هایی که به اوکراین رسیده و می رسد هنوز در حدی نیست که مردم آن کشور را از این مصیبت رهایی بخشد.

کمک هست اما آن اندازه نیست که اوکراینی‌ها بتوانند با یک عملیات سریع دشمن را به طور قاطع از پای درآورند و به استقلال کشور خود بازگردند و از تعرض در امان بمانند.

آنچه در اوکراین می‌گذرد یک درس عبرت برای همه ملت های جهان است که باید به خود تکیه کنند و به نیروی خود ایمان داشته باشند و استقامت و پایداری خود آنها است که آنها را به نتیجه و پیروزی می رساند و هنگامی که به پا خیزند و واقعاً قصد تغییر حکومت و ساختار سیاسی حکومت خود را داشته باشند آنگاه ممکن است تا حدودی از حمایت دیگر کشورهای جهان نیز برخوردار گردند.

اما گام نخست را خود آن ملت باید بردارند وگرنه دیگر ملت‌ها به یاری آنها نخواهند شتافت.

این را می توان به عنوان درسی از جنگ اوکراین نیز می‌توان یاد گرفت و مدنظر قرار داد.

اما سال جدید را نباید با یأس و ناامیدی آغاز کرد.

ملت ها به امید زنده هستند و ملت ایران نباید امید خود را از دست بدهد.

ملت همچنان باید انتظار داشته باشد که وضع موجود دوام نیاورد و دوام نیز نخواهد آورد…

چنین وضعی قابل دوام نیست…

همه چیز لرزان و در حال فروپاشی است…

و مشکلات آن قدر اساسی است که بعید می نماید این رهبران و این سیاستمداران و این متخصصین حکومت بتوانند کاری از پیش ببرند و دردی را درمان کنند…

و در همان حال می‌بینیم که سرزمین ایران روز به روز فقیرتر می‌شود کارشناسان و متخصصان و استادان و پزشکان و پرستاران و دیگر صاحبان حرفه  های اساسی کشور را ترک می گویند…

چگونه می‌توانند در سرزمینی زندگی کنند که هیچ ندارند و نان ندارند و آزادی هم ندارند…

تحمل نمی کنند و ترک وطن می کنند…

و نیمی از فروش نفت ایران را به سپاه پاسداران واگذار می‌کنند که بفروشد و پول آن را صرف اسلحه کند و هیچ دلاری را برای تامین رفاه مردم اختصاص ندهد.

۴۳ سال از آغاز این حکومت می‌گذرد و ملت ایران همچنان در انتظار روزی است که بتواند آنها را سرنگون کند و همه چیز را از نو آغاز کند.

نوروز آمده است و دعا کنیم که روزی نو به دنبال خود بیاورد…

ملت ایران باید همچنان امیدوار باشد…

ملتی که امید خود را از دست بدهد به شکست اعتراف کرده است و بیایید امید داشته باشیم که سال نو پیامهای نویی برای ما به دنبال داشته باشد…

آرزو کنیم که در سال پیش رو ایران بتواند بر مشکلات خود فائق آید…

دیکتاتوری پایان گیرد و سرکوب مردم تمام شود و دیگر هیچ جوانی هدف گلوله قرار نگیرد و دیگر هیچ دلار ملت ایران در راه جنگ و خونریزی و کمک به تروریسم هزینه نشود…

دعا کنیم که ملت ایران به صلح و دوستی و همزیستی با دیگر کشورهای منطقه و جهان برسد و در آن هنگام است که ایران نیز آسایش خواهد یافت و می‌تواند آباد شود.

دعا کنیم که در سال نو پلیدی ها و کژی ها پایان گیرد و ملت ایران بتواند به سعادت و رفاه …سعادتی که شایسته آن است دست یابد…

نوروزتان پیروز باد…

اورشلیم؛ شنبه ۲۸ اسفند۱۴۰۰  – ۱۸ مارچ ۲۰۲۲