سخن کوتاه

شنیده اید که چگونه پرزدینت ترامپ و رهبران کشورهای اروپا از فاجعه قتل یک روزنامه نگار سعودی به نام جمال خاشوقجی در کنسولگری عربستان در استانبول به خشم آمده اند. پرزیدنت ترامپ که همیشه گفته است که مصالح اقتصادی آمریکا را در درجه اول اهمیت قرار می دهد، اکنون معامله یکصد میلیارد دلاری فروش اسلحه به عربستان را به خطر انداخته و هشدار می دهد که کشتن یک روزنامنه نگار، پیامدهای وخیمی خواهد داشت. یادمان به یک روزنامه نگار دیگر افتاد که در زیرشکنجه به وضع فجیعی به قتل رسید، ولی دنیا ساکت ماند و آب از آب تکان نخورد. سخن از خانم روزنامه نگار و عکاس ایرانی – کانادایی به نام زهرا کاظمی بود که شکنجه گران رژیم این بانوی نگون بخت را زیرشکنجه کشتند و در قبر او بتوان ریختند تا کسی نتواند جنازه اش ار از خاک بیرون کشد و معاینه کند تا ابعاد جنایت آشکار شود. در آن دوران جز کانادا، هیچ کشور دیگری به این جنایت اعتراض نکرد و فریاد دادخواهی به جایی نرسید. ولی اکنون بدنبال قتل یک روزنامه نگار سعودی، غرب به یک شکور دوست و هم پیمان، سخت خشم می گیرد و آن را تحریم می کند و زبان به تهدید می گشاید. به نظر شما چه فرقی بین این دو حادثه وجود دارد؟ یک جواب ممکن این است: در دوران قتل زهرا کاظمی، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا بود که می خواست به هر راه ممکن، با حکومت ایران کنار آید و اکنون فرد مصممی در کاخ سفید نشسته که تاجر است، ولی در برابر ظلم، کوتاه نمی آید. آن روز بازاک اوباما بر سرکار بود و امروز دونالد ترامپ!