برگردان مقاله یک تحلیلگر اماراتی در روزنامه اسرائیل هیوم:سالی که در آن ایران وضعیت عادی را از دست داد شاید رژیم سقوط کند

سالم الکتبی، تحلیلگر سیاسی اماراتی و نامزد سابق شورای ملی فدرال امارات،با انتشار مقاله ای در روزنامه اسرائیل امروز به خیزش انقلابی در ایران پرداخته و آن را مورد تحلیل قرار داده است که برگردان فارسی این مقاله برای آگاهی شما همراهان گرامی بازنشر میشود.

آنچه مسلم است ایران به وضعیت قبل از کشته شدن مهسا(ژینا) امینی برنخواهد گشت.

سال ۲۰۲۲ گذشت و سال ۲۰۲۳ آغاز شد و ایران شاهد طولانی ترین اعتراضات پس از انقلاب ۱۳۵۷ است.

اگرچه به نظر می رسد سرعت اعتراضات در نوسان است، خشم عمومی بدون تغییر باقی مانده است، حتی با وجود گذشت بیش از سه ماه از این خیزش انقلابی.

دلیل این امر آن است که ریشه‌های نارضایتی برطرف نشده است و رژیم به اقدامات سرکوبگرانه خود ادامه می‌دهد به این امید که در نهایت به کنترل بهتر اوضاع منجر شود. آنچه مسلم است ایران به وضعیت قبل از قتل  مهسا امینی برنخواهد گشت.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، وقتی دیوار ترس شکسته شد، صدها تلفات وارد شد و بسیاری از چهره‌های با نفوذ از جمله ورزشکاران، هنرمندان و دانشمندان از ترس خشم رژیم به خارج از کشور گریختند. استراتژی حکومت ایران برای سرکوب تظاهرات با استفاده بیش از حد از زور، فضا را برای خشم مردم افزایش داده است.

معضل کنونی این است که رهبران رژیم، از ترس از دست دادن کنترل، بیش از آنچه در نظر داشتند، به خشونت متوسل شده اند. همه اینها به مارپیچی خشم اجتماعی منجر شده است که فرار از آن دشوار است و رژیم را به یک بحران واقعی وجودی کشانده است.

رژیم حتی شروع به روی آوردن به افرادی کرده است که در سال های اخیر در پس زمینه محو شده بودند و در قدرت نبودند، مانند محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق و فاطمه رفسنجانی، دختر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق. اینها شروع به درخواست تغییر کرده اند «قبل از اینکه دیر شود» تا این تصور را ایجاد کنند که اصلاحات در حال جستجو و کنش است.

با این حال، همه این تلاش ها برای خنک کردن فضا و جذب خشم عمومی بی نتیجه بوده است. رهبر حکومت، علی خامنه ای همچنان از دادن امتیازاتی که به اعتقاد او می تواند منجر به سقوط رژیم شود، بیم دارد.

ناظران متفق القول هستند که اعتراضات کنونی در ایران به حالت خشم مزمن مردمی رسیده است که سریعتر از انباشت سوخت حاصل از عملیات غنی سازی اورانیوم رژیم در حال افزایش است و می تواند در هر زمانی به روابط بین رژیم حاکم و مردم ایران آسیب دائمی برساند و شاید منجر به سقوط رژیم گردد.

ادامه دادن امور کشور در این حالت خشم و طغیان بدون پرداختن به مسائل زیربنایی که این خشم را برانگیخته است دشوار است.

چه اقدامات سرکوبگرانه داخلی باشد و چه اقتصاد رو به وخامت، آنها مهمترین نقش را در آوردن مردم ایران به حالت خشم  دارند.

هیچ هنرپیشه یا ورزشکار سرشناس ایرانی که در داخل یا خارج از ایران زندگی می کند، رئیس رژیم  یعنی علی خامنه ای را قبل از شروع اعتراضات دیکتاتور خطاب نمی کرد. با این حال، این موضوع در رسانه های اجتماعی دریافت شده است و به تعمیق شکاف بین مردم و رژیم کمک می کند و خشمگینان را تشویق می کند تا به تفنگ خود یعنی مبارزه با رژیم بچسبند.

تاثیر نمادهای اجتماعی بر نگرش ایرانیان به ویژه بازیکنان سابق فوتبال مانند علی کریمی که یکی از سرسخت ترین منتقدان رژیم در کشورش است و نزدیک به ۱۵  میلیون دنبال کننده در اینستاگرام دارد را نمی توان نادیده گرفت.

نسل جدید ایرانیان نیز با نسل قبلی خود متفاوت هستند. اما این فقط مختص ایران نیست.

در واقع، جوانان در همه کشورها با نسل‌های قبل از خود تفاوت دارند، چه از نظر جاه‌طلبی‌ها و چه در نحوه پاسخگویی و مقابله با تهدیدات امنیتی.

در این زمینه باید به سارا خادم شطرنج‌باز ایرانی نیز اشاره کرد که در یک تورنمنت بدون حجاب شرکت کرد و چالشی آشکار و قابل توجه برای مقامهای رژیم ایجاد کرد و مقام های رژیم او را رد کردند و اعلام کردند که او نماینده ایران نیست.

واضح است که اعتراضات به این شیوه در ایران  قیام علیه رژیم، نمادها و خط قرمزهای  حکومت است، نه بر علیه افراد خاص. این شیوه از مبارزه در گذشته وجود داشت، اما محدود به نخبگان و بخش کوچکی از مردم ایران بود.

این بزرگترین ضرر برای رژیمی است که طی سال ها و دهه های گذشته بدون تغییر در سیاست های خود، چه در میان به اصطلاح اصلاح طلبان و چه محافظه کاران، کارت تغییر چهره را بازی کرده است تا به بقای خود ادامه دهد و این تصور را ایجاد کند که نوعی دموکراسی و آزادی بیان در ایران وجود دارد.

نشانه هایی وجود دارد که وضعیت سیاسی داخلی در ایران عادی نمی شود. این به هیچ وجه به سقوط رژیم که ممکن است با وجود تشدید تنش های داخلی غیرقابل پیش بینی باقی بماند، ربطی ندارد.

بلکه عمدتاً به دلیل شرایط بین‌المللی است که توانایی مخالفان غربی رژیم برای حمایت از جنبش‌های داخلی و همچنین قدرت دستگاه امنیتی را تضعیف می‌کند که بسیاری از ناظران انتظار دارند به مرور زمان تضعیف و سست شود و حتی ممکن است ای رژیم را به سقوط بکشاند.