حماس یک سازمان بنیادگرای اسلامی و خواهان تشکیل حکومت اسلامی (خلافت اسلامی) بر اساس قرآن و احکام و موازین شریعت اسلام، نه تنها در سراسر فلسطین بلکه در منطقه و جهان است.
پرچم حماس، زمینه سبز (اسلامی)، با جمله «لااله الاالله محمد رسولالله» و آرم آن نشاندهنده سرزمین فلسطینی است که شامل نوار غزه، تمام اسرائیل، تمام مناطق فلسطینینشین به اضافه کرانه باختری رود اردن میشود. در آرم حماس جایی برای کشور اسرائیل وجود ندارد.
حماس دارای یک شاخه سیاسی و یک شاخه شبهنظامی، گردانهای القسام (منتصب به عزالدین القسام که در سال ۱۹۳۵ در جهاد در منطقه تحت قیمومیت بریتانیای کبیر به دست سربازان انگلیسی کشته شد) است. حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ در نوار غزه برنده شد، در سال ۲۰۰۷ علیه سازمان «الفتح» عملا کودتا کرد، عدهای از کادرهای آن را کشت، و از این راه نهادهای تشکیلات اداری «الفتح» در غزه را به زیر کنترل خود درآورد.
راه و شیوه مبارزه حماس «جهاد» یعنی استفاده از قهر عریان برای از بین بردن یهودیان (نه تنها یهودیان اسرائیل یا صیهونیستها بلکه کل یهودیان) است، از راه واحدهای انتحاری تا پرتاب موشک به سوی افراد غیرنظامی.
اتحادیه اروپا و نیز ایالات متحده آمریکا بعلاوه دهها کشور عرب یا مسلماننشین، حماس را یک سازمان تروریستی میشناسند. جمهوری اسلامی همواره یار و یاور حماس بوده و هست هرچند که حماس (به عنوان مثال) سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را جزایر عربی میداند که باید پس داده شوند و در سوریه نه در کنار اسد و جمهوری اسلامی بلکه در کنار «داعش» ایستاده بود.
شاید بهترین راه شناخت پندارها و تصورات حماس از انسان، جامعه و حکومت در منشور(۱) یا میثاق آن باشد. یعنی نگاه کنیم که آنها خود را چگونه تعریف میکنند تا سخن زیاده و ناراست نگفته باشیم.
منشور حماس در ۱۸ اوت ۱۹۸۸ با یک مقدمه و ۵ فصل شامل ۳۶ اصل منتشر شد و تا کنون معتبر است. منشوری که همواره (تقریبا پس از هر یک از اصول یا مقدمه) به یک یا چند آیه از قرآن، یا حدیث و گفتاوردهایی از بزرگان اسلام مزین میشود تا از این راه «تقدس» و درستی اصول راهنمای حماس بر همگان، به ویژه پیروان، روشنتر گردد.
منشور حماس (حرکت مقاومت اسلامی) در ادامه مقدمه با سه آیه از سوره سوم قرآن، آل عمران، شروع میشود(۲): «بهترین دستهای که بر این مردم نمودار شدهاند شما بودهاید به نیکی امیدوارید و از بدی باز میدارید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب مؤمن میشدند، برایشان بهتر بود بعضی از آنها مؤمنانند و بیشترشان از دین برونشدگانند(۱۱۰) هرگز به شما زیان نرسانند، مگر آزارکی، و اگر با شما بجنگند، پشتها به شما کنند و پیروز نشوند(۱۱۱) هرجا باشند ذلت بر آنها مقرر است، مگر پیمانی از خدا و پیمانی از مردم داشته باشند، قرین خشم خدا شدند و مسکنت بر آنها مقرر شد. برای آنکه آیههای خدا را انکار میکردند و پیغمبران را به ناحق میکشتند، برای آنکه نافرمان بودند و تعدی میکردند(۱۱۲)». و در پی آن گفتاوردی از «شهید و امام حسن البنا»(۳) آورده شده است که اسلام سرانجام اسرائیل را از میان خواهد برد. اسرائیلیان به عنوان کسانی که آیههای خدا را انکار کردهاند و پیغمبران را به ناحق کشته اند و «حماس» (یا مسلمانان) به عنوان «بهترین مردم» که هرچند از جنبه دینی- مذهبی قابل فهم، اما از نگاه سیاسی (به ویژه برای یک سازمان سیاسی) سهم مهلک تبعیضگرایی و «نژادپرستی» است.
مقدمه منشور پس از توضیح درباره اینکه حماس یک جنبش اسلامی- سنی است، و پس از توضیح شرایط و دلایل پیدایش و شکلگیری خود، مینویسد منشور «مبیّن ماهیت حماس، هویت، جایگاه، انگیزهها و امیدهایش و… است» و اینکه چرا دنیای اسلام باید از حماس پشتیبانی کند و یار و یاور آن باشد، زیرا «نبرد ما با یهودیان» (و نه اسرائیل) دارای بالاترین درجه اهمیت و نیازمند تلاش تمام مسلمانان جهان میشود تا بتوان سرانجام «خواست خدا» را متحقق ساخت و دشمن (یهودیان) را به سزای اعمالش رساند. در ادامه مقدمه، دوباره به آیههای قرآن استناد میشود تا گفتهها «مقدس»- الهی شوند، یعنی اهداف و خواستههای حماس در تطابق با اصول قرآن و خواست و مشیّت الله (یک ضرورت، یک قانونمندی غیرقابل تغییر) و این سازمان هم تنها مجری آنهاست. حماس در اصول منشور خود(۴) درباره این سازمان، ماهیت، اهداف و انگیزههایش و… از جمله چنین میگوید:
«… حرکت مقاومت اسلامی [حماس] موجودیت، افکار و اندیشهها، نوع زندگی و برداشتهای خود از انسان و جهان را بر اساس اصول اسلامی پایهگذاری میکند و کردارش منتج از اصول اسلام است…(اصل۱)، حماس… حرکت مقاومت اسلامی شاخه اخوان المسلمین در فلسطین، و اخوان المسلمین بزرگترین حرکت اسلامی دوران مدرن است. این سازمان با درک و فهمی عمیق و تصوراتی دقیق و جامع دارای طرحهای اسلامی برای تمام زمینهها و امور زندگی است: از تصویر جهان و ایمان تا سیاست و اقتصاد، از تعلیم و تربیت و سازماندهی جامعه تا امور قضایی و دولت، از ارائه اسلام و آموزش تا هنر و رسانهها، در امور قابل رؤیت و امور غیرقابل رؤیت و در تمام امور زندگانی»(اصل۲).
توجه شود که «جهانبینی» حماس یک نظام جامع و بسته بر اساس قرآن و سنت است که ریشه در اندیشه و معرفت حدود ۱۳۹۰ سال پیش دارد و میخواهد جامعه امروز را به سبک آن دوران سازماندهی کند، نه تنها در زمینه امور یا «دانش» که قابل رؤیت است، بلکه حتا در اموری که دیگران آنها را نمیبینند («امور غیرقابل رؤیت») که این سازمان میتواند آنها را ببیند و برایشان دستورالعمل دارد. از جمله در رابطه با زنان و طرح آموزش اسلامی که بنا بر آن «… نقش زنان… در خانه جهادگران یا خانوادهای که درگیر جهاد است… تربیت فرزندانی است که آماده ایفای نقش پیکارگر جهادی باشند…»(اصل ۱۸). به زبان عادی، زنان باید در خانه تروریست و نفرات انتحاری تربیت کنند. یا (به عنوان مثال) در زمینه فرهنگ و هنر «… معیارهای دقیقی وجود دارند که میتوان بر اساس آنها تشخیص داد که آیا این هنر، هنر اسلامی یا هنری کفرآمیز است… رهایی اسلامی نیازمند هنر اسلامی است… انسان ترکیبی ساخته شده از گل… و دمیده شده از روح است… هنر اسلامی از انسان به عنوان یک مجموعه کامل [گل و روح] سخن میگوید… در حالی که هنر کفر آمیز تنها از جسم، از گل، سخن میگوید و نه از مجموعه گل و روح دمیده شده به آن…»(اصل ۱۹). این دو معیار (دو اصل) کوچک «تربیتی» و «فرهنگی- هنری» را به این دلیل در ابتدا آوردم تا پیش از ورود به بحث و بررسی، تصویری اندک از نگاه حماس به دو پهنه زندگی و جامعه داده باشم.
حماس کیست و چه میخواهد؟
شاید بتوانیم پاسخ بسیاری از پرسشهای خود را در مرامنامه حماس بیابیم:
«… حرکت مقاومت اسلامی [حماس] یک جنبش مستقل فلسطینی… برای برافراشتن پرچم الله در هر وجب از خاک فلسطین و تاسیس یک حکومت اسلامی… [است]… جنبش مقاومت اسلامی… جنبش فلسطینی متمایزی است که تنها وفاداریاش به الله و شیوه زندگیاش بر اساس موازین اسلام است… خداوند هدف ما، پیامبر الگوی ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد راه ما، و مرگ در راه خدا والاترین و بالاترین آرزوی ما است… بدون اسلام ظلم و فساد گسترس مییابد و اختلافات و جنگ شروع خواهد شد…(اصول ۶ و ۸) …ساختار اساسی حرکت مقاومت اسلامی متشکل از مسلمانانی است که وفادارانه خادم خدا هستند، او را ستایش و پرستش میکنند و در خدمت او قرار دارند، همچنانکه خداوند در آیه ۵۶ از سوره ۵۱، فرموده است: من جنّ و انسان را آفریدم تا مرا پرستش کنند…»(اصل ۳).
اینکه منظور حماس از حکومت اسلامی چه میتواند باشد، نگاه شود به ولایت فقیه در جمهوری اسلامی (جامعه امت- امامتی مدل شیعه دوازده امامی)، طالبان در افغانستان، حکومت اسلامی سودان، داعش یا بوکو حرام، به عنوان الگوهای واقعا موجود حکومتها یا جنبشهای اسلامی سده بیست و بیست و یکم، که بنابر شهادت تاریخ (در چهل سال گذشته) همگی آنها بنیادگرا، ضد آزادی، ضد دمکراسی، ضد حقوق بشر، ضد حقوق شهروندی، ضد دنیای مدرن، ضد حقوق و آزادیهای اساسی زنان و تساوی حقوقی همه در برابر قانون، تامگرا و… بودهاند.
اصولا سازمان سیاسی که منشاء قدرت و حکومت خود را بر فراز انسان بداند و الله را برفراز خرد انسان بنشاند، تامگرا، «نژادپرست» و انسانستیز است. سازمان سیاسی که به «جنّ» اعتقاد دارد و کاشف امور «غیرقابل رؤیت» است، بهتر است سرگرم جادوگری و جنگیری شود تا مبارزه سیاسی برای رهبری مردم و اداره امور عمومی کشور. اینکه جوامع بدون حکومت و قوانین اسلامی «دچار ظلم و فساد و اختلافات و جنگ» خواهند شد، ادعایی است که اثبات عکس آن نیازمند گشودن چشمها و نگاه به دنیا و مقایسه اروپا و آمریکا (به عنوان مثال) با جوامع زیر سلطه اسلامگرایان است.
حماس اساسا یک سازمان مرتجع، تروریست و بنیادگرا است که حتا شاخه نسبتا سکولار- عاقل و مدرن جنبش فلسطینیان، «الفتح»، را نمیپذیرد و قطعنامههای شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ سازمان ملل متحد را (که در سال ۱۹۸۸ در آنها فتح اسرائیل را به رسمیت میشناسد) از اساس رد میکند. حماس میخواهد یهودیان (نه اسرائیلیان، یا اسرائیلیان ساکن فلسطین یا پیروان صیهونیسم، بلکه کل یهودیان) را نابود کند و حکومت خلافت اسلامی تشکیل دهد. مماشات و همراهی و همدردی با حماس از سوی «روشنفکران» گویا مترقی در سده بیست ویکم (تحت هر بهانهای) نه تنها نادرست، بلکه ننگین و شرمآور است. مخالفت با سیاستهای اسرائیل با دفاع آشکار و پنهان از حماس دو پدیده از بنیاد متفاوت است، نمیتوان به بهانه این به توجیه یا دفاع از ارتجاع و عقبماندگی پرداخت.
همدردی با ساکنان نوار غزه یک احساس درست انسانی و بشردوستانه است که باید آن را فورا از سازمان ارتجاعی حماس و اهداف و سیاستهای مخرب آن جدا کرد. باید با سازمان «الفتح» برای صلح نهایی، در چهارچوب دو کشور فلسطین و اسرائیل، بر سر میز مذاکره نشست و به خواستههای بحق فلسطینیان تن داد. همچنانکه فلسطینیان باید موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند.اما مشکل حماس نه صلح، بلکه نابودی یهودیان و اسرائیل است و هیچ کشوری تن به چنین خواستی نخواهد داد. نگاه شود به تاریخ تمام ملل در درازای تاریخ و در دنیا و اسرائیل نیز استثنا نخواهد بود، چه بخواهیم یا نخواهیم.
تا کنون (به هنگام نگارش این مقاله) حدود ۲۰۰۰ موشک از سوی حماس و جهاد اسلامی (که یک سازمان بنیادگرای اسلامی شبیه حماس است) به سوی اسرائیل پرتاب شده است. تنها شانس اسرائیلیان نسبت به ساکنان نوار غزه در این است که اسرائیل با استفاده از سیستم ضدموشکی «گنبد آهنین» این راکتها را خنثی کرده است. فرض کنید چنین سیستمی موجود نمیود (و حماس امید داشت که این سیستم کارآ نباشد)، در آنصورت، اگر بر فرض بابت اصابت هر موشک به خاک اسرائیل تنها پنج نفر به قتل میرسیدند، میشد حدود ده هزار تن، نه از نظامیان، بلکه شهروندان عادی. و میان جان شهروند اسرائیلی با فلسطینی، از نگاه بشردوستانه، هیچ تفاوتی نیست. پرتاب موشک به روی شهروندان عادی و هدف قرار دادن آنها یک جنایات جنگی است که حماس مرتکب شده است و میشود تا «یهودیان» را از بین ببرد و از این راه به «روز قیامت»اش (نگاه شود به اصل هفتم) نزدیکتر شود. علت و معلولها را نباید در هم آمیخت. تفاوت یک کودک فلسطینی با کودک اسرائیلی (مسلمان با یهودی) تنها در یک «اتفاق» ساده است: چه کسی اتفاقا در کجا به دنیا میآید! نمیتوان بر اساس «اتفاقی» که انسان خود هیچ نقشی در آن نداشته است، کسی را به خوب یا بد تقسیم کرد.
حماس میگوید: «از آنجا که تمام مسلمانانی که از اهداف حماس پیروی و برای رسیدن به اهدافش مبارزه میکنند، در سراسر دنیا پراکندهاند، در نتیجه حماس یک جنبش جهانی و یکی از کل حلقههای جهاد است که با اشغال صیهونیستی در نبرد میباشد… این جهاد ادامه جهاد عزالدین القسام و برادرانش در جنبش اخوان المسلمین… در سال۱۹۳۶… و نیز جهاد سال ۱۹۴۸ و جهاد سال ۱۹۶۸ به رهبری اخوان المسلمین است… رسول خدا، پیامبر محمد، فرمودهاند که روز قیامت و روز عدل الهی بسر نخواهد رسید مگر آنکه مسلمانان با یهودیان ستیز کنند و آنها را به قتل رسانند. این روز، پیش از آنکه یهودیان خود را از سر ترس در پشت صخرهها و درختان پنهان کرده باشند، و صخرهها و درختان فریاد برآورند: ای مسلمانان! شتاب کنید! در اینجا، در پشت این صخرهها و درختان یهودیان پنهاناند، بیایید و آنها را بکشید، بسر نخواهد رسید…»(اصل ۷).
عجیب است! کشتار یهودیان به عنوان پیششرط لازم و ضروری برای «روز قیامت»! چنین سخنانی، آنهم در منشور راهنمای یک سازمان سیاسی، تنها میتواند دلیل و برهانی بر ذهنیت کور و بسته نویسندگان آن تا حد یک بیمار روانی و همچنین برهانی بر این مدعا باشد که نویسندگان منشور و پیروان این سازمان اصولا از هر نوع درک و فهم امروزی نسبت به سیاست و سیاستورزی و همزیستی مسالمتآمیز ملل در کنار هم محروماند. تشویق، ترغیب، یا تبلیغ و ترویج قتل و کشتار یهودیان (یا پیروان هر دین یا مذهب یا مرام و مسلک) در سراسر دنیا با استفاده از ابزار دین و مذهب (از زبان پیامبر)، تنها توجیهگر اعمال قاتلان و قصابان حرفهای است که به رذالت خود در رابطه با قتل دگراندیشان (یا دگرباشان) پوشش دینی- سیاسی میدهند و اصولا هیچ ربطی به مبارزه برای رهایی، آزادی یا عدالت ندارد. درست مانند آنچه در نظام ولایت فقیه اتفاق افتاده، یا همچون طالبان، داعش و غیره.
«هدف حماس نبرد با امر ناحق، شکست و بیرون راندن آن است… و استقرار حق یعنی شنیدن آوای مؤذنان از بالای مساجدی که حاکمیت اسلام را اعلام میدارند…» (اصل ۹). حماس در همانجا، در منشور «… مبارزه برای نابودی اسرائیل را… وظیفه هر مسلمان… میداند… و اعتقاد راسخ دارد که فلسطین تا روز قیامت وقف و متعلق به تمام نسلهای مسلمانان است… و نمیتوان از آن یا حتا بخشی از آن چشمپوشی کرد… فلسطین نه متعلق به یک یا تمام کشورهای عربی، نه متعلق به یک شاه یا رئیس جمهور یا سازمان و گروه ویژه… بلکه تا برپایی روز قیامت متعلق به تمام مسلمانان و نسلهای آنها است (اصل ۱۱)… حماس به خدا استناد میکند… وظیفه هر مرد یا زن مسلمان است که با دشمن از راه جهاد مبارزه کند. برای این کار زنان نیازی به اجازه شوهر، و نوکران نیازی به اجازه ارباب، برای ترک خانه ندارند (اصل ۱۲، بعلاوه آیه ۲۵۶ از سوره بقره)… در نتیجه… تمامی تلاشهای صلحآمیز و کنفرانسهای جهانی با هدف حل مشکل مسئله فلسطین در تضاد و تعارض با خواستههای حماس است زیرا چشمپوشی از بخشی از فلسطین به معنای زیر پا گذاردن برخی از اصول دین اسلام است… و برای حل مشکل فلسطین تنها راه، جهاد است… تلاشها، فعالیتها، پیشنهادات و کنفرانسهای بینالمللی با هدف حل مشکل فلسطین… تماما اتلاف وقت و بیهوده است… ملت فلسطین نجیبتر از آن است که آینده، حقوق و سرنوشتاش را وابسته به چنین بازیهای پوچ و بیثمری نماید (اصل ۱۳) و… تنها راه مبارزه با یهودیان… برافراشتن پرچم جهاد است» (اصل ۱۵).
توجه شود که «دشمن» از نگاه حماس، نه اسرائیل بلکه همواره و اصولا یهودیاناند که باید نابود شوند. حماس مخالف تمام تلاشها و کنفرانسها برای حل مسالمتآمیز مشکل فلسطین است. منشور حماس هذیانگویی عدهای متعصب خشکاندیش است و ربطی به واقعیات خارج از ذهن ندارد؛ عدهای که میپندارند در دوران محمد زندگی میکنند. آنها «دشمنان» خود (یهودیان) را در همه جا میبینند، دشمنانی که همواره در حال توطئه علیه جهان اسلاماند:
“… دشمنان ما… در پشت انقلاب فرانسه، در پس انقلاب کمونیستی روسیه و در پشت پرده اکثر انقلابها قرار دارند… آنها با پول خود سازمانهای مخفی مانند تشکیلات فراماسونری، کلوب روتاری، کلوب لاینز و… را به وجود آوردند که در سراسر دنیا پراکندهاند تا نظامهای موجود اجتماعی را متلاشی کنند و منافع صیهونیستی را بجای آنها بنشانند… در رابطه با جنگهای محلی و نیز جنگهای جهانی به راحتی میتوان چنین گفت: آنها عاملان جنگ جهانی اول بودند تا خلافت اسلامی- عثمانی ما را از میان ببرند… و سازمان اتحاد ملل را به وجود آوردند تا توسط آن بر دنیا حکومت کنند… آنها در پس پرده جنگ دوم جهانی قرار داشتند تا شرایط تشکیل اسرائیل را فراهم کنند… و از آن راه سودهای سرشاری بردند… آنها سازمان ملل متحد و شورای امنیت را جانشین سازمان اتحاد ملل کردند تا از این راه بر جهان حکومت کنند… آنها گردانندگان اصلی تمام جنگها در سراسر دنیا هستند… در دنیا هیچ جنگی وجود ندارد که گردانندگان پشت پردهاش آنها نباشند… [و دراینجا آیه ۶۴ از سوره پنجم قرآن آورده میشود]: هر چقدر هم که آتش و جنگ علیه فرستاده خدا و مومنان برپا کنند، خداوند تمام آنها را خاموش خواهد کرد. آنها با تمام قوا تلاش دارند بر روی زمین شرّ و فساد برپا کنند. خداوند کسانی را که در روی زمین شرّ به پا میکنند دوست نمیدارد [ترجمه از متن آلمانی]… نیروهای امپریالیستی و نیز سرمایهداری به همراه شرق کمونیستی… حامیان این دشمناند… و هنگامی که اسلام ظاهر میشود و در برابر آنها قد علم میکند، این نیروهای خدانشناس [کافر] با هم متحد میشوند، زیرا تمامی آنها از یک خمیرمایه هستند (اصل ۲۲)… ما با تمام احترامی که برای سازمان آزادیبخش فلسطین (الفتح) قائلیم… باید اذعان کنیم که نمیتوانیم از تصورات اسلامی خود برای حال و آینده فلسطین عدول و تصورات سکولار را جانشین اعتقادات اسلامی خود کنیم. خصلت اسلامی فلسطین بخشی جداناپذیر از دین و مذهب ما است و کسانی که از دین و مذهب خود دست بکشند، همه چیز خود را از دست میدهند [استناد به یک آیه قرآن]… اما اگر سازمان فتح اسلام بیاورد… ما به عنوان سرباز برای آنها خواهیم جنگید…»(۲۷).
از نگاه حماس، «آنها»یی که گویا همه چیز، هر «شرّ»ی در دنیا زیر سر آنها است، یهودیاناند که باید نابود شوند: «… سیاستهای اشغالگری صیهونیستی از راههای بسیار غامض و پیچیده، با کمک سازمانهای سرّی… از فراماسون تا کلوب روتاری یا لاینز و… انجام گرفته است (و میگیرد) که همگی… در صدد توطئه… برای حفظ منافع صیهونیستی و نابودی ارزشهای واقعی اسلامی… هستند… میخواهند فضلیتها را از میان ببرند، میخواهند اسلام را نابود کنند… آنها عاملان اصلی پخش مواد مخدر و مشروبات الکلی هستند تا از این راه قدرت خود را گسترش دهند و آن را تحکیم کنند… ما از تمام کشورهای عربی هممرز با اسرائیل میخواهیم که مرزهای خود را بر روی تمام جهادگران اسلامی از کشورهای عربی و اسلامی بگشایند… و به مسلمانان یادآوری میکنیم… که یهودیان، پس از اشغال و تسخیر اورشلیم در برابر مسجد الاقصاء، با صدای بلند فریاد زدند: محمد مرده است و پیروان او همچون دخترکانی ترسو هستند… اسرائیل به دلیل خصلت و شخصیت یهودیاش و به دلیل ساکنان یهودیاش، همواره مسلمانان را به چالش میکشد…»(اصل ۲۸).
با چنین تصورات و اندیشههایی که در پشت هر اتفاق تاریخی- اجتماعی توطئه برای ضربه به اسلام دیده میشود، و تمام نهادهای جهانی را که دستاورد بشریت برای صلح و امنیتاند یکجا رد میکند، و توطئه یهودیان علیه مسلمانان را در همه جا و همه چیز، از انقلاب فرانسه تا انقلاب روسیه و چین، میبیند، چگونه میشود با چنین کسانی بر سر واقعیات جهان و حل مشکلات به گفتگو نشست؟! باید نشست، اما چگونه؟! این سخنان در منشور راهنمای یک سازمان سیاسی برهانی روشن بر جدی نبودن این سازمان است، هرچند که حماس مسلح است و به گونهای جدی منطقه را به خاک و خون میکشد.
حماس همه چیز و تمام تلاشها برای دستیازی به صلح را رد میکند: «صیهونیسم جهانی و نیروهای امپریالیستی… با گامهای زیرکانه و برنامهریزیهای آگاهانه… تلاش دارند کشورهای عربی را در نبرد با صیهونیسم خنثی کنند تا از این راه ملت فلسطین را منزوی کنند و تنها بگذارند… مصر… را با قرارداد متقلبانه کمپ دیوید از نبرد جدا کردند و تلاش مینمایند سایر کشورها را نیز وارد این قرارداد شوم نمایند… حماس ملل عرب و مسلمان را فرا میخواند به گونهای جدی و خستگیناپذیر عمل نمایند، بر روی این توطئههای شوم خط بطلان بکشند و خطر موجود را برای تودهها روشن نمایند. خطری که ترک صحنه نبرد با صیهونیسم را در پی خود خواهد داشت… ما راه و چاره دیگری… مگر مبارزه با این… اشغال تنفرآمیز تاتاری- نازیستی نداریم… در غیراینصورت ما شاهد… گسترش فساد بر روی زمین و نابودی تمام ارزشهای دینی خود خواهیم بود… حماس در مبارزه با صیهونیسم جهانی پیشکسوت و نوک تیز پیکان نبرد با آن خواهد بود… از سوی ملل عرب و اسلامی و نیز سازمانهای اسلامی در تمام جهان عرب و مسلمان باید گامهای بسیاری برداشته شود… تا جنگ علیه یهودیان، این عاملان جنگ و خونریزی، ممکن شود… خروج از محدوده نبرد با صیهونیسم خیانت است و لعنت بر تمام کسانی که دست به چنین کاری میزنند. هر کس پشت به آنها کند، خشم خدا نصیب او و خانهاش تبدیل به جهنم خواهد شد…»(اصل ۳۲).
حماس یک سازمان ارتجاعی بنیادگرا و تامگرای اسلامی- تروریستی، سازمانی ضد دمکراسی و ضد حقوق بشر است که حکومت دینی بر اساس قرآن و سنت میخواهد، حکومتی چون حکومت ولایت فقیهیان یا طالبان و داعش یا بدتر از آنها و میخواهد از راه «جهاد» (قتل و کشتار) تمام مردمان را متقاعد کند که پندارهای بیمارگونهی این سازمان ارزشهای برتر هستند. نباید در مسیر سیاستهای مخرب جمهوری اسلامی و احتمالا همپا با آن گام برداشت. ایرانیان به عنوان ملتی در کنار سایر ملل و در همزیستی با آنها، هیچ وظیفه «تاریخی» یا رسالتی الاهی برای مبارزه با «امپریالیسم» (شیطان بزرگ) یا «صیهونیسم» (شیطان کوچک) ندارند. برعکس، دوستی و همکاری با کشورها و ملتهایی که چنین معرفی میشوند میتواند موجب ترقی و پیشرفت ما و حل بهتر معضلات و مشکلات اقتصادی- سیاسی- اجتماعی کشور در درون و بیرون باشد. ما باید جامعه خود را بسازیم، جامعهای بر اساس دمکراسی و حقوق بشر، برای تعمیق و گسترش عدالت و حقوق شهروندی.
منابع و پانویسها:
۱- ن. گ. به ترجمه متن آلمانی، برگرفته از وبسایت اینترنتی یورو نیوز، ۷ اوت ۲۰۱۴
۲- آیهها به زبان آلمانی است که من به متن فارسی آنها در قرآن مجید ترجمه ابولقاسم پاینده، چاپ سوم، نوروز ۱۳۵۴، رجوع کردم.
۳- حسن البنا (۱۹۰۶ تا ۱۹۴۹) یک بنیادگرای متعصب اسلامی و از پایهگذاران «اخوان المسلمین» در مصر که مورد تقلید سایر بنیادگرایان اسلامی از جمله «فدائیان اسلام» در ایران قرار گرفت.
۴- گفتاوردها از منشور و اصول (عمدتا) به شکل چکیده بیان شدهاند زیرا متن حدود پانزده برگ و بسیار طولانی است.
*هر چه در [ ] آمده است، یعنی توضیحات از نویسنده است و در اصل منشور وجود ندارد.
* این نوشته برای اولین بار حدود پنج سال پیش منتشر شد که با تغییراتی دوباره منتشر میشود.
نوشته پریوز دستمالچی؛ برگرفته از کیهان لندن