چنین نبود و چنین نیز نخواهد ماند. تفسیر سیاسی هفته، نوشته منشه امیر



 

دانلود فایل صوتی تفسیر

ایران دوستان و مهین پرستان ایرانی تردیدی ندارند که رهبری حوزه خلیج فارس و تامین امنیت آن  آبراه مهم بین المللی، باید در درجه نخست در دست ایران و متعلق به ایرانیان باشد.

ایران طولانی ترین سواحل را در خلیج فارس دارد و تمام بخش شمالی خلیج متعلق به ایران است و سواحل جنوبی آن بین چند امیرنشین عرب و دولت عربستان سعودی تقسیم شده است.

بنابراین، طبیعی است که ایران مقام اول را در تامین امنیت خلیج داشته باشد.

این همان سیاستی است که در دوران شاه فقید با خردمندی دنبال می شد، ولی  رژیم کنونی حاکم بر ایران، با نابخردی، آن را سخت به خطر انداخته است.

اما در اوضاع و احوال کنونی جهان هنگامی که می گویم رهبری خلیج فارس باید به دست ایران و حکومت این سرزمین سپرده شود، منظور ما کدام ایران است؟

از کدام حکومت در ایران سخن می گوییم؟

مشکل در همین نقطه است: امروز، سخن از حکومتی در ایران نیست که وطن پرست و میهن دوست باشد و بر حسب منافع ملی ایرانیان تصمیم بگیرد، بلکه با حکومتی روبرو هستیم که می خواهد دیگران را از خلیج بیرون بیاندازد و آقا بالا سر نداشته باشد و امیرنشین ها بی سرپرست بمانند که در یک لقمه بتوان آن ها را بلعید و بعد هم به سراغ عربستان سعودی رفت و کلید حرمین شریفین، یعنی اماکن مقدس اسلامی در مکه و مدینه را از دست آل سعود بیرون آورد و خود را آقای جهان اسلام ساخت و بر همه منابع نفت منطقه مسلط شد و به کشورهای مصرف کننده زور گفت.

مشکل در همین است: آن ها خود را نه فدائیان ایران، بلکه فدائیان اسلام می دانند و نه برای ایران، بلکه به هدف تسلط بر جهان اسلام تلاش می کنند و در این راستا، ملت ایران را به گروگان گرفته اند و ثروت ملت ایران را بی مهابا دارند به باد می دهند و هر ایرانی را که لب به اعتراض بگشاید، زبانش را می برند و دهانش را می دوزند.

گفتیم که حفاظت از امنیت خلیج فارس و رهبری آن، حق مسلم ملت ایران است.

ولی مشکل در این است که رژیم کنونی در ایران، این تسلط را به آن سبب می جوید که می خواهد بر سراسر منطقه مسلط شود و در چارچوب آن اعلام می دارد که مهمترین هدف راهبردی رژیم، بیرون راندن ارتش آمریکا از کشورهای همسایه ایران است تا زمینه تسلط رژیم بر منطقه فراهم آید.

به سخنی دیگر، رژیم ایران، زیرپوشش دین مبین اسلام، می خواهد به دوران سیاه استعمار و استکبار بریتانیا باز گردد و نمی داند که آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت و امپراطوری بزرگ بریتانیا که گفته بودند آفتاب قدرتش هرگز غروب نخواهد کرد، اکنون به یک کشور کوچک مبدل شده که در سیاست بین المللی نیز نقش حاشیه ای ایفاء می کند.

در مسیر همین امید موهوم تسلط بر جهان اسلامی و مستعمره ساختن کشورهای همسایه است، که رژیم ایران دو پایش را توی یک کفش کرده که باید آمریکا را از منطقه اخراج کند.

حضور ایالات متحده در همه کشورهای منطقه را سخت احساس می کنیم و همه جا حکومت ایران خود را با آن نیروی قوی روبرو می بیند و بر این باور است که تا وقتی آمریکاییان در منطقه حضور دارند، موی دماغ رژیم خواهند بود و بنابراین اخراج آن ها، در رسیدن حکومت ایران به هدف استعماری و استکباری خود، اهمیت راهبردی دارد.

این جاست که تلاش حکومت ایران برای تسلط بر حوزه خلیج فارس به خطر مضاعف مبدل می شود.

خطری که منافع و مصالح ایران را نیز سخت تهدید می کند و امنیت و آینده ایرانیان را نیز به گرو می گذارد.

فردای روزی که خبر می رسد ارتش ایالات متحده با طالبان به توافق رسیده و قصد دارد به تدریج نیروهای خود را از افغانستان بیرون برد، فرماندهان سپاه پاسداران غریو شادی سر می دهند که یک خاک دیگر برای تسلط آنان آماده می شود.

تلاش رژیم ایران برای خنثی کردن موقعیت سیاسی و نظامی ایالات متحده در منطقه، از دیروز و پریروز آغاز نشده است.

روح الله خمینی از شصت سال پیش، یعنی از همان نخستین روزهایی که مخالفت علنی با شاه فقید ایران را آغاز کرد، ستیز خود با آمریکا را علنی ساخت و در مجموعه سخنانش که به صورت کتابی موسوم به “حکومت اسلامی” انتشار یافت، صریحا نوشت که باید به حضور آمریکا در منطقه پایان داد.

از همان نخستین روز به قدرت رسیدنش خمینی بود که شعار مرگ بر آمریکا را رواج دادند و بعد هم سفارت آمریکا را اشغال کردند و این شعار را رایج ساختند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و با گذشت چهل و یک سال از آغاز حکومت فریبکارشان، هنوز همان شعار را فرماندهان سپاه بازگو می کنند.

ظاهرا، مرگ خمینی و به قدرت رسیدن خامنه ای، می توانست برای رهبر جدید فرصتی باشد که از آن بلندپروازی های دینی و ستیزه جویی و ستیزه خویی خمینی دست بردارد  و تلاش خود را متوجه بیرون آوردن ایران از مسیر فاجعه باری باشد که حتی در آن زمان، ایران را به سوی پرتگاه کشانده بود.

علی خامنه ای، حتی اگر برای آینده اسلام دلسوزی می کرد، اگر عاقل بود، تجاوز و تعرض نسبت به کشورهای منطقه و دشمنی فاجعه بار با آمریکا را کنار می گذاشت و ایران را گلستان می کرد تا به دولت های اسلامی دیگر نشان دهد که در سایه دین مبین، چگونه می توان به رفاه و آبادانی و سعادت مردمان رسید.

آنگاه بود که رژیم ایران می توانست مسلمانان جهان را فرا بخواند که اگر شایسته بدانند، بیایند و راه رژیم ایران را برگزینند.

ولی خامنه ای که نه خود درایت آن را دارد و نه از مشورت افراد سنجیده و کارشناخت برخوردار است، سیاست تعرض و تجاوز علیه دیگران را با شدت بیشتری ادامه داد و بر ابعاد فقر ایرانیان افزود و منطقه را در آستانه انفجار قرار داد و آن چه که تا کنون از این سیاست او حاصل شده، افزایش انزجار در بین مسلمانان و دیگر ملت های جهان، نسبت به حکومتی است که به نام اسلام، ایرانیان را سرکوب می کند و زنان آنان را به تن فروشی می کشاند تا همچنان موشک و اتم بسازد و کشورهای دور و نزدیک را به نابودی تهدید کند.

اگر خامنه ای اهل سنجش و پژوهش بود، این راه را نمی رفت و راه دوم را در پیش می گرفت و از احترام و تجلیل همه کشورهای اسلامی و همه مردمان جهان برخوردار می گردید و به احتمال زیاد، خود مردم ایران نیز پشت سر او می ایستادند.

حالا به مرحله ای رسیده ایم که سپاهی حسین سلامی، فرمانده پرگوی سپاه پاسداران، در پیام پرتملقی که برای خامنه ای می فرستد، از جمله می نویسد: «ما پیشمرگان مردم ایران و پاسداران انقلاب آن مردم بزرگوار و نجیب، حاضریم آن چه را که در توان داریم به کار بریم تا انشاالله آن ها را برای رسیدن به آرزوی بزرگشان که همان فروپاشی نظام سلطه و استقرار عدالت و معنویت است، کمک کنیم».

یک لحظه توجه کنید که این پیام فرمانده سپاه خطاب به فرمانده کل، یعنی علی خامنه ای، چقدر واژه های مسخ شده، با مفهوم معکوس دارد.

ولی فشرده کلام سلامی آن است که سپاه پاسداران آماده است برای اجرای نیت خامنه ای که همانا فروپاشی با اصطلاح نظام سلطه است، همه توان خود را بسیج کند، تا سلطه و استکبار، به حکومت کنونی ایران تعلق گیرد.

به زبان ساده تر، سلامی به خامنه ای می گوید که ما می دانیم که آرزوی تو برانداختن قدرت های جهانی و رسیدن به مقام رهبری دنیاست، و حاضریم که همه توان خود را در اختیار تو بگذاریم، فقط لطف کن و بر بودجه سپاه بیفزا تا بتواند ماهواره های بیشتری به فضا بفرستد و موشک های دور برتری تولید کند که موجب نابودی آمریکا شود.

سپاه سایبری سپاه پاسداران نیز پیامی در شبکه های اجتماعی انتشار می دهد و در آن می نویسد که یکی از هدف های فرستادن ماهواره نور به فضا آن است که سپاه پاسداران بتواند از لحظه نابودی اسرائیل فیلم و عکس تهیه کند.

می بینید اینانی که ظاهرا ملت ایران را مظلوم، بزرگوار و نجیب توصیف می کنند، خودشان چه افراد نا نجیب و بی سروپا، ولات و رجزخوانی هستند که ملت ایران را می کشند و سرکوب می کنند و با بی شرمی خودشان را به جای مردم اصیل ایران جا می زنند و لقب نجیب و بزرگوار به خویش می دهند.

چنین نبود و چنین نیز نخواهد ماند!

اورشلیم – شنبه ششم اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ خورشیدی، برابر ۲۵ آوریل ۲۰۲۰ میلادی