سخن کوتاه

افشاگری حیدر مصلحی در مورد چگونگی رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی و چند سالی پس از آن، خفه کردن او و حذفش از صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران، دوران تاریک دیکتاتوری استالین در اتحاد جماهیر شوروی را به یاد می آورد.
در آن دوران سیاه، استالین برای آن که کسی کوچکترین آسیبی به قدرت سیاسی او نرساند، نزدیکترین خدمتگزاران خود را به بهانه های واهی از سر راه بر می داشت تا به هوس نیفتنند علیه او و ادامه حکومتش توطئه چینی کنند.
استالین با این شیوه، بسیاری از سیاستمداران و حتی فرماندهان ارتش و پزشکان و افراد بیگناه دیگر را یا به سیبری فرستاد و یا به جوخه اعدام سپرد.
در حکومت اسلامی ایران نیر چندین قتل سیاسی پر سروصدا به راه افتاد تا ولی مطلقه فقیه بتواند همه رقیبان احتمالی خود را از سر راه بردارد.
حیدر مصلحی که در آن هنگام وزیر اطلاعات بود، فاش ساخت که اگر هاشمی رفسنجانی دوباره به مقام ریاست جمهوری می رسید، موجودیت نظام را به خطر می انداخت.
ظاهرا پرسیده می شود که چگونه ممکن است فردی که این چنین به استقرار رژیم کمک کرده، علیه آن توطئه کند؟
پاسخ بسیار ساده است: در آن روزها هاشمی رفسنجانی به این اندیشه رسیده بود که حکومت فردی زیر نام “ولی مطلقه فقیه” کاری اشتباه است و علی خامنه ای با ندانم کاریهایش ایران را به سوی قهقرا کشانده است.
اندیشۀ رفسنجانی که آن را با شماری از دوستان نزدیک خود در میان گذاشته بود، برپایی یک شورای رهبری سه نفره به جای ولی مطلقه فقیه بود که بی تردید انتظار داشت که خودش یکی از اعضای سه گانه همان شورا باشد.
همین اندیشه بود که علی خامنه ای را به هراس انداخت و دستور قتل هاشمی رفسنجانی را صادر کرد که نتواند از این غلط ها بکند.
ولی آفتاب زیر ابر نمی ماند و جزئیات ماجرا به تدریج در حال آشکار شدن است زیرا کشتی حکومت در آستانه غرق شدن قرار گرفته و هر کس باید آینده خود را تضمین کند.