علی خامنه ای عامل اصلی مصیبت ملی ایران.تفسیر سیاسی هفته؛نوشته،منشه امیر

فریاد مرگ بر خامنه ای هر روز در ایران گسترده تر می شود و با رسایی بیشتری آن را می شنویم.

امروز نه تنها معلمان هستند که به مبارزه خود ادامه می‌دهند و این پیکار را هر روز گسترده تر می سازند و پایمردی آنان می‌تواند نمونه‌ای برای دیگر اقشار ملت ایران باشد بلکه حتی کارمندان دولت و کارگران و دیگران نیز کم و بیش به این نهضت و به این تلاش می پیوندند.

امروز کارد به استخوان رسیده است…

امروز نان هم آنقدر گران شده که حتی اقشاری از مردم ایران قادر به خریدن این مهم‌ترین مواد غذایی نیستند یعنی گرسنگی گسترده تر می شود و هنگامی که شکم سیر نباشد نارضایی بیشتر و بیشتر می گردد و قوت می‌گیرد و آنگاه است که گرسنگان به پا می خیزند تا بساط این رژیم را براندازند.

امروز حکومت ایران در دایره ای از بحران اقتصادی افتاده که درمان پذیر نیست و هر چه زمان بگذرد این مصیبت و بدبختی و عدم کفایت در اداره کشور بیشتر و بیشتر می‌شود. این دور باطلی است که توقف نخواهد داشت…

گندم را که گران کردند…

یارانه را که قطع کردند آنگاه همه چیز گران می شود و هنگامی که یک کالا گران شود بر نرخ دیگر کالاها تاثیر می گذارد.

وقتی که گندم را از این پس با ارز یارانه‌ای وارد نمی‌کنند قیمت چند برابر می شود و این به روی دیگر اقلام خوراکی تاثیرگذار است.

و به یاد داشته باشیم هنگامی که بنزین را گران کردند یعنی ۳ برابر شد ملت به پا خواستند و حکومت با بی رحمی بسیار آنان را سرکوب کرد.

سرکوب کرد اما این آتش زیر خاکستر بود و امروز با شدت بیشتری از سر گرفته شده و آیا حکومت می تواند آن را سرکوب کند و می تواند اعتراضات مردم را متوقف سازد و می تواند اقشار مختلف معیشتی را از این تلاش باز دارد؟ احساس می‌شود که این اختیار از دست رژیم گرفته شده و این افساری  است که در رفته و حکومت نمی تواند آن را کنترل کند.

می دانیم که حکومت از هم اکنون خود را برای سرکوب های شدیدتر آماده می سازد.

گروه هایی از تلاشگران و روشنفکران ایرانی را بار دیگر بازداشت کرده‌اند.

در واقع هر کسی که ممکن است یک خطر بالقوه باشد  جایش در زندان است.

اما دستگیری افراد و زندانی ساختن آنها نیز حد و حدودی دارد و لحظه ای میرسد که همه زندان ها پر میشوند و آنگاه حتی افراد سپاه پاسداران و نیروهای بسیج و مزدوران دیگر حکومتی نیز ممکن است سر تفنگ را به سوی خود رژیم هدف گیری کنند و آنگاه کار حکومت ساخته است و هیچ دارویی برای درمان آن وجود نخواهد داشت.

بسیاری از مردم ایران به درستی شخص علی خامنه‌ای را عامل اصلی این مصیبت بزرگ می دانند.

او را فردی نابخرد میشمارند که با نادانی و با صدور دستورات غیر منطقی و غیر انسانی باعث شده که کشور به این مرحله از اضمحلال و نگون بختی و سراشیب رسد.

علی خامنه‌ای یک فرصت بسیار بزرگ را از دست داد…

اگر چنین نمی کرد و اگر از این فرصت استفاده می کرد می توانست بسیاری از مشکلات امروز ایران را درمان کند و حتی از وقوع آنها جلوگیری کند.

اما خامنه ای چنین نکرد و این درایت را نداشت.

از دیدگاه او  روح الله خمینی پایه‌گذار انقلاب بود و انقلاب باید ادامه یابد.

خامنه‌ای نمیدانست که دوران انقلاب باید یک دوران کوتاه باشد و پس از آن که قدرت را به دست گرفتند و مخالفان خود را از صحنه خارج کردند آنگاه است که باید به درمان دردهای مملکت بپردازند و به خواسته های ملت و مردم پاسخگو باشند و نیازهای آنان را تامین کنند و رسیدن به این هدف بدون تغییر سیاست و در پیش گرفتن یک راه منطقی و مسالمت‌آمیز و مدارا با همسایگان و محبت و توجه به شهروندان راه دیگری ندارد.

اما خامنه ای چه کرد؟

از روزی که به قدرت رسید و  در مجلس گفته بود که من فرد ناقابلی هستم و نمیتوانم اوضاع کشور را اداره کنم تا به امروز علی خامنه ای به انواع شیوه ها نه فقط به سرکوب ادامه داده بلکه آن را شدیدتر کرده است.

خامنه ای بود که سیاست خارجی حکومت را به همان شیوه انقلابی نگاه داشت.

نه فقط این بلکه آن را شدیدتر کرد.

خصومت با دنیای غرب افزایش یافت و هنگامی که او علی خامنه ای احساس کرد که رژیمش نمی‌تواند بدون همکاری و حمایت کشورهای دیگر دوام آورد دستور داد به سوی شرق نگاه کنید و شرق یعنی روسیه و شرق یعنی چین و علی خامنه ای آمد و همه تخم مرغ های خود را در این دو سبد قرار داد و هنگامی که روسیه بارها و بارها ثابت کرد که فقط به دنبال منافع خویش است و به مساله رژیم ایران توجهی ندارد آنگاه خامنه ای دستور داد که بیشتر به چین گرایش پیدا کنید. به آن کشور نفت قاچاق بفروشید و از آن کشور کالاهای بنجل و گران قیمت خریداری کنید.

خامنه ای در نطق های خود همیشه ادعا می کند که همه چیز رو به راه است.

مرتباً از گسترش انقلاب یعنی افزایش سرکوب و فشار بر مردم سخن می گوید.

از یک طرف ادعا کرده و می‌گوید که خوب چون شما فشار می آورید بروید و با آمریکا گفت گو کنید اما شرط و شروط می‌گذارد که اولاً این گفتگو مستقیم نباشد و ثانیاً هیچ امتیازی به آمریکا ندهید.

ثالثاً سیاست انقلابی ما تلاش سپاه پاسداران در تسلط بر منطقه باید همچنان ادامه یابد.

رژیم ایران تصور می‌کند که بدون این شیوه های کلونیالیستی و شیوه های استعماری به هدف خود نخواهد رسید بنابراین می گوید که تلاش برای رخنه یابی در کشورهای همسایه  ادامه یابد.

عراق باید به تسلط رژیم ایران در آید.

این خواب و خیال خامنه ای است که به هیچ وجه امکان پذیر نیست زیرا حتی شیعیان عراق نیز با صراحت می گویند که چنین حکومتی را به شیوه ایران نمی‌خواهند.

عراقی ها وطن خود را دوست دارند و به حکومت ایران اجازه تسلط نخواهند داد.

هشد الشعبی تا روزی که از رژیم ایران پول بگیرد از آن رژیم و از آن حکومت تبعیت می‌کند اما از روزی که این کمک قطع شود هشد الشعبی نیز یا متلاشی خواهد شد و یا به سوی وطن پرستان عراق گرایش نشان خواهد داد.

اگر خامنه ای سعی می‌کرد که یک سیاست متوازن در پیش گیرد یعنی نه شرقی باشد و نه غربی و هم شرقی باشد و هم غربی و با همه کشورها روابط نزدیک و همکاری و مسالمت برقرار کند آنگاه می‌تواند ایران را نجات دهد.

می توانست از وقوع چنین بدبختی و فلاکتی که امروز شاهد آن هستیم جلوگیری کند.

اما او چنین نکرد…

گفت شیوه های انقلابی باید همچنان ادامه یابد یعنی باید سرکوب مردم ایران را دنبال کرد و آشتی ناپذیر بود و صدای مخالفان را خاموش کرد و هر کس را که زبان به شکایت می گشاید باید به زندان انداخت.

علی خامنه‌ای در همه سخنرانی های خود مشکلات واقعی ملت ایران را نادیده گرفت.

او نه فقط سیاست ستیز با غرب را ادامه داد که موجب زیان های اقتصادی بسیار گسترده در ایران گردید و صادرات ایران را کاهش داد و موجب تحریم های ایالات متحده و دیگر کشورها گردید بلکه در زمینه سیاست داخلی نیز بر میزان سرکوب افزود و دائما  گفت که ایران باید گام بیشتری به سوی اسلامی شدن بردارد.

مدارس باید کاملاً اسلامی باشد و ادعا کرد که این تلاش باید از مهد کودک و پیش دبستانی آغاز شود.

یعنی ملت ایران همه آنچه را که دارد و تمدن غرب و پیشینه تاریخی خویش را کنار بگذارد و به سوی اسلام تعصب گرای نسخه حکومت اسلامی ایران گرایش پیدا کنند و آن را به اجرا بگذارد…

علی خامنه‌ای بود که وجود فساد در کشور را کاملاً انکار کرد و به کلی نادیده گرفت.

ظاهرا خامنه ای درست رفتار کرد زیرا رطب خورده نمی تواند منع رطب کند.

و شخص خامنه ای و فرزندانش و آنچه که بیت رهبری خوانده می شود اینها خودشان در راس فسادهای مالی قرار دارند و در راس دزدی ها واقع شده اند و بر ثروت خود افزوده اند و بر بسیاری از ثروت های ملی ایران دست گذاشته اند بنابراین چگونه علی خامنه ای می تواند بگوید و اعتراف کند که بله فساد مالی در ابعاد گسترده در رژیم او گسترش یافته است…

علی خامنه‌ای نمی‌تواند این چنین اعتراف کند…

نمی‌تواند واقعیات را بیان کند…

نه تنها این بلکه علی خامنه ای هیچ مخالفتی با رشوه خواری و دزدی و چپاول از جانب سپاه پاسداران ندارد و ابراز نمی کند زیرا تصور می کند که سپاه پاسداران و نیروهای سرکوبگر آن عامل اصلی حمایت و پشتیبانی و نگهداری از رژیم او هستند و در لحظه‌ای که سپاه حمایت خود از خامنه ای را دریغ کند این فرد از کرسی قدرت به زمین خواهد افتاد و نابود خواهد شد و بازداشت خواهد گردید و محاکمه خواهد شد و به مجازات خواهد رسید…

نه تنها خودش بلکه نزدیکانش و فرزندانش و همه آنهایی که دست یاری به او داده اند…

خامنه‌ای از چنین روزی می ترسد و از این رو از سپاه پاسداران حمایت می‌کند و به سپاه اجازه رشوه خواری می دهد…

به سپاه اجازه می‌دهد که بر اکثر امور اقتصادی ایران مسلط شود و هرگز زبان به انتقاد نمی گشاید و هرگز از ادامه این تجاوز کاری های آنان جلوگیری نمی‌کند و همچنین ادعا می‌کند که خیر شما اشتباه می کنید و سپاه پاسداران فاسد نیست و فرماندهان آن دزدی نمی‌کنند و اصولاً فساد مالی در حکومت اسلامی ایران وجود ندارد و این ادعایی است که بارها از زبان خامنه‌ای شنیده شده است.

آنها یک ایران ثروتمند و آباد را به دست گرفتند و آن را به ویرانه‌ای مبدل ساختند.

به امیرنشین های عرب حوزه خلیج فارس بنگرید…

آنها حکومت هایشان را در شنزار برقرار کردند…

شنزار و بیابانی که هیچ نداشت.

آنها خود بیابانگرد بودند و خیمه نشین بودند و بروید و ببینید که امروز آنها به چه پیشرفت های بزرگی رسیده اند…

تنها به علت آنکه رهبران آنها انسانهای عاقلی هستند.

آنها آینده اندیشند و تحصیلکرده دنیای غرب هستند و ارزش این حکومت ها و این معنویات را می دانند.

و در راه شکوفایی سرزمین خود کوشا هستند و بسیار خوب موفق شدند.

بروید و از این کشورها یاد بگیرید…

از امارات عربی متحده که بیابان را به بهشت امروز مبدل ساخته اما شما بهشت ایران را به یک بیابان و به یک صحرا و به یک مکان ویرانه مبدل ساخته اید و شرم  ندارید و آن را نادیده می گیرید و همچنان می دزدید و از دزدان دیگر هم حمایت می کنید زیرا همه شما در یک قایق هستید که اگر دریا طوفانی شود همه شما با هم غرق خواهید شد بنابراین می‌کوشید که از یکدیگر دفاع کنید و حمایت کنید و سرپوش بگذارید و اگرچه این تلاش هم ناموفق است زیرا مرتباً می شنویم که این کس ازدزدی های آن کس پرده  بر می دارد و آن یکی علیه این یکی سخن می‌گوید و افشاگری می‌کند. امروز حکومت آنها در سراشیبی سقوط قرار گرفته است هرج و مرج اقتصادی در حدی شدید شده که حتی کارشناسان ارشد امور اقتصادی در سراسر جهان نخواهند توانست آن را نجات دهند.

وقتی که ارز خارجی به اندازه کافی به کشور نرسد.

وقتی که کشاورزان آب نداشته باشند…

هنگامی که کارگران نان نداشته باشند که بخورند و دیگر منابع ملی به هدر برود آن گاه چنین تورم و چنین هرج و مرج اقتصادی به وجود می‌آید که قابل پیشگیری و قابل جلوگیری نیست و این دور باطل هر روز شدیدتر میشود یعنی نان گران تر می شود…

بهای اقلام دیگر بالا می رود و چون بهای اقلام دیگر بالا رفته آنگاه نان هم گرانترمیشود.

اکنون مردم ایران چشم به آینده نزدیک دوخته اند.

چگونه حکومت بتواند با چنین وضعی دست و پنجه نرم کند و چگونه خواهد توانست این روند سراشیب را متوقف سازد از این روست که آنها از هم اکنون به فکر بسیج کردن سرکوبگران بیشتری پرداخته اند و شاید سخن از این است که مزدوران خود از کشورهای دیگر را بیاورند که مردم ایران را سرکوب کنند اما این تلاش ها و این افزایش سرکوبگری ها هرگز در تاریخ بشریت نتیجه نداده است.

همیشه حتی اگر خونی ریخته اند اما ملت در رسیدن به خواسته های خود پیروز شده و حکومت برافتاده و این سرنوشت محتوم رژیم ایران است که به هر تلاشی نیز دست بزند و هر اندازه بکشد و هر اندازه زخمی کند و هر اندازه به زندان بیفکند باز هم نجات نخواهد یافت و پایه‌های قدرتش مستحکم نخواهد شد بلکه لرزان‌تر می‌شود زیرا گروه های بیشتری از مردم به مخالفان می پیوندند.

علی خامنه ای عامل اصلی مصیبت ملت ایران است زیرا او در همه امور مدیریتی دخالت کرد و پایه‌گذار سیاست خارجی این رژیم بود.

او بود که دستور داد بمب اتمی تولید کنند…

او بود که از سیاست های موشکی و برنامه های تعرضی رژیم همچنان حمایت می کند و بخش عظیمی از بودجه ملت ایران را به آن اختصاص داده است.

او بود و هست که استعمارگری نوین را رواج داده و می کوشد که به کمک مزدوران خویش در کشور های همسایه بر آنها مسلط شود با این ادعا که میخواهد اسلام را به آن جا بیاورد اما خود آنها گام های بزرگ از مسلمانی دور شدند و دورتر می شوند و آنها هرگز مسلمان نبودند زیرا اگر دین داشتند و اگر عدالت را درک میکردند این چنین رفتار نمی کردند.

آنها با سرکوبگری ها نشان دادند که قاتل هستند و سرکوب گرند و جانی هستند و دیکتاتورمآب  میباشند و حاضر هستند ملت را بکشند اما از کرسی قدرت پایین نیایند.

اما بدانند به دنیای بیرون نگاه کنند و پیشینه این رژیم را در نظر بگیرند و محاکماتی را که هم اکنون علیه عوامل رژیم در کشورهای اروپایی رواج دارند را از یاد نبرند و بدانند که ممکن است فردای روز آنها باشند که بر نیمکت اعتراض خواهند نشست و محاکمه خواهند شد و باید سزای اعمال خویش را بدهند…

بدانند و آگاه باشند فردا ممکن است دیر باشد برایشان…

اورشلیم؛ شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱–۱۴  مه ۲۰۲۲